اغلب مردم میگویند اگر شغلی که به آن علاقمندید را انتخاب کنید، کار کردن برایتان نوعی تفریح محسوب میشود. اما این همیشه صدق نمیکند. برای این که بدانیم چرا با وجود داشتن شغل مورد علاقه، باز هم احساس خستگی میکنیم؛ بیایید با ساختار مغز انسان بیشتر آشنا شویم!
همان طور که با کمک پاها هر جا که بخواهیم میتوانیم برویم؛ با کمک مغزمان نیز میتوانیم در هر مسیری سیر و سلوک کنیم.
اغلب مردم میگویند اگر شغلی که به آن علاقمندید را انتخاب کنید، کار کردن برایتان نوعی تفریح محسوب میشود. اما این همیشه صدق نمیکند. برای این که بدانیم چرا با وجود داشتن شغل مورد علاقه، باز هم احساس خستگی میکنیم؛ بیایید با ساختار مغز انسان بیشتر آشنا شویم!
قشر جلویی مغز یکی از بخشهای پیشرفتهی آن محسوب میشود که ساختارهای تکامل یافتهای را شامل میشود. در واقع این بخش مسئول عملکردهای وابسته به آگاهی در انسان است. عملکردهایی مانند توانایی هدفگذاری، برنامهریزی برای آینده، جلوگیری از انجام اعمال غریزی، تصمیمگیریهای آگاهانه و سازماندهی فعالیتهای بدن. در مجموع این تواناییهای پیچیده اغلب به عنوان عملکردهای اجرایی مغز شناخته میشوند.
میدانیم توانایی قشر جلویی مغز در انسان از هر گونهی دیگری در سیارهی زمین بیشتر است. پس چرا هنوز از نظر ذهنی در بیشتر مواقع احساس میکنیم بار زیادی بر دوشمان است؟
با در نظر گرفتن تغییرات اقتصادی چشمگیری که تقریباً در قرن اخیر اتفاق افتاده است، شمار افرادی که کار فیزیکی انجام میدادند به طور عمدهای کاهش و شمار افرادی که با علم و دانش خود کار میکنند، به طور عمدهای افزایش یافته است.
از جنبههای بزرگ این تغییرات این است که بخش اعظم نیروی کار امروزه به هوش هیجانی بیشتری نیاز دارد و به همین میزان مهارتهای نظری یا انتزاعی بیشتری نیز میطلبد. هر دوی این تواناییها نیز مربوط به قشر جلویی مغز میباشد.
برای روشن شدن موضوع باید بگوییم که ما ادعا نمیکنیم امروزه از اجدادمان سختتر و بیشتر کار میکنیم. اما در طی قرون اخیر، به نظر میرسد میزان مطالبهی هوش اجرایی در سطح وسیعی گسترش یافته است.
انجام چندین کار به طور همزمان برای پاسخگویی به نیازهای امروزه جوابگو نیست
در انواع شرکتهای صنعتی مختلف، افرادی را مشاهده میکنیم که از شغل خود خستهاند، کمبود تمرکز دارند و بیشتر از تدبیراندیشی، رفتار انفعالی دارند. آنها عقیده دارند انجام چندین کار به طور همزمان تنها راهی است که میتوانند به وسیلهی آن از وظایف بی شماری که باید انجام دهند، جلو بیفتند.
مشکل این جاست که مغز ما در بازهی زمانی مشخص، فقط به مقدار محدودی توانایی تمرکز کردن دارد. دانشمندانی مانند دنیل کانمن، نویسندهی کتاب توجه و تلاش، تحقیقی انجام داده است که به این مسئله اشاره میکند.
طبق بعضی محاسبات، مدت زمانی که تمام تمرکز خود را صرف انجام دادن کاری میکنید، ۴۰ درصد کمتر از مدت زمانی است که آن کار را با وقفههای گاه و بیگاه انجام میدهید.
البته اگر کیفیت و صحت انجام کار برایتان اولویت نیست، انجام دو یا چند کار به طور همزمان اشکالی ندارد. اما این باور رایج که انجام چندین کار به طور همزمان باعث میشود مفید واقع شویم، بیشتر از اینکه صحت علمی داشته باشد، افسانه و خیال است.
در میان جمعیت برای خود جزیره بسازید!
هر موقع با جریان بیوقفهای از حواسپرتیها مواجه شدید که میخواهند تمرکزتان را بدزدند، به هر طریقی سعی کنید خود را در منطقهی مجزایی قرار دهید. (به اصطلاح در جزیرهای میان جمعیت) این منطقه میتواند از نظر جسمی یا ذهنی باشد.
احتمالاً فکر میکنید حتی یک لحظه رهایی از جمعیت غیرممکن است. بعضی افراد میگویند هر بار که رئیسشان تماس میگیرد، باید فوراً جوابش را بدهند یا همهچیز در محل کار به این بستگی دارد که آنها سریعاً واکنش نشان دهند و در لحظه تصمیمات فوری اتخاذ کنند. اما برای هر مشکلی چارهای وجود دارد.
