بیش از دو ماه است که از جدایی مارک ویلموتس از تیم ملی ایران میگذرد، اما فدراسیون فوتبال هنوز با هیچ مربیای برای هدایت تیم ملی به توافق نرسیده است و ثانیههای ارزشمند در حال از دست رفتن هستند.
سوت پایان بازی عراق برای مدیران فدراسیون فوتبال یک معنی داشت؛ پایان همکاری با مارک ویلموتس بلژیکی. مردی که مدیران فدراسیون فوتبال در هر مصاحبه از نجابتش تعریف میکردند با رفتار و عملکردی که از خود به جا گذاشت، فدراسیوننشینان را مجبور کرد تا از مواضع خود دست بردارند و همکاری او با تیم ملی را تمامشده تلقی کنند. همکاریای که چیزی جز خسارت برای تیم ملی نداشت.
هزینه بسیار سنگین، نتایج ضعیف و جدی نگرفتن حساسیت بازی مرگ و زندگی با عراق توسط ویلموتس نشان داد که چقدر فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش در دوران «پسا کیروش» ضعیف عمل کردهاند و شرایط تا چه اندازه میتواند برای تیمی که تنها چند سانتیمتر با مرحله حذفی جام جهانی فاصله داشت بحرانی شود.
بحران مدیریتی در فدراسیون فوتبال
انتخاب سرمربی تیم ملی تنها بحرانی نبود که در طول ماههای اخیر در فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش شکل گرفته است. با رفتن مهدی تاج از فدراسیون، جدال برای تصاحب صندلی او به اوج خود رسیده و بهنظر میرسد در ۲۵ اسفند که مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال برگزار خواهد شد، سه جریان مختلف برای کسب تصاحب صندلی ریاست فدراسیون فوتبال رقابت خواهند کرد.
کاندیدا جریان اول احتمالا شخصی نزدیک به وزارت ورزش و جوانان خواهد بود و فرمانده جریان دوم احتمالا قرار است به نمایندگی از اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال کاندیدا شود. اما در این میان جریان فرعیای که شکل گرفته که ممکن است بازی را بهنفع خود تغییر دهد و احتمالا شخصی از میان مدیران باشگاهها هم بهعنوان کاندیدا خواهد شد تا برای جایگاه ریاست فدراسیون تلاش کند.
ماجرای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال، نقطه شروع چالشها برای انتخاب «سرمربی دائم» است؛ چراکه درصورت ناکامی سرمربی آینده تیم ملی- در هر مرحلهای- رئیس فدراسیون فوتبال این راه فرار را خواهد داشت تا اعلام کند که سرمربی انتخاب شده گزینه او نبوده است و او تفکرات متفاوتی را در سر دارد. در چنین شرایطی است پای «سرمربی موقت» باز به پرونده تیم ملی باز میشود و این فرصت پیدا خواهد شد تا پیامدهای منفی انتخاب سرمربی درصورت حذف در این مرحله از رقابتها کاهش یابد.
مسئولیت انتخاب سرمربی با وزیر است یا مدیران فدراسیون فوتبال؟
تقریبا مشخص شده است که سرمربی تیم ملی از ایران یک نفر از میان امیر قلعهنویی و علی دایی خواهد بود. دو فردی که در سالهای اخیر تقریبا به یک اندازه از افتخار دور بودهاند و کارنامه هر دو نفر به یک اندازه در سالهای خالی از جام و افتخار است.
اما فدراسیون فوتبال بنا به دلایل مختلف از توافق با هر یک از این مربیان ناکام بوده است و حالا با نزدیک شدن به انتخابات فدراسیون فوتبال انتخاب سرمربی تیم ملی حساسیتزاتر از گذشته هم شده است و شاید بهتر است هر کدام از این دو مربی که انتخاب شد با لقب «موقت» روی نیمکت تیم ملی بنشینند و اگر نتیجه خوبی بهدست آمد قراردادش دائمی شود. در این صورت و در فاصله حدود یک ماه مانده تا انتخابات فدراسیون فوتبال این فرصت برای رئیس آینده هم محفوظ خواهد بود تا باتوجه به فاکتورهایی که خودش مد نظر دارد، عملکرد تیم ملی را ارزیابی کرده و درباره آینده نیمکت تیم ملی تصمیمگیری کند.
مسئله دیگری که برای انتخاب سرمربی دائم پیش میآید این است که چه کسی مسئولیت انتخاب سرمربی را برعهده خواهد گرفت؟ وزیر ورزش یا مدیران فدراسیون فوتبال؟ دو گروه مختلف که بعد از جدایی کیروش به روشهای مختلف سعی داشتند-حداقل در ظاهر- دستاوردهای او را کوچک جلوه دهند و با استفاده کلیدواژههای «نجابت ویلموتس»، «طلوع» و «شکوه» تلاش میکردند که بگویند فوتبال ایران بدون کارلوس کیروش، کار سختی برای تکرار موفقیتها ندارد.
شرایط اما از ابتدای بازیهای مقدماتی جام جهانی بهگونهای پیش رفت که قرارداد ویلموتس شروع نشده به پایان رسید و مشخص نشد چه مسئول این انتخاب بوده و کدام یک از این دو گروهها سرمربی تیم ملی تعیین کرده است. حالا هم شرایط تقریبا مشابهی اطراف تیم ملی حاکم شده و مشخص نیست که درصورت ناکامی سرمربی آینده تیم ملی باید از چه کسی این سوال را پرسید که «کدام یک از مدیران مسئولیت انتخاب سرمربی را میپذیرد؟»
شهریار یا ژنرال؟ مسئله این است!
بیش از یکماه از استعفای تاج میگذرد و مسئولان فدراسیون فوتبال همچنان «هفته آینده» را زمان انتخاب سرمربی تیم ملی میدانند. این تعویق مداوم انتخاب سرمربی آینده تیم ملی، صدای برخی بازیکنان را هم در آورده و در آخرین مورد سردار آزمون، ستاره تیم ملی، با انتشار یک استوری از تعویق در انتخاب سرمربی تیم ملی گله کرده است.
تنها نکته مشخص این است که یک نفر از میان علی دایی و امیر قلعهنویی برگزیده خواهد شد و روی نیمکت تیم ملی خواهد نشست. جدا از مسئله فنی-که هر دو نفر تقریبا در یک سطح قرار دارند- دو مسئله دیگری که اهمیت زیادی دارند، محبوبیت در نگاه مردم و شکلدهی یک اتحاد میان بازیکنان است. نکتههایی که مسئولان تصمیمگیرنده به اندازه دیگر ابعاد توجه داشته باشند تا شرایط تیم ملی از این بدتر نشود.
شاید بهتر باشد مدیران فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش برای یکبار هم که شده، دست از انتخابهای ریسکی بردارند و با گزینههای فعلی با عنوان مربی موقت مذاکره کنند تا هم بار هزینههای شدید مالی درصورت ناکامی از روی دوش فدراسیون فوتبال برداشته شود و هم این فرصت به مدیر بعدی داده شود تا با توجه به سیاستها و اهدافی که برای تیم ملی در سر دارد سرمربی بعدی را انتخاب کند.