حجم قابلاعتنایی از برنامههای تلویزیون باید به نیاز سرگرمی مردم پاسخ بدهد؛ اما آیا به راستی تلویزیون به نسبت بودجه و کمیت نیروهایی که در اختیار دارد، توانست در روزهای عید حدی از حق مطلب را در پاسخ به این نیاز برآورد؟
تردید نداریم که اگر نام مجموعه (سریال) های تلویزیون در روزهای عید را از مردم بپرسیم، کمتر از ۲۰ درصد آنها به جز سریال دنبالهدار «پایتخت» نام دیگری را در خاطر ندارند که تازه در مورد خود این «پایتخت» هم بهتر است بیتعارف باشیم و بگوییم به لحاظ کیفی ابدا کار قابلاعتنایی نیست و باید حاصل کار سیروس مقدم و عواملش را «خندان به هر قیمتی» (تو بخوان خنداندن به قیمت لودگی) توصیف کرد. گیرم در برهوت سرگرمی در تلویزیون، هنوز بیننده داشته باشد.
جای تاسف دارد که در بسیاری از خانههای ایرانی، قطع شدن ماهواره به معنای متوقف شدن چرخه سرگرمی خانواده است اما کسی نام جدیدترین مجموعه تلویزیونی داخلی را نمیداند. با این مشی آیا میتوان فرهنگسازی کرد؟ سالیانی است که دلسوزان فرهنگ این سرزمین، چشم به راه بازنگری سیاستگذاران تلویزیون در تلقیهایشان از مدیریت رسانه در جهان امروز هستند اما دریغا ذرهای توجه و احساس نیاز به تجدیدنظر. نتیجه اینکه هنوز سریالهای سه دهه پیش تلویزیون در بازپخشهای چندین باره خود، بیشتر از تولیدات روز تلویزیون بیننده دارند.