این روزها اگر با افراد میان سال و سالمند هم صحبت شوید، ممکن است چنین گزاره هایی را زیاد بشنوید که «زندگی در گذشته بهتر بود!»، «قدیم آدم ها مهربان تر بودند!» و «دورهمی های قدیم اصلا چیز دیگری بود!». در مقابل اما اگر شما جوانی بیست یا حتی سی ساله باشید، بر مبنای آن چه از وضعیت زندگی در حدود پنجاه سال قبل خوانده اید، به احتمال زیاد با تردید به این گزاره ها نگاه خواهید کرد. حتی ممکن است با نسل قبل خود وارد بحث شوید تا اشتباه بودن چنین گزاره هایی را اثبات کنید. اما چرا افراد درباره زندگی در گذشته چنین برداشت های مثبتی دارند؟ آیا چنین نتیجه گیری هایی نشانه ناامیدی افراد درباره زندگی این روزهای آن هاست؟ و در آخر به عنوان جوانی که این حرف ها را باور نمی کند، بهتر است چه برخوردی با افراد میان سال داشته باشیم؟
شایع بودن یادآوری گذشته به صورتی زیبا!
مطالعات در کشورهای دیگر نشان داده است که یادآوری گذشته به صورتی زیبا نه تنها عجیب نیست که بسیار بیشتر از آن چه تصور می کنیم هم شایع است. به عنوان مثال در یک نظرسنجی در آمریکا بیش از نیمی از افراد بالای پنجاه سال اعلام کرده بودند که در گذشته زندگی بهتر بوده است. البته برخی مطالعات نشان داده اند بسته به نوع سوال، پاسخ افراد می تواند تا حدی تغییر کند. به عنوان نمونه یک مطالعه در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده که وقتی از افراد پرسیده می شود که خود آن ها در مقایسه با گذشته شادتر هستند یا خیر؟ غالب افراد اعلام می کنند که الان شادترند اما وقتی از آنها پرسیده می شود که زندگی افراد معمولی در قدیم بهتر بود یا الان؟ آن ها می گویند افراد معمولی در گذشته زندگی بهتری داشته اند. اما چرا افراد وقتی که به میان سالی می رسند درخصوص وضعیت کلی زندگی در گذشته چنین قضاوت هایی می کنند؟
کم تجربه باش و لذت ببر!
طعم میوه های تابستانی دوران کودکی خود را به یاد دارید؟ طعم پلوهای عروسی آن زمان را چطور؟ آیا می دانید در واقعیت احتمال این که شما طعم غذاها و میوه های دوران کودکی خود را به عنوان طعم هایی خاص و بسیار خوشمزه طبقه بندی کنید، بسیار زیاد است؟ اما چرا؟ ما هر پدیده جدیدی را در مقایسه با تجربیات پیشین ارزیابی می کنیم. از سویی در گذر زمان، نتیجه ارزیابی خودمان را به یاد می آوریم اما بعد از مدتی، فراموش می کنیم که در مقایسه با چه مواردی به آن نتیجه رسیده بودیم. حالا داستان غذاهای دوران کودکی را دوباره در نظر بگیرید. شما در کودکی تجربه محدودی داشتید و هنوز طعم های زیادی را نچشیده بودید. در آن شرایط خوردن غذایی با کمی کیفیت بالاتر می توانسته شما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. هرچند اگر همین امروز درست همان غذا را بخورید، به همان اندازه تحت تاثیر قرار نخواهید گرفت چراکه تجربه بیشتری دارید و ذهن شما حالا باید با مجموعه بزرگ تری آن را مقایسه کند.
وقتی مشکلات مان را فراموش می کنیم
ما نمی توانیم درباره وضعیت خودمان در این روزها بدون یادآوری قبض گازی که دیروز پرداخته ایم و به ما فشار آورده است، قضاوت کنیم اما در مقابل وقتی می خواهیم درباره گذشته قضاوت کنیم، بسیاری از دغدغه های آن زمان خود را به یاد نخواهیم آورد چراکه بیشتر دغدغه ها و مشکلات ما تاریخ مصرف دارند و بعد از عبور از آن ها، دیگر اهمیت خود را از دست می دهند و حتی یادآوری شان نیز برای ما ناخوشایند نیست. بر همین مبنا، افرادی که پا به سن می گذارند، بسیاری از دغدغه های قدیم خود را فراموش کرده و زندگی آن دوران را ساده تر و راحت تر از آن چه در واقعیت بوده به یاد می آورند. به عنوان مثال در حالی که فرد از پرداخت قبض گاز اوقاتش تلخ است، آن روزها و شب هایی که در اوایل جوانی به واسطه نبود نفت در سرما خوابیده دیگر آزارش نمی دهد و حتی ممکن است چنان تجربه ای را به عنوان خاطره ای بامزه تعریف کند! البته این موضوع نه تنها ایرادی ندارد که حتی کمک کننده نیز هست چراکه ما انرژی روانی محدودی داریم و اگر قرار بود هنوز با یادآوری دغدغه های گذشته مان مضطرب شویم، انرژی روانی کمتری برای مقابله با مسائل امروز خود داشتیم.
حوادث منفی در بوته فراموشی
جدای از بحث دغدغه های زندگی روزمره، تعداد حوادث تلخ و شیرین، یکی دیگر از معیارهای ما در نتیجه گیری درباره کیفیت زندگی ماست. مطالعات نشان می دهد مغز ما درباره حوادث تلخ زندگی دو روش برخورد متضاد دارد. وقتی حادثه ای در زمان حال روی می دهد مغز ما انرژی مضاعفی را صرف آن می کند و به عبارتی با سوگیری آن ها را پررنگ تر از آن چه در واقع هستند، در نظر می گیرد. بخشی از این ماجرا نیز به این دلیل است که ما می خواهیم مطمئن باشیم که خطر بالقوه ای را دست کم نگرفته ایم اما وقتی پای حوادث تلخ گذشته به میان کشیده می شود، مغز ما انرژی خود را بیشتر معطوف به حاشیه راندن آن ها می کند چراکه حوادث تلخ گذشته به ویژه اگر مربوط به گذشته دور سی یا چهل سال قبل باشد، به صورت معمول خطری را متوجه ما نمی کند. این سبک برخورد هرچند باعث می شود تا قضاوت ما به ویژه درباره گذشته دور با سوگیری همراه باشد اما در عین حال به ما کمک می کند تا بی دلیل انرژی روانی مان را از دست ندهیم و بتوانیم از خود در زمان حال مراقبت بهتری انجام دهیم.
پیش به سوی همدلی بیشتر
حالا با توجه به تمام نکات مرور شده، متوجه شده اید که چنین قضاوت هایی درباره گذشته نه عجیب است و نه نشانه ای از بیماری روانی! در ذهن همه ما به میزان متفاوتی با افزایش سن، خاطرات مرتبط با دوران کودکی و جوانی مان شیرین تر به یاد آورده می شود و دغدغه ها و مشکلاتی که با آن ها درگیر بوده ایم برایمان کمرنگ خواهد شد. در این شرایط لازم نیست برای اثبات این که افراد میان سال در بهتر دیدن گذشته، دارند اشتباه می کنند خیلی با آن ها وارد بحث و جدل شویم. نهایت این که اگر احساس می کنیم چنین برداشت هایی دارد به آن ها احساس افسوس و ناامیدی تزریق می کند، می توانیم در یک روز که آن ها حوصله دارند، به عنوان موضوعی علمی آن را مطرح کنیم تا بدانند چرا چنین برداشت هایی نسبت نزدیکی با واقعیت ندارد!