سالروز تولد همیشه فرصتی است برای مرور آورده ها و داشته های یک فرد. آنچه در طول عمر گذشته کاشته و جایگاهی که از حاصلش در حال حاضر به آن دست یافته.
امروز در سالروز تولد اصغر فرهادی، بد ندیدیم از همین منظر به این کارگردان جهانی سینمای ایران بپردازیم. جهانی شدنی که برای تحقق آن در ابعاد مختلف سینمای ایران رنج بسیاری کشیده شده و مساعی فراوانی به کار رفته، اما در معدود مواردی از جمله مانند فرهادی مصداق و عینیت یافته. موقعیتی که شمار محدودی از فیلم ها و کارگردانان ایرانی به آن دست یافته اند و در این فهرست خلوت، همیشه نام امثال عباس کیارستمی، ابوالفضل جلیلی و … تلالو داشته است. حال آنکه سینمای ایران با وجود برخورداری از استعدادها و ذخیره های ارزشمندش، همچنان برای تعامل با سینمای جهان ناتوانی و قصوری مداوم داشته. همین مسئله نیز اهمیت کارکرد چهره هایی چون فرهادی و کیارستمی را بیش از پیش یادآور می شود.
بویژه وقتی بارها شده در رصد سینمایمان دریافته ایم دنیا آنرا با همین نام ها و آثارشان می شناسد. چهره هایی که به مثابه سفرای فرهنگی در اوضاع سیاست زده و بلبشوی امروز، تصویری منطقی با نگاهی بشردوستانه از ایران به اقصی نقاط جهان مخابره می کنند. همان طور که خودش معتقد است:«ما همه شهروندان جهانیم و من همه تلاشم را به کار میبندم تا از این اتحادِ پدیدآمده، حراست کنم و گسترشش دهم.»
فرهادی امروز در حالی که ۴۷ سالگی خود را جشن می گیرد، همچنان فرصت تجربه ورزی و فیلمسازی در مقیاس های متفاوت و بسترهای نوگرایانه تر را پیش رویش می بیند. او در این سن چنان پخته و سنجیده فیلم می سازد که هر اثرش فارغ از میزان موافقان، همواره محل بحث و نظرهای متفاوتی بوده است. خاصه آنکه خوشبختانه او بر خلاف برخی دیگر از هنرمندان شاخص کشور، هنوز به کل رحل اقامت از ایران نیفکنده و با وجود بدبینی ها و اتهام زنی ها، پابرجا ایستاده و در هوای وطن تنفس می کند.
فرهادی و امثال او وزنه های سنگینی در سینمای ایران هستند. فیلمسازی با کارگردانی تنها هشت فیلم، به درجه ای از بلوغ و ارزشمندی رسیده که با هر فیلمش یک اتفاق را رقم می زند و موجی از افتخارآفرینی را برای سینمای ایران به همراه می آورد. کاری که از خیل بسیاری از نشست ها، سمینارها، فیلم ها و شبه جشنواره های رنگارنگ بی خاصیت و هزینه تراش بر نمی آید.
او چنان سطح سلیقه سینمایی ما را افزایش داده که دیگر هر مزخرف متحرکی را نمی توانیم فیلم بدانیم. همچنان که امروز از پرفروش شدن شبه فیلم های مبتذل و داعیه های پوچ سازندگانشان غصه می خوریم و نگران آینده سینمای ایران و ارج و قرب جهانی آن و بویژه اعتماد کمرنگ شده سینماروهایمان می شویم.
شبه فیلم هایی که در سیاستگذاری های سست سینمای ایران بشدت در حال خزیدن و تکثیر هستند و در پناه گیشه های میلیاردی، مدعی جذب مخاطب می شوند تا بقایشان را تضمین کنند.
آقای فرهادی، تولدتان مبارک! امیدواریم سایه شما و امثال شما به این زودی ها از سر سینمای ایران کم نشود. آمین.