اگر درونگرایی هستید که با یک برونگرا زندگی میکنید یا برعکس، باید بدانید که همزیستی شما دو نفر که دو ویژگی شخصیتی متفاوت دارید میتواند رابطهتان را تحت تاثیر قرار دهد. فرد درونگرا شاید دیگر نتواند هر زمانی که دلش خواست و نیاز داشت به اتاق خودش پناه ببرد تا شارژ و سرحال شود، و فرد برونگرا نیز احتمالا دیگر نمیتواند یک دفعه دلش بخواهد و تصمیم بگیرید دوستانش را به خانه دعوت کند.
اما اینها دلیل نمیشوند که یک زوج درونگرا- برونگرا نتوانند با هم زندگی کنند و رابطهای رضایتبخش داشته باشند. به هر حال، زندگی کردن زیر یک سقف با هر کسی که باشد نیاز به ارتباط سالم، احترام متقابل و سازش و مدارا دارد. شاید به سادگی فراموش کنید کسی که با او زندگی میکنید نیازهایی دارد که ممکن است با نیازهای شما خیلی متفاوت باشد. در این مطلب نکات و توصیههایی به شما ارائه میدهیم که به عنوان یک زوج درونگرا – برونگرا، زندگی بهتر و شادتری در کنار هم داشته باشید.
اگر شما برونگرا هستید و همسرتان درونگرا
به ساعتهای تنهایی همسر درونگرایتان احترام بگذارید
برای اوقات تنهایی همسر درونگرایتان احترام قائل باید. اگر همسر درونگرای شما مشغول انجام کاری است، مثلا در تختخواب کتاب میخواند یا پشت میز کارش مشغول است، قبل از اینکه هیجان زده شروع به صحبت با او کنید، از او بپرسید آیا زمان مناسبی برای گفتگو است. شاید او هم به اندازهی شما برای شنیدن حرفهایتان مشتاق باشد، اما توجه و ملاحظهی شما نسبت به اوقات تنهاییاش را تحسین میکند و قدردان شما خواهد بود.
نسبت به فعالیتهای اجتماعیتان با ملاحظهتر باشید
یادتان باشد که به شما به عنوان یک برونگرا بیشتر از همسر درونگرایتان نیاز به محرکهای بیرونی دارید و این ایرادی ندارد. اما انتظار نداشته باشید همسر درونگرایتان به اندازهی شما نسبت به دورهمیهای بدون برنامهی قبلی و یا ملاقاتهای ناگهانی مشتاق و هیجان زده باشد. البته درونگراها هم دوست دارند با دیگران معاشرت کنند، اما استراتژی خاص خودشان را در تعاملات با دیگران دارند. آنها هر چه زمان بیشتری برای برنامه ریزی داشته باشند، بهتر است. اگر ناگهانی و بدون برنامه پیشنهاد کردید به دیدن خانوادهتان بروید و او رد کرد، متعجب یا دلخور نشوید.
اصرار نداشته باشید تمام سرگرمیهایتان دو نفره باشد
به دنبال سرگرمیهایی خارج از رابطهتان باشید. این نکته هم برای درونگراهاست و هم برای برونگراها، اما برای یک برونگرا خیلی مهمتر است که برای سرگرمیها و گپ زدنها، چندان متکی به همسر درونگرایش نباشد. برای خودتان یک سرگرمی پیدا کنید که به شما انرژی میدهد و نیازی به همراهی همسرتان ندارد. مثلا میتوانید هر هفته یا هر ماه، یک دورهمی با همکاران یا دوستان خود برپا کنید. یادتان نرود که به همسر درونگرایتان نیز باید اجازه بدهید زمانی را فقط به خودش و علاقه مندیهایش اختصاص بدهد.
وقتی همسرتان به تنهایی نیاز دارد، به خودتان نگیرید
نیازهای همسرتان را به خودتان نگیرید. وقتی همسر درونگرایتان نیاز به تنهایی دارد به این معنی نیست که با شما مشکلی پیدا کرده یا نمیخواهد شما را ببیند. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که به حرفش گوش دهید و نیازش را درک کنید. لطفا سعی کنید در این مواقع از زاویه دید او نگاه کنید.
