نباید فراموش کنیم که مسببان اصلی شکست استقلال در پرونده سوپرجام چه کسانی بودند. حالا که نگاهها به سمت و سوی امیرحسین فتحی رفته که البته به اندازه خودش سهمی در این قصه دارد اما نباید از یاد ببریم عاملان اصلی این شکست مدیرانی بودند که مانع از بازگشت تیمشان از سفر ترکیه به تهران و حضور در دربی سوپر جام شدند.
آن زمان هر چه رسانهها برای مدیران باشگاه استقلال نوشتند که ماجرا را جدی بگیرید و بیجهت راهی سفر ترکیه نشوید اما مدیران وقت با یک برنامهریزی از قبل طراحی شده و کاملاً آگاهانه تیم را به اردوی ترکیه بردند تا در تاریخی که سازمان لیگ برای برگزاری سوپر جام تعیین کرده بود، حاضر نشوند. افتخاری و فتحی به هوای اینکه شرکت نکردن در این بازی و هجمههای رسانهای بعد از آن و به راه انداختن موج هواداری علیه فدراسیون فوتبال آنها را مجاب به برگزاری بازی مجدد میکند به اردوی خود ادامه دادند و در آن جمعه کذایی حاضر به رویارویی با پرسپولیس نشدند اما سازمان لیگ بلافاصله با ارائه مستنداتی از باشگاه استقلال به کمیته انضباطی شکایت کرد و بلافاصله تصمیمگیران حکم به محکومیت استقلال دادند و در نهایت سوپر جام به باشگاه پرسپولیس داده شد.
تصمیمی که با اعتراض و هیاهوی مدیران وقت همراه بود اما هیچ ثمری نداشت تا پرونده دیگری در زمان مدیریت افتخاری و توفیقی در باشگاه استقلال به ثبت برسد. مدیران که در همان فصل خالق محرومیت استقلال از نقل و انتقالات نیم فصل بودند و با اهمال در پرداخت بدهیها دست کنفدراسیون فوتبال آسیا را برای اعمال این محرومیت باز گذاشت. در حقیقت افتخاری و توفیقی را باید ریشه این شکست بزرگ دانست نه امیرحسین فتحی را.
فتحی و خطیر
اما تغییرات مدیریتی در باشگاه استقلال در نهایت باعث شد تا پیگیری این پرونده به دوش مدیران بعدی استقلال بیفتد. در حالی که افتخاری و توفیقی میدانستند چه خطایی مرتکب شدهاند، چندان پیگیر ماجرا نبودند، ضمن اینکه از آینده شغلی خود نیز هیچ اطمینانی نداشتند، ماجرا را نیمهکاره رها کردند تا فرصتی برای فتحی و خطیر به وجود بیاید تا با وعده بازگرداندن رأی مدتی هواداران استقلال را سرگرم کنند.
فتحی که با پوزیشن فردی آگاه به مسائل حقوقی وارد باشگاه استقلال شده بود و عقبهاش نیز همین را نشان میداد در مصاحبههای متعدد سازمان لیگ و کمیته استیناف را به یک تخلف آشکار محکوم کرد.
وقتی فتحی به این صراحت از تخلف در استیناف گفت افکار عمومی نیز به خیال اینکه قطعاً رأی برمیگردد، منتظر ماند. اینکه فتحی حالا در مصاحبهاش اشاره کرده به هواداران قولی بابت بازگشت رأی نداد، در واقع با مصاحبههایی که یکی از آنها را در تاریخ ۱۷شهریور سال ۱۳۹۷ انجام داده بود در منافات است. آن روز فتحی عملاً استیناف را بابت صدور این رأی به نقد کشید و اعلام کرد که این پرونده به سود استقلال بازخواهد گشت.
خطیر، معاون ورزشی فتحی نیز در این ۱۳ ماه رفت و آمدهایی به مقر فیفا داشت تا به نظر بیاید پرونده به سود باشگاه استقلال برخواهد گشت و لااقل فیفا حکم به برگزاری بازی مجدد خواهد داد اما در نهایت این پرونده بعد از بررسی تایید شد تا امیرحسین فتحی و تیم همراهش شکست بزرگی را متحمل شوند. شکستهایی در دل باختهای فنی استقلال در سالهای اخیر که دیگر حوصله هواداران این باشگاه را هم سربرده است.
