خبر رفتن ناگهانی استراماچونی شوکه کننده بود، شاید چیزی شبیه اعلام نرخ سه هزار تومانی بنزین. البته که لابد فتحی هم از آن بی خبر بوده است!
درست همین چند روز پیش بود که مدیرعامل استقلال با قطعیت از حل شدن مشکلات مالی کادرفنی تیم صحبت کرد. اخبار امروز اما درست برخلاف ادعای او رقم خورد. موضوعی که خشم هواداران را در پی داشته است و هیچ توضیحی هم آنها را آرام نمی کند چرا که تیم محبوبشان با ارائه نمایش های دلچسب و کسب بردهای پیاپی تازه به ساحل آرامش و اقتدار سابق بازگشته بود.
حالا و پس از شنیدن خبر فسخ قرارداد توسط سرمربی محبوب ایتالیایی، جالب است یک تجربه شخصی را با هم مرور کنیم.
دوستی می گفت: مدیر شرکت کوچکی در تهران که فقط ۳۴ سال داشته هفته گذشته پس از عقد قرارداد و برای رد و بدل کردن پول (بابت خرید تجهیزات مورد نیازشان) ناچار شده به تورین ایتالیا سفر کند. آنها نزدیک به ۴۰۰ هزار یورو را به طرف ایتالیایی دادند تا کارشان به بهترین نحو و سریعترین حالت ممکن پیش برود. بدون هیچ تشریفات یا بوق و کرنا کردنی.
اما فسخ یکطرفه قرارداد توسط استراماچونی این سوال را بوجود می آورد که آیا مدیران استقلال که قطعا با وزارت، دولت و (باوجود ارتباط مستمر برانکو با سفیر ایران در کرواسی) احتمالا سفارت در ارتباط هستند از این مدیر جوان، قدرت کمتری در انجام وظایفشان دارند؟
بیایید جواب این سوال را در حالت های مختلف و ممکن بررسی کنیم تا ببینیم به چه نتایجی می رسیم:
حالت اول: تفاوت در مدیریت دولتی و خصوصی
طی کردن امور اداری بخصوص در مورد مسایل مالی در دولت کار پیچیده، زمانبر، حساس و البته سخت تری است از وقتی که مدیری خصوصی بخواهد برای امورات مجموعه زیردستش در خارج از کشور پول جابجا کند.
البته از مدیری که بوسیله آشنایی و رفاقت با مقامات دولتی در جایگاه مدیریت باشگاه استقلال قرار گرفته و بهتر از هرکسی از اوضاع با خبر است انتظار می رود از رابطه اش برای سرعت بخشیدن و سر و سامان دادن به امورات باشگاه و بهتر شدن اوضاع بهره گیرد.
اگر این خواسته بزرگ، غیرمنطقی، نسنجیده یا نشدنی است پس همین حالا سرخابی ها باید خصوصی شوند تا چنین آبروریزی های مدیریتی آن هم با بازخوردهای بین المللی تکرار نشود.
حالت دوم: غرض و تعمد بالادستی ها
اگر استراماچونی باوجود اخبار موثق فسخ (با هر ترفندی حتی صحبت مقامات بالای دو کشور) به استقلال برنگردد طرفداران تیم آبی پوش پایتخت حق دارند به اتفاقات حول تیمشان بدبین شوند. آنها پس از مدت ها طعم صدرنشینی را چشیده اند. آنها خودشان را با وضعیت پرسپولیس مقایسه می کنند.
سرمربی کروات آنها سال ها در کارش باقی ماند و کالدرون باوجود مشکلات مالی بنابر تازه ترین گفته های مدیرعامل باشگاه برای جذب مهاجم خارجی در نیم فصل دوم هم بازیکنانی را پیشنهاد داده است!
آیا مشکلات ارزی فقط برای تیم ملی و استقلال چاره ای جز استفاده از مربی ایرانی باقی نگذاشته است؟
حالت سوم: عدم کفایت و لیاقت مدیران فعلی
به موضوعی که در ابتدا اشاره شد برگردیم. جوانی هزاران یورو را یک هفته ای به ایتالیا برده، تحویل داده و بازگشته است. باوجود تحریم ها و در نبود حمایت مسئولان دولتی. او از پس مسئولیتش به تنهایی برآمده و وظیفه اش را به درستی انجام داده تا مجموعه اش متضرر نشود.
آیا از کسانی که مسئولیت تیمی با میلیون ها هوادار را برعهده گرفته اند توقع برطرف کردن چنین اموری را قبل از بروز فاجعه نباید داشت؟ یا آنها لیاقت و شایستگی جایگاهی که در آن هستند را ندارند و فقط امضا و حرف زدن را بلدند؟