رمان «آرتیست» نوشته سعید تشکری، نویسنده نامآشنای مشهدی، اتفاق تازهای در فضای داستاننویسی ایران است. «آرتیست» را با توجه به تعاریف و پیشفرضها میتوان در رده رمانهای پست مدرن دانست؛ رمانی که نویسندهاش در آغاز هر فصل، درباره تکنیکها و فرایند نوشتهشدن اثر با خوانندهاش صحبت میکند و همزمان به هجو آن میپردازد.
سعید تشکری با فصلبندیهای کوتاه و روایت تکهتکه، داستانش را جلو میبرد. از شگردهای مختلف بهره جسته و زاویه روایت را تغییر میدهد. او با زبانی طنز در ابتدای هر فصل، فنون نویسندگی را با فنون هنرهای رزمی نینجوتسو مقایسه کرده و از زبان شکسپیر، پولوس کبیر، لیرشاه، هملت و اوفلیا، قوانینی را برای درست نوشتن نقل قول میکند!
«آرتیست» را میتوان رمانی درباره نوشتن رمانی درباره شخصیت رمانی دانست که نویسندهاش را استخدام کرده تا او را بنویسد. بنابراین رمانی است درباره رابطه بین نویسنده و شخصیتهایش یا رابطه یک خالق با مخلوقاتش. نویسنده داستان در قالب شخصیت سعید پویا، در اثرش حضور دارد که یک نویسنده مشهدی است و آرزویش داشتن دفتر کاری است که پنجرههایش مشرف به حرم امام رضا باشد. سعید توسط پیرمردی به نام کوروش کوشا که در آسایشگاه زندگی میکند، استخدام میشود تا در قبال دریافت پول و خرید دفتر کاری که آرزویش را دارد، شرایط بازگشت کوشا را به زندگی عادی مهیا کند. سعید مثل یک کارگردانِ ماهر، اداره امور را در دست میگیرد و نمایشهای ساختگی باشکوه برای ورود دوباره کوشا به دنیائی که از آن بیرون راندهشده و بهدست آوردن شخصیت از یاد رفتهاش طراحی و اجرا میکند. ساختگی و نمایشی بودن موقعیتها چیزی است که بخشی از فرایند نگارش اثر هم هست و نویسنده با فاصلهگذاری مناسب، ترفندهای به کار رفته در داستان را به مخاطب یادآوری میکند.
«آرتیست» در زمانه تلخ و عبوس این روزها، رمان خوشخوان و طنازانهای است که میتوان آن را در یک نشست خواند و از نثر زیبا و طنازیها و شوخیهای نویسنده با آدمها و جهان داستانی اثرش لذت برد.