کلمات رکیک و شوخی های آنچنانی مناسب تئاترهای لاله زاری است، نه کمدی های سینما
: نزول کیفی کمدی های سالهای اخیر سینمای ایران یکی از بحث های جدی در حوزه مخاطب شناسی و فروش و اکران آثار است که لزوم تجدید نظری جدی را از سوی سیاستگذاران فرهنگی و سینماگران مطرح می کند. کمدی های لوده ای که ماندگار نیستند و به ضرب و زور انواع ابزارهای مطرود اعم از شوخی های جنسی و کلمات و اصطلاحات رکیک در صدد خنداندن سینماروها بر می آیند. متاسفانه شمار این دست کمدی ها نیز روز به روز در حال افزایش است.
این در حالی است که سینمای ایران تعداد زیادی کمدی پالوده و شریف در سه دهه گذشته از خود به یادگار گذاشته است. کمدی هایی که نه جلف و مبتذل بودند و نه برای خنداندن تماشاگران دست به هر اقدام غیرسنجیده، نادرست و مذمومی می زدند.
مهدی فخیم زاده از جمله سینماگرانی است که با ساخت دو کمدی «خواستگاری» (۱۳۶۸) و «همسر»(۱۳۷۲)، آثاری پالوده و البته پرفروش ارائه داد که همزمان مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفتند. با او این بحث را در میان گذاشتیم که چرا سینمای ایران امروز گرفتار شرایطی شده که کمدی های کم ارزش در آن ترکتازی می کنند و سطحی گرایی و استفاده از ابزارها و مصادیق غیراخلاقی در آنها شدت گرفته.
با سینمای گلخانه ای موافق نیستم، اما…
فخیم زاده در این باره به بانی فیلم گفت: اتفاقاً من چند تا از کمدی های اخیر روی پرده را تماشا کردم و به نظرم آمد اغلب دچار بحران فیلمنامه هستند و یا شاید اصلاً فیلمنامه خاصی ندارند. این فیلمها ناگزیر برای خنداندن تماشاگر، متوسل به کمدی لوده و هنرپیشه های لوده شده اند. لودگی هم که چارچوب و اصولی ندارد. بر همین اساس چون پایه فیلم بر ادا و اصول کاراکتر بنا شده و فکر می کنند مجاز به انجام هر کاری هستند تا تماشاگر را بخندانند، نتیجه ساخت چنین تولیداتی می شود.
او افزود: این در حالی است که ساخت کمدی کار آسانی نیست، چون همزمان با پیشبرد روایت باید تماشاگر را هم بخندانی و موقعیت کمدی ایجاد کنی. ضمن اینکه تماشاگر هم نباید با زور قلقلک بخندد، بلکه باید به این دیدگاه برسد که موقعیت کمدی به صورت کامل شکل گرفته و خنده را درک کند و خودخواسته بخندد. این هم کار دشواری است. در دو کمدی «خواستگاری» و «همسر» که شما مثال زدید، من برای نگارش فیلمنامه و پردازش موقعیت های کمدی، چند ماه وقت گذاشتم، چون می دانستم در غیر این صورت به بن بست می خوریم.
این فیلمساز در پاسخ به اینکه چه تفاوتی در جریان ساخت آثار کمدی در سه دهه گذشته با زمان حال ایجاد شده که منجر به ساخت برخی کمدی های سخیف شده، گفت: در آن دوره سینمایی ملقب به سینمای گلخانه ای داشتیم که همه چیز از ابتدا تا انتها بر اساس دریافت مجوز و رعایت مقررات بود و در غیر این صورت نمیشد فیلم ساخت و آنرا روی پرده برد. هرچند من با آن نوع سینما موافق نیستم، چون در سینمای گلخانه ای اگر احیاناً بادی شدید بوزد و یا پنجره ای بشکند، گلها خشک می شوند. چه بپسندیم و چه نپسندیم، سینمای فعلی را باید واقعی دانست که مردم فیلمهایش را دوست دارند و با رغبت به تماشایشان می روند. مشکل از جای دیگری است. اگر نیاز به اعمال تغییراتی است و کمدی ها کم ارزش و لوده شده اند، باید در زمینه فرهنگی کار کارشناسی صورت بگیرد. نه اینکه به دوره سینمای گلخانه ای بازگردیم که چنان قوانین سفت و سخت و غیر منعطف بود که بعد از مرحله تصویب فیلمنامه و بازبینی پس از ساخت، احتمال توقیف فیلم بشدت کاهش پیدا می کرد. این روند خوبی نبود. مثل کودکی که در اتاقی کنترل می شود تا کار بدی نکند، در نتیجه او هیچ کاری نمی کند و اصلاً امکانش را ندارد.
