پیمان معادی که پیش از آغاز جشنواره فیلم فجر ۳۸ با انتشار یک استوری در اینستاگرام خود از تحریم این رویداد سینمایی صحبت کرده بود، در تازه ترین واکنش خود پس از دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در «درخت گردو»، انتقادها از برخورد دوگانه اش در این باره را «حواسپرتی درست کردن عده ای ناشی» توصیف کرد!
این بازیگر با انتشار تصویر حاضر در بخشی از یادداشتش در اینستاگرام خطاب به محمد حسین مهدویان کارگردان فیلم «درخت گردو» نوشت:«به اون دوستانى هم که دارن این روزا ناشیانه تلاش میکنن حواسپرتی درست کنن بگو «داداش! داری اشتباه میزنی!» کدوم تحریم؟! تحریم فیلمم؟! تحریم اونهمه زحمت و تلاش؟! بهشون بگو شما که خودتون الههی تحریم هستین، شما دیگه چرا؟!».
در بخشی از یادداشت این بازیگر آمده:«حسینجان! با تاخیر زیاد مبارک باشه جایزهی بهترین کارگردانیت. این عکس رو دیدم و یاد گپوگفتامون افتادم. یادته بهت میگفتم که بعضیا مدلشون کلن اینطوریه؟! کاریشونم نمیشه کرد! اون ضربالمثله رو برای همونا ساختن که توصیه میکرد نه سرمو بشکن، نه توی جیبم گردو بذار! حکایت ماست. حالا تو بهجای گردو بذار «درختِ گردو» که روایتِ تصویری خودته، یا اصلن «ناگهان درخت» صفى یزدانیان یا حتی «درخت زندگى» ترنس مالیک. .درخت، درخته دیگه و واقعن چه خلقتی قشنگتر از درخت؟! یاد عباس کیارستمی میفتم که عاشق دارودرخت بود. یاد تکدرخت و هفتچنارش… یاد «طعم گیلاس» وقتی که میپرسید: «ناامید شدی؟» و بعد وسط اونهمه ناامیدی باز یه درخت امید میکاشت توی فیلم. میگم درخت و یاد تبرِ بیخبر از همهجا میفتم که فقط بهش حکم میدن: «تیشه بزن! از ریشه بزن!» کارى هم نداشته باش که امثال فریدون مشیری گفتن: «من اینجا ریشه در خاکم…» شما فقط بزن! حسینجان! یادته روز اول توی دفتر فیلم گفتم مهمترین دلیلم که قبول کردم توی این فیلم بازی کنم چیه؟ خب من به ریشه فکر میکنم. به اینکه ریشهها خشک نشه یا دستکم از اینى که هست خشکتر نشه. ترجیح میدم یه جوونه امید بمونه برای جوونای ناامید. اینکه قصهاى بگیم از جفایى که به مردم این سرزمین شده و جهان سکوت کرده دربرابرش. قصهای که حتی بیشتر مردم خودمون ازش بیخبرن! من بابت حضور در جشن و شادی و فرش قرمز عذرخواهى کردم، واسه خاطر جوونایی که ریشه در خاک ما داشتن و ابر شدن وسط آسمون تهرون. من خودم رو از شرکت در یک جشن خصوصى محروم کردم وسط عزای عمومی و… ازت ممنونم بابت اظهار لطفت به من هنگام دریافت سیمرغم. ولى اینکه بهقول تو در تماممدت جشنواره در کنار فیلم خودمون بودم و تمامقد ازش حمایت کردم، کمترین وظیفهی منِ بازیگر هست، تا تلاش کنم هر چه بیشتر صداى بیصداى «قادر مولانپور» رو به گوش مردم برسونیم. اصلن مگه تو گپوگفتامون همیشه همینها رو نمیگفتیم؟! به اون دوستانى هم که دارن این روزا ناشیانه تلاش میکنن حواسپرتی درست کنن بگو «داداش! داری اشتباه میزنی!» کدوم تحریم؟! تحریم فیلمم؟! تحریم اونهمه زحمت و تلاش؟! بهشون بگو شما که خودتون الههی تحریم هستین، شما دیگه چرا؟! فاجعه بمباران شیمیایی سردشت و فاجعهی سقوط هواپیمای اوکراینی، هر دوش اشک منو درمیاره. من که گریههامو تحریم نکرده بودم، خندههامو تحریم کردم. داورها هم لطف داشتن و این نقشآفرینى رو شایستهی این جایزهی باارزش دونستن. ولى جایزهی اول من کماکان همون تشویق مردم توى سالنها بود».