در تازهترین خبرها از سینمای ایران یک فیلم سینمایی با بازی دیجی فسنقری و رضا پرستش آماده اکران شده است.
تب یا جوزدگی؛ هر چه میخواهید اسمش را بگذارید، علتش اما تنها یک چیز است: استیصال! این دردی است که به جان تمام مدیاها افتاده است. استیصال در جذب مخاطب. اتفاقی که انگار قرار است همه را به یک مسیر براند: استفاده از شاخهای فضای مجازی، از آنها که مخاطب میلیونی دارند تا آنهایی که فقط ویدئوهایشان در فضای مجازی بارها و بارها بازنشر شده است.
در تازهترین مورد هم خبر رسیده که یک فیلم سینمایی آماده اکران شده با عنوان «اژدر» ساخته رضا سبجانی. فیلمی که در خبری که برایش منتشر شده آمده: این اثر یک فیلم کمدی است و الگوی جدیدی از طنز ارائه میدهد که در سینمای کمدی ایران به ندرت شاهد آن هستیم.
فیلمی با بازی بازیگرانی مثل میرطاهر مظلومی، بهاره رهنما، علی انصاریان، نعیمه نظامدوست، شهره لرستانی، مرحوم لوون هفتوان و …. و البته برای اولینبار دیجی حسین فسنقری و رضا پرستش!
دو چهره مطرح در فضای مجازی. اولی برای ویدئوهای سبک عجیب غریبش در دیجی بودن و دومی به خاطر شباهتش با مسی ستاره فوتبال آرژانتین!
البته این اولینبار نیست که دو چهره اصطلاحا شاخ فضای مجازی روی پرده سینما میآیند. پیش از این سهیل مستجابیان که با دابسمشهایش مطرح شد در یک فیلم بازی کرد که در جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد.
شروع این اتفاق اما شاید از تلویزیون بود. از آنجایی که برنامههای مجریمحور تلویزیون برای عقب نماندن در کورس رقابت با یکدیگر هر سوژهای که در فضای مجازی بولد میشد را به سوژه خودشان تبدیل میکردند. از پسرکی که کچلیک دوست داشت تا ایرج ملکینامی که فیلمهای کوتاهش مدت مدیدی دستاویز خنده اهالی فضای مجازی شده بود. از پسری که خود را طراح خودرو میدانست تا زنی که با یک ویدئو از خانه نداشتنش و عدم رسیدگی به زلزلهزدهها میگفت یا پدری که برای درمان بیماری پسرش پول نیاز داشت.
این تب اما عوارضی هم داشت. گاهی هم پیش میآمد که بعضی از این سوژهها برای تلویزیون دردسرساز میشدند. وقتی کذب ادعاهایشان باز هم در فضای مجازی بولد میشد و تلویزیون و برنامه مذکور مجبور به عذرخواهی میشدند. اما به نظر میرسد این موجی که به راه افتاده قرار نیست به این زودیها تمام شود.
در سینمایی که سالی بیش از ۷۰ فیلم تولید میشود و در جریان اکران فیلمها با اکران همزمان حداقل هفت فیلم، اغلب تنها دو، یا سه فیلم دیده میشوند و بقیه فیلمها حتی هزینههایشان را هم برنمیگردانند، رقابت دیگر نمیتواند فقط هنری باشد. فیلمها گاهی برای عقب نماندن از این موج و از سر استیصال در جذب مخاطب دست به کارهای عجیب غریبی میزنند. کارهایی مثل همین تبی که حالا انگار مدتی است تلویزیون از آن عبور کرده اما به سینما سرایت کرده است. مثل تب جذب مخاطب با کچلیکها و دیجی فسنقریها و رضا پرستشها!