پیمان معادی در اولین واکنشش به حواشی بودن و نبودنش در جشنواره فجر خطاب به محمدحسین مهدویان در صفحه اینستاگرام خود نوشت: من بابت حضور در جشن و شادی و فرش قرمز عذرخواهى کردم، واسه خاطر جوونایی که ریشه در خاک ما داشتن و ابر شدن وسط آسمون تهرون. من خودم رو از شرکت در یک جشن خصوصى محروم کردم وسط عزای عمومی و… ولى اینکه بهقول تو در تماممدت جشنواره در کنار فیلم خودمون بودم و تمامقد ازش حمایت کردم، کمترین وظیفهی منِ بازیگر هست، تا تلاش کنم هر چه بیشتر صداى بیصداى «قادر مولانپور» رو به گوش مردم برسونیم.
یاد «طعم گیلاس» وقتی که میپرسید: «ناامید شدی؟» و بعد وسط اونهمه ناامیدی باز یه درخت امید میکاشت توی فیلم. میگم درخت و یاد تبرِ بیخبر از همهجا میفتم که فقط بهش حکم میدن: «تیشه بزن! از ریشه بزن!» کارى هم نداشته باش که امثال فریدون مشیری گفتن: «من اینجا ریشه در خاکم…» شما فقط بزن!
حسینجان! یادته روز اول توی دفتر فیلم گفتم مهمترین دلیلم که قبول کردم توی این فیلم بازی کنم چیه؟ خب من به ریشه فکر میکنم. به اینکه ریشهها خشک نشه یا دستکم از اینى که هست خشکتر نشه. ترجیح میدم یه جوونه امید بمونه برای جوونای ناامید. اینکه قصهاى بگیم از جفایى که به مردم این سرزمین شده و جهان سکوت کرده دربرابرش. قصهای که حتی بیشتر مردم خودمون ازش بیخبرن!
به اون دوستانى هم که دارن این روزا ناشیانه تلاش میکنن حواسپرتی درست کنن بگو «داداش! داری اشتباه میزنی!» کدوم تحریم؟! تحریم فیلمم؟! تحریم اونهمه زحمت و تلاش؟! بهشون بگو شما که خودتون الههی تحریم هستین، شما دیگه چرا؟!
فاجعه بمباران شیمیایی سردشت و فاجعهی سقوط هواپیمای اوکراینی، هر دوش اشک منو درمیاره. من که گریههامو تحریم نکرده بودم، خندههامو تحریم کردم. داورها هم لطف داشتن و این نقشآفرینى رو شایستهی این جایزهی باارزش دونستن. ولى جایزهی اول من کماکان همون تشویق مردم توى سالنها بود.
منم مثل خیلیاى دیگه حالم خوب نبود. هنوز هم که چهل روز گذشته، بازم حال هیشکی خوب نشده. هفتهی بعد یه فیلم دیگه در جشنوارهی برلین دارم. اونجا هم نمیرم و عذرخواهی کردم. خود جشنواره هم که براى همدردى با مردم، خوشىهاى بیوقتش رو حذف کرد و افتتاحیه نگرفت و هزینهی اون ریختوپاش رو شادباش کرد براى مردم عزیز سیستانوبلوچستان. فرش قرمزها حذف شدند و شعار جشنواره شد: با سینما کنار هم!