یوسف کرمی که در سریال «نون خ» نقش آقامعلم را بازی میکند، پیش از این بهعنوان صداساز و فعال در حوزه استندآپ میشناختیم. تقلید صداهای عادل فردوسیپور، علی پروین و غلامحسین پیروانی توسط او هنوز در ذهنها مانده است و او هنوز هم تقلید صدا انجام میدهد.
کرمی درباره حضورش در «نون خ» و رابطهاش با سری اول این سریال میگوید: «من سری اول نونخ را بهدلیل اینکه خودم اصالتا کرمانشاهی هستم و بهخاطر حضور حمیدرضا آذرنگ که بازیگر مورد علاقه من است، پیگیری میکردم. فضای کار را دوست داشتم و باتوجه بهاینکه پیش از این با این ابعاد به زندگی مردم کرمانشاه و آن منطقه پرداخته نشده بود، برایم سری اول نونخ جذاب بود. من با سعید آقاخانی در تیم هنرمندان و بیرون از آنجا رفاقت داشتم و به بعضی برنامههای من هم میآمد. اردیبهشت سال گذشته بود که برنامهای داشتم و بعد از مدتها که خبری از او نداشتم، همدیگر را دیدیم و گفت میخواهد سری دوم نونخ را بسازد و دوست دارد من در آن بازی کنم. حتی گفت در اواسط ضبط سری اول به یادت افتادیم که دیر شده بود. آنجا بود که به من گفت باتوجه به مشغلهای که دارد، یادش بیندازم و بعد از مدتی مصطفی تنابنده با من تماس گرفت و رفتیم برای نونخ۲ صحبت کردیم. البته باید بگویم رشته دانشگاهی من بازیگری است و همیشه بازیگری را دوست داشتم.»
کرمی درباره بازی در نقش آقامعلم در این سریال گفت: «روز اول که به دفتر ساخت این سریال رفتیم و با مصطفی تنابنده و سعید آقاخانی صحبت کردیم، قرار شد نقش آقامعلم را بازی کنم، اما فردایش گفتند بهتر است نقش شفیع (دایی خانواده نورالدین) را بازی کنم. مدتی برای این نقش تمرین کردم و با آن انس گرفته و مسلط شده بودم که ظاهرا مدیر شبکه۱ گفته بود من این نقش را بازی نکنم و جناب میرطاهر مظلومی آن را بازی کند، که استادانه هم بازی کردند. من باوجود وقت کمی که داشتم، مجددا نقش معلم را تمرین کردم و باوجود اینکه دوسه قسمت اول را زمان برد تا با گروه و شرایط هماهنگ شوم، اما در ادامه شرایط خوبی داشتم و مخاطبان هم اکثرا از کار راضی بودند.»
کرمی درباره سختیهای بازی در سرما و تفاوتش با کار استندآپ میگوید: «شرایط سختی بود و سرمای شدیدی اذیت میکرد. حتی انگشتان من از سرما بیحس میشدند. یک بار مصطفی تنابنده به شوخی گفت تو که از بلندگو و امکانات سالنهای مجلل و آنچنانی ایراد میگیری، ببین در چه شرایط سختی کار میکنیم. اما خدارا شکر کار در این سطح دیده شد و مهمتر از آن مردم دوستش داشتند. حتی خودم بازخوردهای خوب و زیادی گرفتم. بعد از سکانس زلزله، خیلی از دوستان و اقوام شوخی یا جدی تماس میگرفتند و جویای حال من میشدند که ببینند حال من خوب است یا نه و میگفتند نگرانت شدیم.»