یک سری جاها دچار احساس گرایی غیرضروری میشود، اما آنقدر در صحنههای خشن و دلهرهآورش کوبنده است که میتوان این ایراد را خیلی به حساب نیاورد.
فیلم نرگس آبیار کاملا مخصوص پرده سینماست و این ویژگی بزرگ فیلم اوست. صحنههای تعقیب و گریزی در حد استانداردهای جهانی، استفاده دقیق و هدفمند از پتانسیل لوکیشنهای خارجی و البته بازسازی استاندارد وقایع تاریخی از مهمترین نکات برجسته فیلم است. زبان روایت «شبی که ماه کامل شد» برخلاف عموم آثاری از این دست که به دفعات از فیلمسازان موسوم به طیف «ارزشی ساز» دیدهایم، اصلا الکن، شعارزده، دم دستی و سفارشی نیست و این بزرگترین لطف سازندگان اثر است که قبل از هر چیز مخاطب را با یک فیلم سینمایی روبهرو میکنند. دقت در جزییات داستان بسیار بالاست و احتمالا از بدنه نهادهای امنیتی حاکمیت فرد یا افرادی بر نگارش فیلمنامه و ارایه اطلاعات مورد نیاز راهنما یا ناظر بودهاند. هوتن شکیبا در نقش عبدالحمید ریگی و الناز شاکردوست در نقش فائزه منصوری بازیهایی درست و البته لهجههای بسیار خوبی دارند اما بدونشک درخشش اصلی در بین بازیگران متعلق به فرشته صدرعرفایی است که نقش «غمناز» مادر برادران ریگی را بازی میکند و فرو رفتنش در نقش حیرت انگیز است.
البته جدا از بحث اینکه فیلم با مدت زمان بالای ٢ ساعت و نیم کمی طولانی است و حتما برای اکران عمومی باید دستی به آن کشیده شود و نسخه کوتاهتری برای مخاطب عام روی پرده برود اما شاید بزرگترین ایراد ظاهری فیلم آبیار اصرار عجیب او بر استفاده از دوربین روی دست در تقریبا تمام پلانها است که باعث شده تصاویر بیش از حد لرزان و اذیتکننده باشند.
درباره بخشهای مختلف «شبی که ماه کامل شد» مفصل باید صحبت کرد، اما در شرایطی که خیلی از کارگردانان مرد سینمای ایران توانایی یا جرأت رفتن به سمت ساخت چنین فیلمی را ندارند، نرگس آبیار جسورانه در سختترین مسیر کارنامه کاری خود تا امروز و حتی شاید تا سالها بعد قدم گذاشته و با نتیجهای فراتر از انتظارات آن را به پایان رسانده، پس حقش هست که بعد از یک خسته نباشید اساسی به تیم سازنده این فیلم گفت: «خانم آبیار دست مریزاد!»
بازتابهای مجازی ماجرای زن گرفتن حبیب لیسانسهها!
واکنشهای مردمی فیلم شبی که ماه کامل شد نیز مثل تمام فیلمهای بهاصطلاح استراتژیک و شعاری سینمای ایران یک دوقطبی عجیبوغریب است. دوقطبی بامزهای که در یکی از قطبها فیلم جدید نرگس آبیار «شاهکار» عنوان شده و در قطبی دیگر فیلمی مطلقا بیارزش.
کاربری درباره این فیلم به سیاق سیاست این روزگار که مدام عقبماندگیهای دوران گذشته باید به یاد آورده شود، نوشته: «در دوران پهلوی زن هنرمند خلاصه میشد به رقاصههای کاوارهای (کابارهای)، ولی در چهل سالگی انقلاب فیلمساز زن داریم که شبی که ماه کامل شد رو میسازه». کاربری دیگر نیز شبی که ماه کامل شد را «یک فیلم کامل و تکاندهنده با بازیهای درخشان هوتن شکیبا و الناز شاکردوست» نامیده. فیلمی که کارگردانش چند گام جلوتر از «نفس» رفته و فیلمی بسیار سخت را بسیار خوب ساخته. از این نظرات ستایشآمیز زیاد نوشته شده، بهخصوص با این مضمون که این فیلم اقتدار حکومت را به نمایش میگذارد. از این جمله است نظر این کاربر: «گوشهاى از چهلسال شکست آمریکا (حامى تروریسم) را در این فیلم مىتوان دید و باید گفت فضاى ایران براى تروریستها تا ابد ناامن است». اما مخالفان نیز بیکار ننشستهاند. کاربری نوشته: «زبالهای به اسم شبی که ماه کامل شد. یک فیلم طولانی بیهدف و بلاتکلیف. فیلم قبلی نرگس آبیار لااقل یک بازیگر خردسال داشت که رنج دیدنش رو کم میکرد، این یکی همونم نداشت. فیلم پر از پلانهای بیهوده است و قشنگ میشه یکساعت کوتاهتر بشه و هیچ اتفاقیم نیفته». یا: «شبی که ماه کامل شد، فیلمی با دور کند و کسل کننده. خیلی راحت میشه چهل، پنجاه دقیقه از فیلم رو بدون اینکه به روال داستان لطمهای بزنه رو حذف کرد، چون دیالوگهای تکراری در پلانها داریم. در سخت بودن ساختار فیلم و ساختنش شکی نیست». برخی نیز به بازیها ایراد گرفتهاند: «نمیدونم چی میشه که یک کارگردان خوب به این نتیجه میرسه که از الناز شاکردوست استفاده کنه و حضورش آنقدر روی فیلم تأثیر منفی بگذاره».
و البته یک شوخی بامزه با این فیلم: «تو لیسانسهها، یه چیزی میدونستن به این حبیب زن نمیدادن»…