ایرج راد معتقد است که الان سرعت فدای دقت و کیفیت شده و البته در شرایط فعلی، خوراک دادن به این تعداد شبکههای تلویزیونی، سرعت بالایی را میطلبد؛ در نتیجه بسیاری از کارها کیفیت لازم را ندارند.
ایرج راد که این روزها کمتر جلوی دوربین فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی قرار میگیرد و با “آقای اشمیت کیه” در سالن استاد جوانمرد روی صحنه رفته است درباره سریالهای نوستالژی تلویزیون گفت: من دو سریال با آقای لبخنده کار کردهام؛ یکی “در قلب من” و دیگری “در پناه تو”، که هر دو مورد استقبال بینظیر مردم قرار گرفتند. این مجموعهها چندینبار از شبکههای مختلف بازپخش شدهاند و باز هم مردم آنها را میبینند و این فوقالعاده است. چیزی که از این سریالها در ذهنم مانده این است که این مجموعهها با گروه کاملاً خوب و حرفهای و با مدیریت بینظیر کارگردانی مانند آقای لبخنده ساخته شدند. همه عوامل دست به دست هم دادند تا کار خوبی بسازیم.
وی افزود: در این پروژهها هرکسی در جای خودش بود و کارش را به بهترین وجه انجام میداد؛ البته پرداختهای به موقع را هم از این سریال به خاطر دارم. موضوع این سریال هم خیلی خوب و جذاب بود، اینکه به مسائل خانه و خانواده میپرداخت، باعث میشد که بینندگان را جذب کند. دیالوگها جذاب بودند و قصه به خوبی پرداخت شده بود. داستان چارچوبی داشت که از کشش لازم برای مشتاق نگهداشتن مخاطب برخوردار بود.
وی در پاسخ به این سؤال که شرایط بازیگری نسبت به ۲۰ سال قبل که سریالی مثل “در قلب من” ساخته شد چه تغییراتی کرده، خاطرنشان کرد: در آن زمان امکانات فنی به لحاظ دوربین، نورپردازی، فضاسازی و… ضعیف بود،با این وجود معنایی در پشت تمامی کارها نهفته بود. احساس مسئولیت عوامل باعث میشد که در نهایت کار خوبی داشته باشیم. در آن زمان شاید ما در یک روز فقط میتوانستیم ۵ دقیقه مفید ضبط داشته باشیم، اما آن ۵ دقیقه واقعاً مفید بود. اما الان سرعت فدای دقت و کیفیت شده است! کارها آن دقت، وسواس و نگاه دقیق مورد نیاز را ندارند و به همین دلیل باکیفیت نیستند. البته نمیتوان گفت که همه کارها ضعیفند، اما میتوان ادعا کرد که بسیاری از کارها کیفیت لازم را ندارند. ۲۰ سال پیش به اندازه الان شبکههای مختلف نداشتیم؛ در شرایط فعلی، خوراک دادن به این تعداد شبکهها، سرعت بالایی را میطلبد و دقت، فدای سرعت میشود.
او درباره ژانر مورد علاقهاش، تصریح کرد: من سعی میکنم در کارهای مختلف و در زمینههای متفاوت حضور داشته باشم. نقش ممکن است خیلی مثبت باشد یا خیلی منفی یا شاید هم خاکستری. البته نقش خاکستری بهتر از نقشهای سیاه و سفید است، چون بیشتر بازیگر را به چالش میکشد. نقش باید دارای دلایل خاص منطقی بوده و قابل باور و قبول باشد. بازیگر دوست دارد نقشهای متفاوت را بازی کند، اگر چه این نقشها زحمت بیشتری را میطلبد اما لذت بیشتری هم برای بازیگر دارد.