نیازهای خودتان را ابراز کنید
بله، درونگراها به زمان بیشتری برای تنها بودن نیاز دارند تا شارژ شوند، اما این نباید بهانهای برای همسر درونگرایتان باشد که فقط طبق برنامه و نیاز خودش پیش برود. همسر شما نیز باید به نیازها و خواستههای شما احترام بگذارد. اگر مثلا به یک مهمانی دعوت شدهاید که خیلی برایتان مهم است، حتما به همسرتان بگویید چقدر دوست دارید با هم به این مهمانی بروید و بودن او در کنار شما چقدر خوشحالتان میکند. سازش و مدارا باید دو جانبه باشد!
اگر شما درونگرا هستید و همسرتان برونگرا
نیازهای خودتان را ابراز کنید
مهمترین مسئله برای یک درونگرا که با همسری برونگرا زندگی میکند این است که یاد بگیرد چگونه نیازش به تنهایی را ابراز کند و نشان بدهد. تصور نکنید اگر نیاز دارید تنها باشید، همسرتان را آزرده میکنید، اما انتظار هم نداشته باشید همسر برونگرای شما فورا نیازتان را بفهمد و یا بدتر، ذهنتان را بخواند. شما باید نیازتان را به وضوح بیان کرده و به همسر برونگرایتان کمک کنید درک کند اوقات تنهایی چقدر برایتان مهم و لازمند. با این کار دلخوریهای کوچک روی هم تلنبار نمیشوند و ناگهان آتشی از خشم به پا نمیکنند.
فضایی مختص به خودتان داشته باشید
هر کسی نیاز به فضایی شخصی دارد، اما یک درونگرا بیشتر به این فضا نیاز دارد. شاید فضای شخصی شما همان اتاق خوابتان باشد یا اتاق کارتان، به هر حال جایی را در خانه برای اوقات تنهاییتان اختصاص دهید تا زمانهایی که به تنها بودن نیاز دارید، آشفته و حیران نشوید.
انرژیتان را هوشمندانه مدیریت کنید
انرژیتان را صرف هر کاری نکنید، اما بد نیست گاهی هم «بله» بگویید! یکی از جنبههای زیبای درونگرا بودن و با یک برونگرا زندگی کردن این است که فرد برونگرا میتواند درونگرا را تشویق به تجربهی چیزهای جدیدی کند که معمولا خود فرد درونگرا انتخابشان نمیکند و سراغشان نمیرود. بیرون زدن از محدودهی امن و آرام، هیجان انگیز است و «بله» گفتن به پیشنهادهای همسر برونگرایتان میتواند خاطرات جذاب و بسیار خوبی برای هر دویتان ثبت کند. پس تلاش کنید ذهن و فکر بازتر و پذیراتری داشته باشید و به همسرتان اعتماد کنید.
ظرفیتهای خودتان را بشناسید و آنها را به همسرتان بگویید
خیلی از درونگراها میدانند که مثلا در یک مهمانی بعد از مدت زمان مشخصی خسته میشوند و انرژی ذهنیشان شروع به تخلیه شدن میکند. به همسرتان بگویید چنین تجربهای چگونه است و از قبل برای چنین مواقعی برنامه ریزی کنید. مثلا اگر همسر برونگرای شما قرار است آخر هفته همهی همکارانش را برای شام دعوت کند، به او بگویید که این مهمانی را تا چه ساعتی میتوانید تحمل کنید و این را نیز درک میکنید که همسرتان دوست دارد این مهمانی بیشتر طول بکشد. برنامهای تعیین کنید که برای هر دوی شما مناسب باشد. مثلا شاید همسرتان تصمیم بگیرد بعد از شام همکاران خود را برای صرف قهوه بیرون ببرد.
