براساس آخرین اطلاعات موجود از طریق دادههای سازمان ثبتاحوال کشور در ۹ ماهه امسال، تعداد ازدواجهای ثبت شده حدود سه برابر طلاق است و متوسط عمر ازدواجهایی که به طلاق منجر میشود، ۹ سال شده است.
براساس آخرین اطلاعات موجود از طریق دادههای سازمان ثبتاحوال کشور در ۹ ماهه امسال، تعداد ازدواجهای ثبت شده حدود سه برابر طلاق است و متوسط عمر ازدواجهایی که به طلاق منجر میشود، ۹ سال شده است. زندگی مشترک رابطهای است که خانم و آقا کمتر حق اشتباه کردن در آن را دارند. بسیاری از دختر و پسرها زمانی که زندگیمشترک خود را شروع میکنند، به این باور نرسیدهاند که ازدواج یعنی قدم گذاشتن در یک کار مشترک.
کاری که جزئیات آن، شیوه برخورد با مسائل و مشکلات احتمالی حین آن و… در هیچ کجا به صورت جامع و کامل مکتوب نشده و به صورت نوشتاری در اختیار افراد قرار نگرفته است. به همین دلیل در این مطلب، قصد داریم شیوههای داشتن زندگیمشترک رضایتمندانه و پایدار را با شما در میان بگذاریم و در این خصوص به معرفی یک تئوری به نام تئوری انتخاب میپردازیم.
تئوری انتخاب برای خوشبختی چه پیشنهادی دارد؟
بر اساس تئوری انتخاب تنها کسی که میتوانیم کنترلش کنیم، خودمان هستیم. اگر رابطه ناموفقی دارم، باید بیندیشم و ببینم خود من چه کاری میتوانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطهمان شود نه اینکه همه تلاشم این باشد که دیگری را تغییر دهم. تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل کردن برمیداریم، همسرمان نیز تغییر میکند. اما تئوری انتخاب چیزی بیشتر از کنترل نکردن است. طبق این تئوری باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را برطرف کند.
برای رسیدن به این هدف میتوان هفت عادت مهرورزی و پیوند دهنده را جایگزین هفت عادت مخرب در رابطه کرد. وقتی میخواهیم بر اساس تئوری انتخاب رفتار کنیم، حتی زمانی که فکر میکنیم کمترین اختلافی وجود دارد، باید پیش از هر اقدامی فکر کنیم. اولین فکرمان باید این باشد تا جای ممکن از به کارگیری هفت رفتار مخرب اجتناب کنیم، زیرا میدانیم که این رفتارها ما را بیشتر از هم دور میکند و بر مشکلات میافزاید. بعد از آن برای رفع اختلافهایمان یک یا چند رفتار مهرورزانه را به کار ببریم.
گوش دادن به جای انتقاد
به جای انتقاد کردن از یکدیگر، به صحبتهای هم گوش کنیم. بسیاری از اوقات اختلافات زوجین به دلیل نداشتن مهارت کافی برای یک گفتوگوی ثمربخش و دوطرفه و پیش داوری از طرف یکی از زوجین است، در حالیکه هر دو نفر یک منظور مشترک دارند. بهتر است اجازه بدهیم همسرمان نظرات، اهداف و برنامههایش را درباره موضوعی خاص بگوید، اگر متفاوت با نظرات ما بود، میتوان درباره تفاوتها بحث کرد.
حمایت کردن به جای سرزنش
به جای سرزنش کردن، از همدیگر حمایت کنیم؛ به ندرت دیده میشود اشخاص با سرزنش کردن و مورد سرزنش قرار گرفتن بتوانند به مطلوب خود برسند. در هر شرایطی حامی همسرتان باشید و تلاش کنید در کنارهم راه درست را پیدا کنید.
تشویق کردن به جای شکایت
به جای شکوه و شکایت، همدیگر را تشویق کنیم. یک زندگیمشترک سازنده، زندگی است که همسران در کنار هم رشد کنند. شما بهترین مشوق در زندگی همسرتان هستید و او با تشویقهای شما میتواند هر روز بالندهتر باشد نه با شکایتهایتان.
احترام گذاشتن به جای غر زدن
به جای غر زدن به همسرمان به تصمیمات او احترام بگذاریم. درست است که امکان دارد گاهی رفتارهای همسرتان برخلاف آن چیزی باشد که شما میپسندید، این یک مسئله طبیعی است و در هر زندگی وجود دارد، ولی برای اصلاح و بهتر شدن آن، قطعا غر زدن گزینه مناسبی نیست. شما باید ضمن احترام به نظرات همسرتان تلاش کنید بر سر موضوعات طوری به توافق برسید که رضایت هردوی شما حاصل شود.
اعتماد کردن به جای تهدید
به جای تهدید کردن، به هم اعتماد کنیم. اینکه مدام به همسرتان بگویید اگر فلان کار را بکنی، فلان میشود و من هم فلان کار را میکنم، شما را از هم دورتر میکند و ممکن است حتی حس لجبازی را هم در همسرتان تحریک کند. به همسرتان اعتماد کنید، او به عنوان شریک زندگیتان، کاری نمیکند که به ضرر شما و رابطهتان تمام شود، حداقل میتوان با قاطعیت گفت به عمد چنین کاری انجام نمیدهد. تا زمانیکه تهدیدهای شما باشد، همسرتان یاد نمیگیرد چطور مسائل را مدیریت کند. شما چه خانم باشید چه آقا، با اعتماد خود میتوانید این مهارت را در همسرتان ایجاد و تقویت کنید.
پذیرش به جای تنبیه کردن
به جای تنبیه کردن، همسرمان را همانطور که هست، بپذیریم. شما در حالی زندگی مشترکتان را شروع کردهاید که شخصیت هر دو نفرتان در خانواده اصلی، شکل گرفته بوده است. تلاش برای تغییر همسرتان و استفاده از تنبیه در این راه، چیز زیادی عایدتان نمیکند. شما تنها میتوانید خودتان را تغییر دهید و کنترل کنید، همسرتان را بپذیرید و به دنبال این باشید که چطور میتوانید با همین ویژگیهای همسرتان، رابطه غنیتری داشته باشید.
گفتگو به جای باج دادن
به جای باج دهی برای کنترل یکدیگر، درباره اختلافهایمان صحبت کنیم. باجدهی برای کنترل همسر، چندان اثربخش نیست چراکه بعد ازمدتی، همسرتان برای انجام خواستههایتان، باجهای بیشتری از شما طلب میکند و اگر از انجام این کار خودداری کنید یا هیچ باجی به او ندهید، به همان رفتار قبلی برمیگردد. در قدم اول توصیه میکنیم خواستههایتان را شفاف برای یکدیگر بگویید و همسرتان را متوجه کنید که از او چه میخواهید و چرا چنین میخواهید.
برای نوشتن این مطلب از کتاب «ازدواج بدون شکست» نوشته «ویلیام گلاسر» و «کارلین گلاسر»، ترجمه دکتر «علی صاحبی» کمک گرفته شده است.