گابریل کالدرون هنگام سفر به آرژانتین پستی را در اینستاگرام منتشر کرد که برای هر باشگاه حرفهای میتواند به شدت برخورنده باشد. باشگاههای ایرانی اما عادت کردهاند که با این حرفها نگران اعتبار خود نشوند.
کالدرون نوشته: «چیزی که من میخواهم احترام است، باشگاه به من احترام نگذاشت. برای اینکه منظورم را متوجه شوید، به طور مثال، من و دستیاران هزینه تشریفات فرودگاه را از جیب خودمان پرداخت کردیم، چون برای باشگاه مهم نبود و آنطور که وظیفه یک باشگاه بزرگ است ما را بدرقه نکردند.»
در استقلال این دلخوریها بزرگتر هستند، در اندازهای که سرمربی فقط از پرداخت نشدن هزینه تشریفات دلخور نیست، بلکه استراماچونی رها کرده و رفته است.
باشگاههای ایرانی میتوانند مربی میلیون دلاری استخدام کنند اما یک رفتار ساده و حرفهای در قبال مسائل روزمره را رعایت نمیکنند، آنچنان که مجموعهای از رفتارهای غیرحرفهای به جدایی و فسخ یکطرفه استراماچونی تبدیل میشود یا در نمونهای دیگر به دلخوریهای کالدرون.
آنچه میتواند به تغییر در این باشگاهها منجر شود، اول این نکته است که شنیدن چنین حرفهایی از سوی سرمربی برای مدیران برخورنده باشد و عزمی برای اینکه تکرار این رفتارها را متوقف کنند. تغییر در رفتار باشگاهها وقتی ممکن است که همین یک عبارت در پست کالدرون به جنجال داخلی در باشگاه پرسپولیس منجر شود، به بحثی مفصل درباره اینکه کوتاهی چه کسانی در باشگاه به نوشتن این پست درباره مسئولیت بدیهی باشگاه منجر شده است.
باشگاههایی که قرارداد بیش از یک میلیون دلاری امضا میکنند، باشگاههایی که سالیانه بیش از یکصد میلیارد تومان هزینه میکنند، چطور نمیتوانند برای سازماندهی موضوعاتی ساده مثل تشریفات سفر سرمربی، نیروی انسانی داشته باشند؟ چگونه این مسئولیتها در این باشگاهها از یاد میروند؟ این اگر اسمش سوءمدیریت نیست، چه نام دیگری دارد؟
این باشگاهها تجربه سالها همکاری با مربیان خارجی را دارند. پرسنل باشگاه در طی این سالها باید آموخته باشند که چگونه رفتار کنند و چطور اصول حرفهای را رعایت کنند. اما گاهی اثری از این آموختههای لازم پیدا نمیشود و انگار همه چیز با سهلانگاری از یادها میرود. این سهلانگاریها آثار منفی بزرگی دارند. باشگاهها دچار این عادت شدهاند که اعتبار خود را در نظر نگیرند، مقابل حرفهایی شبیه آنچه کالدرون در اینستاگرام منتشر کرده بیتفاوت باشند و بگذرند.
باشگاه استقلال اگر به چالش بزرگ دو هفته اخیر با سرمربی رسید، دلیلش این بود که به جزئیات اعتنا نکرد و روابط مخدوش سرمربی و مدیرعامل سرانجام به جدایی و هزینههای سنگین این جدایی و تکلیف نامعلوم تیم منجر شد. استقلال اگر در جزئیات ارتباطش با استراماچونی دقیق و منظم بود، کار به جنجال هفتههای اخیر نمیرسید.
هواداران از مقایسهها بین رفتارها و مسائل این دو تیم گریزاناند و همواره مقابل یکدیگر موضع دارند اما واقعیت این است که اشتراک بین استقلال و پرسپولیس بیشتر از تضادهاست، اشتراکاتی در سوءمدیریت و ساختن بحرانهایی بر سر سادهترین امور.