احمد طالبینژاد و شاهین امین منتقدان سینما در پاسخ به خبرآنلاین درباره تاثیر سینما و محصولات سینمایی بر رفتار اقتصادی مردم میگویند.
سید حسین رسولی: در گذشتههای نه چندان دور سینما به شدت روی مردم تاثیر میگذاشت. فیلمهای مختلفی در ژانرهای گوناگون ساخته میشد. آنها طرفداران خاص خود را هم داشتند. انیمیشنهای ابر کمپانی «دیزنی» هم تاثیری شگرفی روی ذهن بچهها داشت. شاید آنها را به نوعی باید «دورانساز» بدانیم. انیمیشن «دامبو» (۱۹۴۱) را در نظر بگیرید. در جایی از این انیمیشن گفته میشود: «سختیها و محدودیتهای زندگی باعث قوی شدن و پیشرفت تو میشوند». این آثار به خوبی درس زندگی میدهند و بسیاری هم تحت تاثیر آنها در موقعیتهای پیچیده زندگی تصمیمگیری میکنند. آثار دورانساز فرهنگی، آنهایی هستند که تاثیری بر یک نسل در سالهای پس از انتشار بگذارد.
آثار ادبی مهمی مانند «ناتور دشت» (۱۹۵۱) به نویسندگی جروم دیوید سالینجر نیز در فرهنگ عامه اینگونه بودهاند. قهرمان اصلی این رمان به نام «هولدن کالفید» در بین جوانان دهه ۱۹۶۰ به شدت محبوب بود. فیلمهایی مانند «گنج قارون» (۱۳۴۴)، «قیصر» (۱۳۴۸)، «گوزنها» (۱۳۵۳) و «شبنشینی در جهنم» (۱۳۳۵) از جمله آثاری هستند که در میان مردم به شدت مطرح شدند. ظاهرا سینمای این روزهای ایران که چندان متکی به گیشه نیست و بسیاری از آثارش از طریق رانت و یا پولهای مشکوک تولید میشود، دیگر تاثیر گذشته را روی جامعه ندارد. تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر در آثار خود به خوبی «صنعت فرهنگ» را توصیف کردهاند. صنعت فرهنگ به پدیده شیء شدن فرهنگ و تبدیل شدن فرهنگ به نوعی کالای قابل مبادله در جامعه سرمایهداری اشاره دارد.
فیلمهای لاکچری مردم را عصبانی میکند
احمد طالبینژاد منتقد سینما و فیلمساز درباره رابطه سینما و جامعه میگوید: «شما به فیلم «شب نشینی در جهنم» اشاره میکنید. این فیلمها با اینکه کیفیت بسیار پایینی داشتند روی اغلب مردم آن دوران تاثیر داشتند. سینمای این روزها هم تاثیرات خودش را دارد. بسیاری از مردم پای فیلمهایی مینشینند که مدام از زندگی لاکچری و پر خرج و زرق و برق دار میگوید. ماشینها و خانههای گرانقیمت نشان داده میشود. مردم در سینما دچار عقده و کینه و نفرت میشوند. اغلب آنهایی که به دیدن فیلمها میروند از طبقات پایین و مردم متوسط و زحمتکش هستند. آنها وقتی تصاویری از زندگی سطح بالا را ببینند، به شدت عقدهای میشوند. فکر میکنید چرا این میزان خشونت و نفرت در جامعه ما گسترش یافته است؟» طالبینژاد در ادامه میگوید: «مردم حال حاضر ایران نسبت به مردم دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ بسیار آگاهتر شدهاند. این آگاهی به معنای سواد و معرفت و معلومات نیست؛ بلکه آنها به واسطه رسانههایی که وجود دارد بسیاری از چیزها را میفهمند. این اتفاق باعث میشود تا به همه چیز واکنش نشان بدهند. دیدن فیلمهایی که در آنها شخصیتها در زندگی پر از رفاهی قرار دارند، بسیاری از مردم را اذیت میکند.»
کارگردان مستند «موج نو» میگوید: «سیستم دوران پهلوی اعتقاد داشت فیلمهایی که از خوشباشی و بیخیالی میگویند، باید تبلیغ بشوند. این فیلمها را دوست داشتند. فیلمهایی مانند «گنج قارون» (۱۳۴۴) به شدت پرطرفدار شدند. آنها تاثیر خوبی هم داشتند. مضمون فیلم چیست؟ در این فیلم میبینیم که بیخیالی و خوشباشی به خوبی تبلیغ میشود. به مردم گفته میشود آدمهای پولدار و سطح بالای جامعه هم مشکلات فراوانی دارند. شخصیت فیلم علی بیغم است؛ از اسم و رفتار او مشخص است که از زندگی راضی است. نکته اساسی این است که مردم عامی ما دیگر مانند مردمی نیستند که پای فیلم «گنج قارون» مینشستند. آنها چشم و گوش بسته بودند. اطلاعات چندانی از اطراف خود نداشتند.»
