فارغ از نگاههای انتقادی به حجم بالای پخش آگهیهای بازرگانی در صداوسیما، فاصلهگذاری میان پخش یک سریال با پخش تبلیغات، سالهاست که به امری معمول در تلویزیون ما بدل شده است؛ اما اینکه درست چند لحظه بعد از تماشای صحنهای احساسی در یک سریال که بهشدت درگیرتان کرده است، همان بازیگر را ببینید که مشغول تبلیغ سس و چای و کالاهایی از این دست است، هنوز هم که هنوز است مخاطب ایرانی را شوکه میکند.
حضور چهرههای هنری و ورزشی در تبلیغات تلویزیونی و بیلبوردها، در بسیاری از کشورهای دنیا از سالهای دور امری رایج بوده است؛ در این سالها علاوه بر ورزشکاران و فوتبالیستهای بنام خارجی، چهرههای هنری چون جورج کلونی در تبلیغات حاضر شدهاند تا برای مثال یک قهوه بخصوص را تبلیغ کنند. با این حال این رویکرد در کشور ما، نه معمول است و نه ضابطهمند و البته این روزها بسیار هم اتفاق میافتد.
علی ضیاء، حمید گودرزی، رضا صادقی، آتیلا پسیانی، امین حیایی، نفیسه روشن، پژمان جمشیدی، فاطمه گودرزی، نسرین مقانلو، امیرحسین آرمان، بهرام رادان، طناز طباطبایی و شبنم فرشادجو از جمله بازیگرانی هستند که در این مدت در تبلیغات تلویزیونی داخلی و خارجی و بیلبوردها حاضر بودهاند. پیش از آنها بازیگرانی چون رضا کیانیان، محمدرضا گلزار، مهران مدیری، محمدرضا فروتن و بسیاری دیگر هم این فضا را تجربه کردهاند.
ضمن اینکه زمانی ممنوعیت استفاده از تصویر بازیگران در تبلیغات، سازندگان تیزرها را به این فکر انداخت تا از صدای آنها در آگهیها بهره ببرند. سیامک انصاری، آتنه فقیه نصیری و آتیلا پسیانی از بازیگرانی بودند که صدایشان در چند تیزر تبلیغاتی استفاده شد.
قانون منع یا آزادیِ استفاده از بازیگران و چهرههای مشهور برای تبلیغ کالاها، در این سالها با فراز و فرودهای بسیار در کشورمان همراه بوده است؛ گاه استفاده از سلبریتیها در تبلیغات کالاهای داخلی آزاد اعلام شده و در مقطعی، ممنوعیتها از سر گرفته شده و البته جزییات این قانون هم هیچگاه به صورت رسمی رسانهای نشده است.
هرچند در سال ۹۱ اعلام شد که دستورالعمل جدیدی با امضای عباس مهدویمهر، مدیرکل وقت بازرگانی صداوسیما به شرکتهای تبلیغاتی ارسال شد که در آن آمده بود: «به منظور ارتقاء ظرفیت و بهبود سطح کیفی آگهیهای بازرگانی، به اطلاع میرساند استفاده از تصاویر هنرمندان و بازیگران سریالها و انیمیشنهای ایرانی در تولید کالاها و محصولات داخلی حسب نظر اداره کل بازرگانی بلامانع است.»
در ادامه حسین انتظامی هم در سال ۹۳ و در دوره معاونتش در امور مطبوعاتی، از رفع ممنوعیتها و در حقیقت ضابطهمند شدن این قانون خبر داد؛ خبری که بهرغم وعدهها در ادامه جزییاتش تبیین نشد و صرفا مهر تاییدی بود بر ممنوعیتهایی که پیشتر لحاظ میشده است.
با این همه و به دور از باید و نبایدهای قانونی این اتفاق، نگاهی کارشناسانه، این پرسشها را به میان میآورد که در مجموع حضور فزآینده بازیگران در تبلیغات تلویزیونی و خصوصا تبلیغ کالاهای غیرفرهنگی تا چه میزان اثرات مخرب خود را بر کیفیت تولیدات نمایشی کشور باقی خواهد گذاشت و تا چه اندازه آینده حرفهای این افراد را به مخاطره میاندازد؛ البته میتوان اینگونه هم به قضیه نگاه کرد که شاید یک بازیگر، شرایط کاری خود را بهگونهای متزلزل دیده است که حاضر شده در پایان عمر بازیگری، در ازای دریافت مبلغی، چهره و اعتبار خود را اجاره دهد.