ضرر یک میلیاردی
اما این همه دعوا و مرافعه و به راه انداختن جریانهای رسانهای و هیاهو در نهایت برای استقلال عایدی به همراه نداشت و فقط مشتی انتقاد از نحوه عملکرد مدیران این باشگاه باقی گذاشت. هرچند که به نظر میرسد شکستهای پیدرپی استقلال برای مدیران بالادستی دیگر اهمیت آن چنانی ندارد و قرار است باشگاه استقلال به همین روال طی طریق کند. اما لازم است به ضرر یک میلیاردی باشگاه استقلال در پیگیری این پرونده اشاره کنیم که امیرحسین فتحی مسبب آن بود.
صدیقی، کارشناس حقوقی ورزش با اشاره به اعداد و ارقامی که باشگاه استقلال در این راستا هزینه کرده و قانون پرداخت هزینههای تیم برنده (باشگاه پرسپولیس) از سوی تیم بازنده (باشگاه استقلال) گفت در مجموع آبیهای پایتخت یک میلیارد تومان بابت این پرونده هزینه متحمل شدهاند که این خود نیز شکست دیگری برای باشگاه استقلال محسوب میشود. شاید اگر امیرحسین فتحی مشاوران آگاهتری را در کنار خود داشت یا چارت مدیریتی زیرمجموعهاش را با افراد داناتری میچید در گرداب سوپر جام گرفتار نمیشد اما محاسبات غلط آقای مدیر در نهایت دوباره کار دست استقلال داد تا بخشی از بودجههایش را بابت سفرهای بینتیجه و هزینههای دادرسی از کف بدهد.
فتحی: قولی به هواداران نداده بودم!
امیرحسین فتحی در توجیه شکست قضایی باشگاه استقلال بعد از صدور حکم این صحبتها را به زبان آورده است: «از رأی دادگاه CAS مطلع شدم. صدور رأی اولیه کمیته انضباطی در دوره مدیرعاملی من نبود. به محض اینکه در استقلال مسئولیت گرفتم، اعتراض خود را به کمیته استیناف ارائه دادم و دفاعیات مستدل و مفصلی را آنجا ارائه کردیم. متأسفانه علی رغم نظر ما، آنچه ما فکر میکردیم به عدالت و انصاف نزدیک باشد، کمیته استیناف رأی کمیته انضباطی را تأیید کرد.
بعد از این اتفاق، ما در دادگاه حکمیت ورزش طرح دعوی کردیم. همان موقع همین دوستان که در فضای مجازی اعتراض میکنند، میگفتند که فتحی به CAS شکایت نمیکند چون اگر این کار را بکند، برکنار میشود. یا فتحی فلان میشود. همه دیدند که فتحی روی شکایت اصرار دارد و پیگیر این ماجرا بود. فتحی وکیل گرفت و به CAS رفت و تا آخرین لحظه دفاعیات خود را انجام داد. ولی من قبلاً هم گفته بودم که قاضی CAS نیستم و من این پرونده را بررسی نمیکنم.»
فتحی ادامه داد: «وقتی محکمه رأی صادر میکند، تنها راهش اعتراض به حکم است و ما این کار را کردیم و پیگیری را هم انجام دادیم. در دفعات مختلف هم پیگیریهای قانونی و لابیهای عرف و مربوطه را انجام دادیم و فکر میشد رای به نفع ما صادر شود ولی اطاله دادرسی و زمانبر شدن این پرونده، باعث شد تا CAS رأی را به سود ما صادر نکند.»
فتحی درباره نقش خطیر در این ماجرا هم حرفهایی به زبان آورد: «روند و پروسه پروندهها در CAS ، یک روند طولانی است. همان روز که من به مقر CAS در سوئیس رفتم، دوستان گفتند که این پرونده زمانبر خواهد بود چون پروندههای زیادی در آنجا هست و فرآیند بررسی طولانی است. اینکه چرا بیش از عرف این بررسی طول کشید، در صلاحیت من نیست و دوستان در CAS باید توضیح دهند.
بنده هیچ قولی به هواداران برای اینکه رای به نفع ما صادر شود، ندادم چون غیر منطقی است بابت چیزی که دست من نیست، روی آن قول بدهم. بنده بارها گفتم که مأمور به تکلیفم نه نتیجه. من تکلیفم را پیگیری کردم و همه توان و تلاشم را برای احقاق حق باشگاه استقلال انجام دادم و خواهم داد. یک مرحله دیگر هم هست که میتوان پرونده را به دادگاه عالی سوئیس ارائه داد و به مرحله بالاتر اعتراض کرد که البته بعید میدانم این کار را انجام بدهیم.»