همانطور که به اندازه تمام افراد در دنیا تعریف برای زندگی وجود دارد به میزان همه مربیان فوتبال جهان نیز تعریف خاصی برای فوتبال وجود دارد. شاید در کلیات، مربیان اقدام به کپیبرداری از روی دست هم کنند اما همه مربیان همواره تفکرات و مکنونات خود را نیز در علومی که آموختهاند وارد میسازند تا شاید به مربیان صاحب سبکی بدل شوند. مربیانی که موفق نشوند هرگز به عنوان مربیان صاحب ایده شناخته نخواهند شد و عمر کوتاهی در فوتبال خواهند داشت.
در فوتبال ایران نیز همینگونه بوده و مربیان صاحب سبک و ایده پرداز داخلی متد مخصوص به خود را در میادین گوناگون پیاده کردهاند؛ چه در میدان بازی، چه در حین تمرینات و چه در برخورد با افکار عمومی و رسانهها. مربیگری یک فلسفه است و اساساً سیستمهای فوتبال نیز برگرفته از ذات فکری مربیان فوتبال جهان بوده و به مرور زمان شکل آکادمیک و علمی به خود گرفته است و اینگونه نیست که ابتدا سیستمها تولد یافته باشند و بعد مربیان و این مربیان بودهاند که روشها و تاکتیکها و متد تمرینی را طی سالیان متمادی به وجود آوردهاند.
امیر قلعهنویی یا دیگر مربیان موفق در فوتبال ایران مانند فیروز کریمی هیچ گاه به توفیق نرسیدند و مربیان صاحب سبکی خوانده نشدند مگر آنکه توانستند در کنار آموزههایی که از قبل یاد گرفتهاند، تفکرات خود را هم در تیمهای تحت اختیارشان به درستی پیاده کنند. فیروز کریمی همواره با سیاق خاصی تیمهایش را تمرین میداد و در جریان بازی دکترین خاص خودش را داشت. فیروز حتی در ادای کلام نیز متفاوت بود. امیر قلعهنویی نیز همواره بابت مدیریت درونتیمیاش پرآوازه بود و دیگر مربیان را مجاب به الگوبرداری از سبک خود میکرد.
بعد از قطعی شدن جدایی استراماچونی از استقلال و روی کارآمدن مجیدی توصیههایی به وی شد تا همان روشی که استراماچونی در استقلال پیاده میکرد را دنبال کند اما تردیدی نیست که حرکت استقلال عیناً به همان شکلی که در نیم فصل اول دیدیم از دست هیچ کس جز همان استراماچونی ساخته نیست و اگر مجیدی بخواهد با الگوبرداری از استراماچونی جلو برود ممکن است دانش و ایدههای خود را هم از یاد ببرد و آن مثل معروف راه رفتن کلاغ مثل کبک در استقلال تکرار شود و مجیدی هرگز در استقلال مربی نشود.
آنچه فرهاد را در فوتبال ایران به یک مربی صاحب ایده بدل میسازد این است که بدون توجه به این توصیههای کارشناسی نشده و غیر فنی استقلال را با همان ایدههایی که خودش میپسندد جلو ببرد. از استقلال یک مجموعه بازیکن ایدهآل باقی مانده که مجیدی باید با تفکرات خودش این تیم را آماده و مهیای نیم فصل دوم کند. فرهاد مجیدی باید آن سیستمی که میپسندد، آن ترکیبی که دوست دارد و آن تمریناتی که تصور میکند بهترین راه برای آمادهسازی بازیکنان است را در استقلال پیاده کند.
مجیدی اگر میخواهد در فوتبال ایران عمر قابل توجهی داشته باشد باید خود میراث تازهای در استقلال باقی بگذارد تا فردا اگر به موفقیت هم رسید محکوم به تقلب از روی دست استراماچونی نشود و کامیابی احتمالیاش در استقلال زیر سؤال نرود.