مصاحبه ای از مهران غفوریان دیدم که می گفت گاهی سر صحنه فیلمنامه کاملی نداریم و می گویند خودتان کاری بکنید!
فخیم زاده در گفت و گو با بانی فیلم ادامه داد: در حوزه کمدی نمی شود هردمبیلی و بدون برنامه کار کرد. نگارش فیلمنامه و کارگردانی کمدی تسلط و ظرافت بیشتری را می طلبد. یک بار در تلویزیون مصاحبه ای از مهران غفوریان دیدم که می گفت «گاهی سر صحنه می رویم، ولی فیلمنامه کاملی نداریم و می گویند خودتان کاری بکنید! ما هم ناچار می شویم بداهه برویم و همزمان با بازی کردن فیلمنامه هم بنویسیم!» نتیجه چنین وضعی می شود یک سری کارهای شبه کمدی که ساختار نازلی دارند. مردم هم با ذهنیت کمدی وارد سینما و با بازیگرانی مواجه می شوند که در نبود فیلمنامه، مدام در حال لودگی، استفاده از الفاظ زشت و شوخی های جنسی و شلنگ تخته انداختن های بی هدف هستند و احساس می کنند به زور هم که شده باید بخندند! در حالی که در یک فیلمنامه اصولی و فکر شده، همه اجزا بر اساس هدف مشخصی چیده شده اند و هنرپیشه نمی تواند و به عبارت بهتر، از او خواسته نمی شود تا برای خنداندن تماشاگر، هر حرف نامربوطی را به زبان بیاورد و یا متوسل به انجام هر حرکت زشتی شود.
خاطره ای درباره فیلم «خواستگاری»
او با ذکر خاطره ای درباره فیلم «خواستگاری» ادامه داد: سر فیلم «خواستگاری» یادم هست تهیه کننده اصرار داشت به جای اسماعیل محرابی از یکی از کمدینهای روی بورس آن موقع استفاده کنیم؛ در حالی که من مصر بودم برای این نقش حتماً باید از بازیگری مثل محرابی استفاده شود که تماشاگر از چهره و پس زمینه هنری او تصویر آدمی عبوس را دارد، چون این مسئله، نیاز نقش مردی بود که یک پیرمرد به خواستگاری مادرش آمده! اگر یک کمدین این نقش را بازی می کرد، دیگر آن تضاد لازم و کمدی موقعیت شکل نمی گرفت و مسیر دیگری طی میشد.
ناسزاگویی کاراکتر عزت الله انتظامی در فیلم «اجاره نشین ها» فکر شده بود
این کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون در پایان اظهار داشت: در حوزه کمدی باید بسیار با احتیاط با مضمون برخورد کرد، چون اگر پا بلغزد، تبدیل به چیز دیگری می شود. اگر قرار باشد از کلمات رکیک و شوخی های آنچنانی استفاده کنی، تبدیل به کار لاله زاری می شود که در شأن سینما نیست. در کمدی موقعیت باید در وهله نخست بدانی چطور قصه را روایت کنی که خنده سالم بگیرد و نیازی به حرف رکیک و شوخی جنسی هم نیست. متوسل شدن به شوخی جنسی، ابزاری آماتوری برای خنداندن تماشاگر است. بر فرض مثال، اگر کاراکتر زنده یاد عزت الله انتظامی در فیلم «اجاره نشین ها» در چند صحنه ناسزای آنچنانی می گوید، این فکر شده و بر اساس ضوابط کاراکتر است و بی هدف اعمال نشده تا فقط بخنداند. تفاوت کمدی های دهه های گذشته با برخی نمونه های امروزی در همین مسئله است که آنها نمی خواستند به هر قیمتی تماشاگر را بخنداند.