و، اما چند توصیهی دیگر. یادتان نرود که مصالحه کردن فقط یک راه ندارد! گاهی مصالحه و سازش به این معنی است که شما دو نفر کاری را انجام دهید که هر دو مایل به انجامش هستید، مثلا به جای اینکه یک مهمانی بزرگ و شلوغ برگزار کنید، یک دورهمی کوچک و دوستانه بگیرید. گاهی سازش به این معناست که این آخر هفته کاری را که شما دوست دارید انجام بدهید و آخر هفتهی بعدی، کار را که همسرتان دوست دارد.
بعضی وقتها نیز سازش یعنی اینکه مثلا یک نفر بیرون برود و آن دیگری در خانه بماند و هیچ ایرادی ندارد گهگاه این تصمیم را بگیرید. از هر ده نفر، نُه نفر به شما میگویند که کلید یک رابطهی خوب، سازش و مداراست، اما یادتان باشد که خیلی مهم است «نوع سازش»تان را که برای رابطهی شما مناسبترین است در یک موقعیت خاص، تعریف و مشخص کنید.. فرد درونگرا ممکن است احساس کند همسر برونگرایش زیاد حرف میزند و کمتر گوش میدهد. در چنین روابطی معمولا فرد برونگرا، بخش عمدهی گفتگو را به عهده دارد در حالی که همسر درونگرایش ساکت گوش میدهد.
اگر میان این حرف زدن و گوش دادن، تعادل لازم برقرار نباشد میتواند به فرد درونگرا این احساس را بدهد که نادیده گرفته میشود و مهم نیست؛ بنابراین فرد درونگرا باید جسارت حرف زدن را تمرین کند و احساسات و خواستههای خود را به زبان بیاورد.. خیلی از درونگراها وقتی سوالهایی از آنها پرسیده میشود، بهتر میتوانند افکار و احساسات خود را بیان کنند؛ بنابراین اگر همسری درونگرا دارید، سعی کنید به جای اینکه فقط از او بخواهید حرف بزند، سوالهایی بپرسید تا گفتگوی دو نفرهی بهتری را پیش ببرید.. صبور باشید و عجله نکنید.
درونگراها معمولا قبل از اینکه بتوانند از احساسات و عقاید خود با شما حرف بزنند، به زمانی برای فکر کردن نیاز دارند تا در ذهن خود تجزیه و تحلیل کنند؛ بنابراین سکوت یا آرمش همسر درونگرایتان را بیاعتنایی تلقی نکنید یا تصور نکنید قصد خسته کردن شما را دارد. اگر صبر کنید، او به شیوهی خودش با شما گفتگو خواهد کرد.. قضاوت نکنید.
شیوهی زندگی هر دوی شما قابل قبول است و نیاز درونگرا به تنهایی و نیاز برونگرا به معاشرتهای بیشتری، هر دو پسندیدهاند و هیچ کدام به دیگری برتری ندارید. پس سعی نکنید همدیگر را تغییر دهید یا به طرف مقابل کمک کنید بیشتر شبیه شما بشود. به مرور زمان و با احترام گذاشتن و درک همدیگر میتوانید یاد بگیرید چگونه حد وسط را رعایت کرده و با هم مدارا کنید.
اجبار هرگز شیوهای موثر نبوده و نیست، پس از آن استفاده نکنید، خصوصا در زندگی زناشویی!. از خصوصیات مثبت طرف مقابلتان که در شما نیست بهره و لذت ببرید. درونگراها میتوانند برونگراها را آرام کنند و برونگراها میتوانند درونگراها را سر شوق بیاورند. اگر یک درونگرا هستید، بودن در کنار یک همسر برونگرا میتواند شما با آدمهای جدید آشنا کند و تجربیاتی را وارد زندگیتان نماید که خودتان به تنهایی هرگز سراغشان نمیرفتید و لذت هیجاناتی را به شما بچشاند که نمیدانستید چقدر به آن نیاز داشتید.
اگر یک برونگرا هستید، بودن در کنار یک همسر درونگرا میتواند بیقراری هایتان را تسکین بدهد و شرایطی برایتان فراهم کند تا خودتان را عمیقتر بشناسید و به صدای درونتان گوش دهید.. آخرین توصیه اینکه تفاوتهای هم را بپذیرید تا به هم اجازهی شکوفا شدن بدهید.