درخشش سعید روستایی با «ابد و یک روز»، موجب شد تا مخاطبان و علاقهمندان به فیلم اول این کارگردان، برای دیدن فیلم دومش روزشماری کنند.
«متری شش و نیم» مانند فیلم اول سعید روستایی، اجتماعی است و این بار به سراغ موضوع گسترده و پیچیده اعتیاد رفته است. فیلم، با تعقیب و گریز پلیس آغاز میشود و مخاطب را با پلیس برای دستگیری و برخورد با قاچاقچیها و معتادها همراه میکند.
در نیمه اول فیلم، گره اصلی داستان روی پیدا کردن سرشاخه پخش ماده مخدر شیشه یعنی ناصر است که گویا بسیار زرنگ است و از خودش رد و نشانهای باقی نمیگذارد و پلیس سالهاست که به دنبال اوست. با دستگیریِ گسترده معتادهای حاشیهنشین و بازجویی آنها و سرنخهایی که پخشکنندگان جزء ارائه میدهند، بالاخره پس از چند سال، محل زندگی ناصر لو میرود و در کمال ناباوری دستگیر میشود و پیشبینی مخاطب از این که کل فیلم قرار است به تعقیب و پیدا کردن این غول تولیدکننده شیشه بگذرد، غلط از آب در میآید.
تا نیمه ابتدایی فیلم و پیش از دستگیری ناصر، فیلمنامه بیشتر مخاطب را با پلیس اصلی، یعنی صمد (با بازی پیمان معادی) همراه میکند اما بعد از دستگیری ناصر (نوید محمدزاده) مسیر فیلم تغییر میکند و فیلم با او پیش میرود.
ناصر، که بعد از چند سال کار در زمینه تولید شیشه و قاچاق آن به ژاپن، زندگی و روزگاری لاکچری دارد، خانوادهای پرجمعیت و فقیر داشته که در جنوب شهر با فلاکت زندگی میکردند و ناصر همیشه دلش میخواسته آنها را از این وضع نجات دهد. همین اتفاق هم میافتد و اکنون، زیر پَر و بال همه اعضای خانوادهاش را گرفته و آنها را به آرزوهایشان _در حقیقت آرزوها و عقدههای کودکی خودش_ رسانده است.
سعید روستایی در خلال قصهگوییاش در «متری شش و نیم» به نشان دادن وضعیت اعتیاد در کشور، اوضاع معتادهای فقیر و سطح پایین جامعه، نحوه دستگیری معتادین و برخورد پلیس با پدیده اعتیاد، نحوه برخورد قانون و دستگاه قضا با این مساله و در نهایت خلاءهای قانونی و گاها مشکلساز در باب اعتیاد میپردازد و به ناکارآمد بودن احکام قضایی و حتی بیثمر بودن اعدام قاچاقچیها و بازدارنده نبودن آن اشاره میکند.
علاوه بر این، یکی از پُر رنگترین مسائلی که «متری شش و نیم» از ابتدای فیلم تا به انتها روی آن تاکید داشته، مساله خانواده است. در جای جایِ فیلم، چه آنجا که با زندگی پلیسهای داستان روبهرو هستیم و چه آنجا که قرار است سراغ خلافکارها برویم، خانواده و نقش پُررنگش را میبینیم که چطور میتواند روی عملکرد شخصیتهای مختلف تاثیر بگذارد. یکی از پلیسهای داستان، به خاطر خانوادهاش میبایست ملاحظاتی در کارش داشته باشد و آن یکی، به خاطر شغلش بچه کوچکش را از دست داده و در پی انتقام است؛ ناصر، به خاطر نجات خانوادهاش از فقر و نداری، دست به این خلاف بزرگ زده است، پدرِ فروشنده ماده مخدر، جرم را گردن بچه دوازده سالهاش میاندازد و او را به زندان میفرستد و پسر اعتراضی نمیکند، همسر قاچاقچی، برای نجات شوهرش، خودش را شریک جرم او میکند و ….به طور کلی خانوادههای درگیرِ اعتیاد از هم میپاشند و فرزندان قربانی میشوند…
در پایان و با خاتمه یافتن امپراتوری ناصر، خانواده او به وضع اولیه برمیگردند و برادرش قصد ادامه مسیر او را دارد و در نمای پایانی، معتادی را میبینیم که شیشه ماشین پلیس را تمیز میکند و در چهره پلیس بهجای خوشحالی از نابود شدن یکی از بزرگترین باندهای تولید و توزیع شیشه، استیصال از ناکارآمدی را میبینیم…
فیلم «متری شش و نیم» در پخشِ اولیه جشنواره، فیلمی بسیار طولانی است که گاه در آن زوائدی که ربطی به روند کلی داستان ندارد، دیده میشود. یقینا این فیلم برای اکران عمومی کوتاهتر خواهد شد و احتمال این وجود دارد که با تدوینِ بهتر و کوتاه شدن فیلم، ریتم فیلم تندتر شود و مخاطبان راضیتر از مخاطبانِ فعلی از سینما بیرون بیایند.