در نگاه اول و از حیث ساختار و فرم بیانی، سریال مرضیه یک ملودرام خانوادگی و اجتماعی است که ژانر مورد پسند ازلی و ابدی مخاطب ایرانی است. از این رو ظرفیت مخاطب پذیری بالایی دارد اما از سوی دیگر می توان آن را در ذیل یک سریال مناسبتی قرار داد که از این منظر هم می تواند تحلیل شود. از این حیث «مرضیه» به شکل مفهومی مبتنی بر پیام های عاشورایی و گفتمان اخلاقی کربلا، قصه خود را بازنمایی و صورت بندی می کند. به عبارت دیگر با ارجاع به ارزش های اخلاقی برساخته از فرهنگ عاشورایی و درس های تاریخی این واقعه مثل آزادگی و مبارزه بر علیه ظلم و ستم و مقاومت و ایستادگی در برابر مظاهر ظلم و فساد، قصه اش را در بستر مسائل اجتماعی روز روایت می کند و در واقع بین پیام های آن واقعه و پیامدهای بی اخلاقی های موجود در شرایط امروز پیوند برقرار کرده و از این دیالکتیک به روایت قصه ای می پردازد که هم یک مساله روز است هم مساله تاریخی. گویی تاریخیت و معاصریت در یک نقطه مشترک به هم رسیده و مماس شده است. کانون مرکزی این قصه خبرنگاری است که جانش را در راه مبارزه با فساد اقتصادی و افشاگری علیه یک ظلم بزرگ می دهد. به عبارت دیگر برملاء شدن یک فساد اقتصادی و تاثیر آن بر زندگی روزمره یک خانواده به پیرنگی برای بازنمایی مفاهیم اخلاقی برساخته از گفتمان عاشورایی منجر می شود. شاید اگر به لایه های درونی تر این قصه نفوذ کنیم و هسته معنایی آن را بازنمایی کنیم سریال مرضیه درباره انتخاب و مصائب آن است. انتخاب بین ایستاده مردن و افتاده زیستن! انتخاب بین با ذلت زندگی گرفتن و با عزت زیستن! همان انتخابی که با شکوه ترین و زیباترین مصداقش را در قصه کربلا و اقدام امام حسین(ع) شنیدیم. سریال مرضیه در واقع تاکیدی است بر بازتولید همان موقعیت و مفاهیم در جهان امروز. آنکه درمرکز این انتخاب و تعارضهایش قرار می گیرد مرضیه است. او به واسطه از دست دادن همسرش بین باورهای مذهبی و واقعیت های زندگی دچار تناقض وکشمکش درونی شده و این وضعیت فارغ از سویه ای اخلاقی و مفهومی خود از حیث نمایشی نیز یک تعلیق درونی خلق کرده که ریتم قصه و رمزگشایی آن را با کنجکاوی و همذات پنداری بیشتری ازسوی مخاطب همراه می کند. در واقع سریال مرضیه سرشار از پتانسیل تعلیق است. چه تعلیق بیرونی که مبتنی بر التهاب قصه و اتفاقات آن رقم می خورد و چه تعلیق درونی که با کشمکش ها و پارادوکس های اعتقادی مرضیه پیوند دارد. این موقعیت ملتهب و معلق البته بستری برای سریال فراهم می کند تا در کنار طرح مسائل اعتقادی به بیان مسائل انتقادی نیز بپردازد و از طریق شک و تردیدهایی که در مرضیه نسبت به یک باور ریشه دار ایجاد شده به پاسخی منطقی، امروزی و راهگشاه دست یابد. از این رو سریال مرضیه فارغ از سویه های دراماتیکش از حیث ایدئولوژیک نیز می توان امکانی برای مخاطبان پرسشگر فراهم کند تا در همذات پنداری با شخصیت اصلی قصه، فرصتی برای رهایی از تعارض های درونی خود نیز پیدا کنند. اینجاست که سریال از یک سرگرمی صرف به آگاهی رهایی بخش بدل می شود. به نظر می رسد زن بودن فلورا سام به عنوان کارگردان و نویسنده این مجموعه نیز به شخصیت پردازی جزیی نگرانه تر مرضیه کمک کرده و جهان زنانه او را در جهد فکری و روانی کاراکتر درهم تنیده. این ویژگی به باورپذیرتر شدن شخصیت مرضیه کمک زیادی کرده است. او که پس از ۵ سال سریال «بی قرار» اش پشت آنتن مانده بود اینک یک ملودرام مناسبتی را به تلویزیون عرضه کند که توانسته مخاطب را با خود همراه کند. نقش او در اجرای قصه و هدایت بازیگران را نباید در جذابیت سریال نادیده گرفت. کارگردانی که خود قصه و شخصیت هایش را خلق کرده باشد به عنوان یک مولف می تواند اثر را مال خود کرده و به نقطه تاثیرگذاری برساند. یکی از مصادیق نقش فلورا سام را باید در کیفیت بازی گرفتن از بازیگران سریال جستجو کرد. بازی های کنترل شده، به اندازه و پخته اغلب بازیگرانش از جمله داریوش ارجمند که یکی از بهترین بازی هایش را در عرصه سریال سازی ارائه کرد. پژمان بازغی، امیر حسین صدیق، گوهر خیراندیش و ماه چهره خلیلی نیز به درستی در خدمت قصه و کاراکتر خود قرار گرفته اند.
در خوانش لایه های درونی اثر می توان به دو مولفه اعتقادی-انتقادی اشاره کرد که مبتنی بر آن قصه روایت میشود. توجه به مشاغلی مثل جراحی و خبرنگاری نیز از جمله عناصری هستند که به بازنمایی منظومه معنایی درام کمک کرده و از ظرفیت هایی این مشاغل درخدمت قصه استفاده منطقی صورت گرفته است. ضمن اینکه توجه به مفاسد اقتصادی و مقابله با آنها، قصه را از یک ملودرام خنثی نجات داده و به پویایی آن کمک کرده است. به طوری که مخاطب در تماشای این مجموعه از یک تماشاگر صرف به مخاطبی کنشگر مطرح میشود. در واقع مناسبتی بودن سریال صرفا به نشانه گذاری های مذهبی در قصه و آدمهایش محدود نشده بلکه به مناسبات جامعه امروز در سطوح مختلف اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی پیوند خورده و ذهن مخاطب را نه صرفا با خود قصه که با پیام ها و مفاهیم برساخته آن درگیر می کند. انتخاب عنوان سریال با اسم شخصیت اصلی قصه نیز هوشمندانه بوده. حالا مرضیه می توان به شخصیت های زن ماندگار در حافظه تلویزیونی مخاطب بدل شود که قصه و غصه اش روایتی از وضعیت بسیاری از زنان امروز است. مرضیه سریالی است که چالش هایش را در بستر خوانش پذیری خود صورت بندی کرده و این ویژگی به آن هویت بخشیده است.