آبیها در مقابل ذوبآهن دوبار پیش افتاند و هر بار با یک ضربه ایستگاهی برتری را از دست دادند. در واقع مشکل دفاعی استقلال در هنگام کرنرها و ضربات ایستگاهی به هیچ عنوان به شیوه انتخابی مربی برای یارگیری یا پوشش منطقهای برنمیگردد. مشکل اصلی عدم تمرکز تیمی است. اگر به صحنه گل اول ذوبآهن دقت کنیم به طرز عجیبی ابتدا سیاوش یزدانی و سپس ریگی یارهای مستقیم خود را رها میکنند تا ذوبیها به راحتی دروازه حسینی را باز کنند.
کرنر ارسالی ذوبیها با ارتفاع بالا به تیر دوم ارسال میشود که فرصت کافی را به مدافعان میدهد تا سازمان دفاعی را حفظ کنند ولی به طرز آماتوری تمام ساختار دفاعی استقلال تمرکز خود را از دست میدهد و داخل باکس استقلال، بیشتر بازیکنان هجومی ذوبآهن آزاد میشوند. این میزان سهلگیری بازیکنان استقلال که در بازیهای گذشته نیز دیده شده است، با توجه به کیفیت بالای انفرادی مدافعان استقلال که در گذشته دیدهایم، مسئلهای کاملا روانی و ذهنی به نظر میرسد.
در خط میانی استقلال اوضاع کمی امیدوار کنندهتر است. لینک داریوش شجاعیان و فرشید اسماعیلی به درستی برقرار شده است و هر دو بازیکن در پستهای جدید خود به خوبی نقش آفرینی میکنند. به گل اول استقلال اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد کاملا شبیه گل استقلال به فولاد خوزستان در هفته دوم است که این بار جای زننده گل و پاس دهنده جابهجا شده است.
در سیستم ۳۵۲ استراماچونی فرشید و داریوش هر دو در خط میانی مسولیتهای دفاعی بیشتری نسبت به قبل دارند و باید بخش مهمی از انرژی خود را در پرس تیمی و توپگیری از حریف در میانه میدان خرج کنند. و در فاز حمله نیز به تناوب به خط حمله اضافه شوند و از فضاسازی مهاجمان بهره ببرند. ولی بازی مقابل ذوبآهن نشان داد که هر دو کاملا آمادهی چالش جدید هستند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که فرشید اسماعیلی ۲ گل از چهار گل استقلال در این فصل را خودش به ثمر رسانده است و یک پاس گل هم به داریوش شجاعیان داده است که نشان از آمادگی بالا و انگیزه فرشید برای بازسازی رابطه خود با هوادارن آبی است.
در خط حمله مشکلات کهنه استقلال همچنان پابرجاست، ظرفیت فنی مهاجمان استقلال به وضوح با بقیه خطوط زمین متفاوت است. در نبود دیاباته استراماچونی انتخابهای زیادی ندارد و تبریزی نیز از روزهای خوب خود در ذوبآهن فاصله گرفته است. برای انتخاب مهاجم دوم هم کادر فنی از محسن کریمی یا مهدی قائدی در پست غیر تخصصی استفاده میکند. در این بخش استقلال بیشترین ضربه را از نحوه تیم بستن خود در فصل نقل و انتقالات خورده است.
استقلال در تابستان ایسما، منشا و روحالله باقری را در پست مهاجم هدف بهراحتی از دست داده و فقط دیاباته را به خدمت گرفته است. در پستی که فوتبال ایران به شدت با کمبود بازیکن مواجه است استقلال با بیتدبیری مهاجمان خوبی را به راحتی از دست دادئو حالا احتمالا با مبلغی بیشتر باید مهاجم خارجی دیگری را جذب کند.
با توجه به اینکه نتایج استقلال در پنج هفته ابتدایی فاجعهبار بوده است ولی به هیچ روی نمیتوان پیشرفت فنی استقلال را ندیده گرفت استراماچونی از منظر فنی تغییرات مهمی را در استقلال ایجاد کرده است. سرعت بازی و انتقال توپ در بازی مقابل ذوبآهن بالاتر رفته بود و در خط دفاعی نیز با بازگشت روزبه چشمی سامان بیشتری را شاهد بودیم. اگر نتایج را کنار بگذاریم باید بپذریم که استقلال استراماچونی میداند چگونه فوتبال بازی کند.
اگر هوادار استقلال کمی صبوری کند و دست از تخریب همه ارکان باشگاه بردارد، اگر در هر بازی بازیکنان مهم تیم را زیر شلاق انتقادهای بی رحمانه نبرد، و از همه مهمتر، اگر مدیران سعی کنند فاصله عمیق ایجاد شده بین عوامل مدیریتی باشگاه و هواداران را ترمیم کنند، احتمالا با بازگشت علی کریمی در میانه میدان و دیاباته در خط حمله ، استقلال روند پیروزیهای خود را شروع خواهد کرد. و شاید با چند نتیجه خوب اعتماد به نفس خود را بازیابی کند که به نظر بیش از هر چیز، دوای درد آبیها باشد.