با آنکه تجربه ثابت کرده فروش و داغی گیشه برای فیلم ها چندان فضیلت محسوب نمی شود، اما این مسئله نمی تواند چیزی از ناگواری این واقعیت بکاهد که فیلم های بهرام رادان دیگر نمی فروشند. سوپر استار خوش تیپ و فتوژنیک سینمای ایران مدتهاست دیگر محبوبیتی در گیشه ندارد. سینماروها فیلم های او را یکی بعد از دیگری با بی تفاوتی خاصی بدرقه می کنند.
«آشفتگی» و «سونامی»، دو فیلم این روزها روی پرده رادان مخاطب مشتاقی ندارند. فیلم فریدون جیرانی بعد از دو هفته حدود ۳۴۰ میلیون تومان فروخته و با تداوم این وضع، همین ۳۰ سینمای ناقابلش را هم در هفته پیش رو در معرض ریزش خواهد دید. فیلمی که رادان در آن برای نخستین بار در دو نقش ظاهر شده و بر خلاف خیلی از ستارگان سینمای جهان و ایران که از این بستر برای به رخ کشیدن خلاقیتها و مهارتهای خود بهره کاملی می برند، «آشفتگی» محملی شده برای نمایش ضعف های تکنیکی این بازیگر.
او در فیلم نخست میلاد صدرعاملی هم با آنکه تلاش کرده در ورود به چالش تازه ای در یک درام ورزشی متفاوت ظاهر شود، بشدت زیر سایه همبازیان جوانترش مهرداد صدیقیان و محمدرضا غفاری و نارسایی های کلی فیلم قرار گرفته. همین شده که این فیلم هم وضع به مراتب بدتری در جدول فروش داشته باشد و بعد از ۹ روز بیشتر از حدود ۱۳۰ میلیون عایدش نشود. پیش از این در نیمه اول امسال هم او با فروش چهار میلیاردی «ایده اصلی»، طعم تلخ کم علاقگی مخاطبان سینما را چشیده بود.
رادان اواخر سال گذشته هم سریال «رقص روی شیشه» را به عنوان نخستین تجربه خود در شبکه نمایش خانگی داشت. این سریال که توزیعش تا اوایل امسال ادامه داشت، با انبوهی از حاشیه سازی و در نهایت نارضایتی تماشاگران، حکم شکست کاملی را برای او داشت.
«بارکد» در سال ۹۵ با ۱۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و «زرد» در سال ۹۶ با حدود پنج میلیارد تومان، آخرین فیلم های نسبتاً پرفروش رادان بوده اند.
آقای «سوپراستار» ظاهراً باید با ادامه این روند ناکامی مخاطره آمیز، این لقب را ناگزیر به دست فراموشی بسپارد و جایگاهش را متزلزل ببیند. حال آنکه او پیش از اکران «آشفتگی» در جمعی از برآورد خود مبنی بر فروش ۱۰ میلیاردی این فیلم صحبت کرده بود. ذهنیتی نادرست از موقعیت خود و نیز کلیت این فیلم که حتی در جشنواره فجر سال گذشته هم توفیق خاصی نداشت.
بازنگری در ادامه فعالیت سینمایی تمرکز روی بازیگری به جای سرمایه گذاری بیهوده روی وجوه پوشالی تبلیغات، می تواند رادان را به روزهای گذشته درخشش او و خاطرات شیرین «سنتوری» و «شمعی در باد» نزدیک کند. هرچند نمی توان از این واقعیت غافل شد که سینمای ایران هم با سقوط به ورطه کمدی های مبتذل، احتمالاً دیگر از این دست فیلم ها به خود نخواهد دید.