ارتباط با دیگران در محدودهای که به شما آسیبی وارد نسازد، برای رسیدن به موفقیت ضروری است. راههای خلاقانهی زیادی برای مشخص کردن حد و مرزهای ارتباط با هر شخص وجود دارد. در یک بیمارستان، پرستارها هنگام توزیع دارو پیشبندهای رنگ روشن میپوشند تا مطمئن شوند چیزی آلوده به عفونتهای ویروسی با لباسشان تماس پیدا نکند. یا این که شرکتی در نزدیکی مکان پر سر و صدایی قرار دارد که کارکنان آن سالن کنفرانس خاصی را طراحی نمودند تا مکان آرام و ساکتی برای کار کردن فراهم کنند؛ بنابراین بهتر است راههایی پیدا کنید که نیاز شما برای تمرکز کردن را برطرف میسازد.
وقتی برای جزیرهی خود حد و حدود منعطفی قائل میشوید، نه تنها خودتان به آن متعهد میشوید، بلکه دیگران را نیز برای احترام و حمایت از پارامترهای خود تشویق میکنید.
این که افراد از مرز میان همکاری و دخالت تخطی کنند، مسئلهی غیرعادی نیست. در تکنولوژی پیشرفته و شرکتهای در حال پیشرفت، اغلب در مورد حدف دفاتر خصوصی چیزهایی میشنویم. به طور مثال دفاتر غیرشخصی و عمومی با دفاتر مخصوص و انفرادی جایگزین میشوند.
دفاتر غیرشخصی فواید زیادی دارند، اما با مشکل نقض حریم شخصی روبهرو هستند. اما با این حال باید تلاش کنیم دچار حواسپرتی نشویم و بر کار خود تمرکز کنیم.
از این روشها برای حفظ تمرکز استفاده کنید:
۱. منطقههای ذهنی خود را داخل تقویم یادداشت کنید
روزهای خاصی از ماه را به عنوان زمانهایی که باید در جزیرهی خود کار کنید مشخص نمایید. این زمان را به انجام کارهایی که به کیفیت و صحت و خلاقیت نیازمندند، اختصاص دهید.
۲. مکان ساکتی برای خود فراهم کنید
جایی را برای تمرکز و بودن در جزیرهی خود به طور جسمی مهیا کنید. بهتر است اتاقی را انتخاب کنید که سر پوشیده است و میتوان درش را بست.
۳. حد و مرزهای خود را با همکار، دوست، خانواده و هر شخص دیگری که اطرافتان است در میان بگذارید
آنها باید بدانند فقط در چه مواقعی و چه شرایطی میتوانند در کارتان اختلال ایجاد کنند. برای آنها در مورد این که میخواهید تمرکز داشته باشید، توضیح دهید. البته پاسخگوی نیازهای آنها نیز باشید و زیادهروی نکنید.
۴. از اپلیکیشن یا برنامهای برای خاموش یا بیصدا کردن هشدارهای ایمیل، پیامک و زنگ استفاده کنید
هنگام انجام کارهایی که نیاز به تمرکز دارند، تلفن همراهتان را کنار بگذارید.
۵. ذهنتان را از هر چیز دیگری پاک کنید
هر وقت میخواهید میان جمع و شلوغی وارد منطقهی ذهنی خود شوید، ابتدا ذهنتان را آرام کنید.
تمرکز نوعی مهارت است
تمرکز برای اکثر افراد به طور طبیعی وجود ندارد. در واقع تمرکز نیز نوعی مهارت است که مثل هر مهارت دیگر نیاز به تمرین و تلاش و یادگیری دارد.
در قدم اول باید بدانید که برای انجام بهتر کارها لازم است مهارت تمرکز کردن را افزایش دهید.
در قدم بعدی باید برای آن وقت بگذارید و تلاش کنید. از موارد گفته شده کمک بگیرید و ذهنتان را برای تمرکز کردن تربیت کنید. از خودتان بپرسید:
- چقدر در روز میتوانید خوب تمرکز کنید؟
- تا چه اندازه میتوانید کارهایتان را اولویتبندی کنید؟
- چند دقیقه در روز را به خاطر حواسپرتی از دست میدهید؟
جواب دادن به این سوالات باعث میشود ماهیت تمرکز را بهتر درک کنید و به اهمیت آن بیشتر پی ببرید. اکثر افراد تمرکز را به عنوان یک مهارت استراتژیک در نظر نمیگیرند، پس وقتی برای این که میزان تمرکز خود را تخمین بزنند قائل نمیشوند. وقتی با تمرکز به عنوان یک مشکل استراتژیک برخورد نکنید، به راحتی اهمیتش را دست کم میگیرید.
توانایی شما در تمرکز به این که تا چه اندازه از حواسپرتیها دوری میکنید بستگی دارد. افرادی که تمرکز قوی ندارند، دچار چالشهایی در مدیریت زمان میشوند یا نمیتوانند کارهایشان را به طور مرتب انجام دهند. البته این که گاهی حواسمان پرت شود طبیعی است. اما توانایی در غلبه بر عوامل حواسپرتی است که میزان تمرکزمان را نشان میدهد.