پیامهای اجتماعی فیلمها و آگاهی مردم
مولف کتاب «اگر سینما باشد» در ادامه اشاره میکند: «یک فیلم دیگر هم مثال میزنم. فیلم «قربون خودم» (۱۳۴۱) به نویسندگی و کارگردانی مجید محسنی که باز هم مردم را به رضایت از زندگی ساده و معمولی خودشان تشویق میکند. شخصیت اصلی فیلم داداشی است. او بساط جگرکی دارد و نامزدش گلی خانم و خالهاش به او کمک میکنند. کار دوم داداشی ماشینشویی است. داداشی آرزو دارد تا مانند یک میلیونر زندگی کند. او بر حسب اتفاق با مرد ثروتمندی آشنا میشود که آرزویی خلاف او دارد. این مرد می خواهد زندگی ساده و بیغل و غشی داشته باشد. مرد ثروتمند سعی دارد به داداشی بقبولاند که ثروت خوشبختی نمیآورد. این مضمون فیلم است. داداشی نظر او را نمیپذیرد. مرد او را به خانهاش میبرد تا او را با وضع زندگیاش آشنا سازد. دورنگی و تباهی زندگی مرد ثروتمند باعث پشیمانی داداشی از آرزوی خود میشود. او به خانهاش باز میگردد و به خودش میگوید: «قربون خودم برم». در واقع، این دو فیلم تاثیرات اجتماعی دارند. آنها به خوبی تلاش میکنند به مردم درباره داشتن زندگی ساده بگویند.»
کارگردان مستند «من بن لادن نیستم» در پایان تاکید میکند: «البته بسیاری از این بحثها را در کتاب «اگر سینما باشد» مطرح کردهام که میتوانید با خواندن آن وارد این موضوعات شوید.»
سینما را خیلی جدی گرفتهایم
شاهین امین، منتقد سینما و از روزنامهنگاران هنر هفتم درباره تاثیر سینما روی جامعه میگوید: «سینما را بسیار جدی گرفتهایم و این امر باعث شده است تا خواستههای فراوانی از این رسانه داشته باشیم. با توجه به اینکه رسانههای جدیدی در اختیار مردم قرار گرفته است؛ شرایط زندگی مردم هم دگرگون شده است. رسانههای کلاسیک هم دیگر قدرت سابق را ندارند.» وی تاکید میکند: «سینما نباید تاثیرات آنی و لحظهای داشته باشد. این اتفاق در تمام دنیا به همین صورتی است که در ایران رخ میدهد. رسانه سینما تاثیرات خودش را دارد ولی نمایش آثارش بسیار طول میکشد. با اینحال بگذارید یک سوالی بپرسم. مگر سینما در ایران چقدر مخاطب دارد که میخواهیم تاثیرات بزرگ و گسترده داشته باشد؟ افراد بسیار کمی به سینما میروند و خیلیها هم تا به حال به سینما نرفتهاند. چیزهای دیگری هست که تاثیر سریع روی مردم میگذارد. مثلا سیاست خیلی مهم است. تصمیمهای سیاسی به سرعت روی مردم تاثیر میگذارد. همه چیز را تغییر میدهد. تغییرات اجتماعی و اقتصادی هم چنین است. اتفاقات اجتماعی مهم به شدت روی مردم تاثیر میگذارد.» امین در ادامه به سینمای دهه ۱۳۶۰ اشاره میکند و میگوید: «در آن دوران تحلیلهای اشتباهی نسبت به سینما صورت گرفت. مدیران آن دوران سینما را در پیام خلاصه کردند. فیلمهای انقلابی و سیاسی فراوانی تولید شد. بسیاری از فیلمهای سیاسی کیفیت پایینی دارند. اگر فیلم به پیام خلاصه شود و از جنبههای هنری و جلب توجه مخاطب خارج شود سریع از دور خارج میشود. تعداد فراوانی از فیلمهای سیاسی در ۴۰ سال اخیر تولید شد که دیگر به فراموشی سپرده شدهاند. آنها حتی جایگاهی در تاریخ سینمای ایران ندارند. شاهد بودیم که فیلمهایی با پیامهای اخلاقی و اجتماعی فراوان تولید و تبلیغ شدند و اصلا ماندگار نبوند. در صورتی که سینما چنین کارکردی ندارد. این فیلمها آنقدر تولید شدند تا تاثیر خود را از دست دادند.»
سینما را محدود و بسته کردهایم
«خیلی جاها آمدیم و گفتیم پلیس بد نباشد. پلیس نباید مشکلاتی داشته باشد و نگاه چپ هم بکسی نکند. همه چیز را محدود کردیم. بعد هم آمدیم به اشتباه گفتیم «سینمای اجتماعی». اصلا چنین ژانری در سینما نداریم. تو رو خدا چنین ژانری را ننویسید. ژانرها به طور کلی به پنج دسته تقسیم میشوند که نسبت به موضوعات خود تغییر میکنند و نام متفاوتی میگیرند. بیشتر آثار اجتماعی ما تلاش میکنند تا پیام مثبتی را به مردم بدهند یا کاملا برعکس عمل میکنند. این پیام داشتن باعث بسیاری از مشکلات شده است. مشکلات سینمای ایران یکی و دوتا نیست. سینمای ایران قرار نیست روی تصمیمگیری و رفتار مردم تاثیر بگذارد. این نکتهای است که خیلیها به غلط مطرح میکنند و تلاش در بسط آن دارند.» امین به فیلمهای توقیفی اشاره میکند و تاکید دارد: «مگر با اکران فیلمهای توقیفی اتفاقی در سطح جامعه رخ داد؟ آسمان به زمین رسید؟ چرا فیلمها را توقیف میکنند؟ توقیف برای این رخ میدهد که فکر میکنند فلان فیلم تاثیر فراوانی خواهد گذاشت! اما مگر چنین است؟ شاهد بودیم بسیاری از فیلمهای توقیفی اکران شدند و هیچ خبری هم نشد.» امین در پایان تاکید میکند: «بسیاری از فیلمها را با مسائلی مانند پیام و اخلاقگرایی و تاثیرات گسترده بر جامعه محدود کردهایم. سینما اینگونه محدود میشود. این چنین است که واژهگانی مانند «سیاهنمایی» هم به وجود میآید. بسیاری از فیلمهای اجتماعی از عالم واقعی جدا شدهاند.»