وینکو بگوویچ را در کرواسی یافتیم، جایی که به قول خودش مشغول بازی با نوهها و استراحت کردن کنار خانواده بود. با او درمورد همهچیز حرف زدیم. از ۱۷ سال حضور در ایران تا گلگهر و صعود به لیگ برتر و خاطرات اهواز و همچنین حضور ویلموتس در تیم ملی. اظهارات بگوویچ در گفتوگو با «فرهیختگان» را در ادامه میخوانید.
بازگشت به خانه بعد از ۱۰ سال تبعید
خیلی حس خوبی دارم که به لیگ برتر صعود کردیم. سالها بود از لیگ دور بودم. یک دهه پیش بود که در لیگ برتر حضور داشتم و حالا دوباره به آن برگشتهام. این ۱۰ سال انتظار من در کشوری که برایم عین خانه دوم میماند یکطرف، این سه سال انتظار با گلگهر سیرجان در طرف دیگر. ما سال اول فقط یک امتیاز با لیگ برتر فاصله داشتیم، خیلی تلخ بود.
این پیروزی برای همه مردم شهر است
روز اولی که به شهر سیرجان آمدم خیلی امیدها برای رسیدن به لیگ برتر زنده شد. تا روزی که این صعود صورت نگرفت نمیتوانستم خودم را راضی کنم که در حق مردم و مسئولان شهر کارم را درست انجام دادهام. از روز اول تا امروز هم خیلی آدمها کنارمان بودند که شاید الان نباشند ولی در این صعود سهم دارند.
تمام آدمهایی که در کارخانه گلگهر یا باشگاه حضور داشتند یا دارند، تمام بازیکنهایی که در این سه سال در کنار ما بودند، تمام آدمهایی که در ورزشگاهها کنار ما حضور داشتند از تماشاگران بگیرید تا پرسنل اجرایی و کارمندان هیات فوتبال و تمام دستیارانم که کنارم بودند، ما در کنار هم برنده شدیم و همه سهم دارند، حتی آنهایی که سال آخر کنار ما نبودند.
فرق فولاد و گلگهر
در فولاد چهار سال کار کردم و در گلگهر سه سال. این دو البته با هم خیلی فرق دارند و نمیشود این دو دوران را شبیه هم دانست. در فولاد ما در لیگ برتر بودیم ولی در گلگهر تازه بعد از سه سال به لیگ برتر رسیدهایم. در فولاد تاسیسات و امکانات و زیرساختها حاضر بودند ولی در گلگهر خیلیها را در این مدت ساختیم یا هنوز به دست نیاوردهایم. زیرساختهای فوتبالی اهواز و سیرجان هم شبیه هم نبودند. ما اینجا روی تیمهای پایه کار کردیم و توانستیم دو بازیکن بسازیم که به تیم المپیک هم راه یافتند ولی کافی نیست. برای ساختن بازیکنان جدید ابتدا باید آنها را پیدا کنیم و بعد باید چهار سال وقت بگذاریم تا آموزششان بدهیم، اینها شوخیبردار نیست، یک تخصص است.
فشار در سیرجان بیش از اهواز بود
در سیرجان فشار انتظارات مردم روی دوش مسئولان شهر و باشگاه بیشتر از اهواز بود و این کار ما را دشوار کرد. مخصوصا که سال اول با یک اختلاف امتیاز بالا نرفتیم. بعد انتظارات بیشتر شد که حتما باید برویم و سال دوم هم بالا نرفتیم. امسال دیگر انتظارات به اوج رسید ولی شانس آوردیم و به خواستهمان رسیدیم.
گلگهر را برای بقا نمیبندم
اصلا اشتباه نکنید، من گلگهر را برای بقا نمیبندم. با باشگاه هم صحبت کردهام. هر باشگاهی برای بقا در لیگ وارد میدان شود سقوط میکند. ما باید با تیمهای بالایی رقابت کنیم تا در کمرکش جدول باقی بمانیم. این تنها راهی است که میتوانیم با خاطری آسوده فصل را پیش ببریم. سه سال تلاش نکردیم که یک ساله به عقب برگردیم.
از ویلموتس خبر نداشتم
از ویلموتس و حضورش در ایران خبری نداشتم. چند روزی است در کرواسی هستم و کنار خانوادهام زندگی بدون فوتبال را تجربه میکنم. سن و سالم بالا رفته و باید بیشتر برای خانوادهام وقت بگذارم. دیگر در اواخر دوران مربیگری خودم هستم و خانواده برایم از هر زمانی ارزشمندتر است. درمورد آقای ویلموتس نظر خاصی ندارم. آرزو میکنم در فوتبال ایران موفق شود و وقتی به ایران بیایم اگر کمکی از من بربیاید، در خدمتم. ایران برای من خانه دوم است و هر کاری از من بربیاید برای خدمت کردن انجام میدهم.
مربی خارجی مشاور خوب میخواهد
کار کردن در ایران با کار کردن در اکثر کشورهای دنیا فرق میکند. مربی خارجی از دنیای دیگری وارد اینجا میشود و تمام ایدهها و جهانبینیاش را با خودش میآورد. باید مربی خارجی را نسبت به شرایط کار در ایران آگاه کرد. این اصلا آسان نیست که خارجی باشی و در ایران کار کنی. فرهنگ و زبان و قواعد متفاوت به کنار، فوتبال در ایران دنیای دیگری دارد که مربی خارجی با آن آشنا نیست. باید به او اطلاعات درست داد، هم مشاوران خوبی میخواهد و هم دستیاران خوبی.
به خیلیها کمک کردم
بلاژویچ که در ایران بود به او خیلی چیزها گفتم. نیاز داشت تا بداند. خیلی مشورتها به او دادم تا درک کند در چه کشوری کار میکند و باید چگونه کارش را پیش ببرد. خیلی از بازیکنها و مربیهای خارجی در ایران از من مشاوره گرفتند. من قصد دخالت در کار ویلموتس را ندارم. برایم مهم نیست چه کسی را بهعنوان دستیارش انتخاب کند. قصد دخالت ندارم. دلیلی برای دخالت هم ندارم. فقط امیدوارم در ایران موفق شود چون موفقیت او یعنی شادی مردم ایران.
۱۷ سال است در ایران کار میکنم
هفدهمین سال مربیگری من در ایران است و واقعا روزهایی که در این مدت پشتسر گذاشتهام برایم زندگیساز بودهاند. خوشحالم در ایران کار کردم و امیدوارم بتوانم در مدت باقیمانده از مربیگریام باز هم خدمت کنم. بازیکنانی که با من وارد فوتبال شدند الان در لیگ برتر سرمربی و مربی هستند، برایشان آرزوی موفقیت دارم. شاید هم سال بعد روبهروی هم قرار بگیریم که من از الان برنده همه آن بازیها هستم چون همه کلکهایم را به آنها یاد ندادهام (میخندد).
تشکر ویژه
خواهش میکنم این سطرها را بنویسید. ایرانیها آدمهای حقشناسی هستند و میدانند انصاف حکم میکند به میهمان فرصت حقشناسی بدهند. از آقایان تقیزاده، مرتضوی، شیبانی، بدخشان، جواهری و عقیقی تشکر میکنم که در سیرجان به هر شکل ممکن از من حمایت کردند. از خبرنگارهای ایرانی هم تشکر میکنم که در این دو دهه قدر کار من را دانستند. ممنونم و امیدوارم با گلگهر فصل خوبی را در لیگ برتر داشته باشیم.