روزبه حسینی با تاکید بر ضرورت برگزاری کلاسهای بازیگری به صورت حضوری خاطرنشان کرد: به طور مثال آیا میتوان کلاس ورزش رزمی را در فضای مجازی برگزار کرد؟! یعنی تئاتر از ورزش رزمی آسانتر است که بتوان آن را در فضای مجازی آموزش داد؟؟
این هنرمند و مدرس تئاتر در گفتگو با ایسنا با انتقاد از گسترش کلاسهای آموزشی تئاتر در فضای مجازی ادامه داد: هرچند نسل جدید نسل تکنولوژی هستند ولی فرآیند تئاتر در انرژی جمعی و نفس به نفس رخ میدهد.
این کارگردان تئاتر افزود: کلاسهای تئوری و نوشتاری و مفهومشناسانه، تا حدودی میتواند به صورت مجازی برگزار شود ولی برای آموزش تئاتر و بازیگری، من مثل دو نسل عباس جوانمرد و محمود استادمحمد به سقفی که باید بالای سر همهی گروه باشد، معتقدم و پیشنهاد میکنم اگر کسی تازه میخواهد در کلاس بازیگری ثبتنام کند، دو ماه دیگر هم منتظر بماند چرا که مبانی بازیگری دستکم شش تا دوازده ماهِ فشرده نیازمند تمرین بدن و بیان است.
او سال گذشته نمایش «الف کاف شین» را آغاز کرده بود که با شیوع کرونا، شب دوم از اجرای آن بازماند. حسینی از اسفندماه تلاش میکند با آموزش از طریق ضبط تکالیف و اصلاح جمعی و گروهی و تجدید آن پلههای طی شده در حدود دو سال با جوانترین گروه هنرجویانش را ادامه دهد و دوره منفی کرونا را به دورهای مثبت تبدیل کند، که این روش را پیش از طرح بازار داغ آموزش آنلاین آغاز کرده بود.
کارگاهها و کار با جوانانی که در بیست سال از زمان تأسیس گروه «وناگهان» تا امروز، طی سه چهار سال انجام، و به تدریج گروهی بازیگر، نویسنده و کارگردان وارد دنیای حرفهای میشدند و حالا آخرین دورهی حال حاضر.
سرپرست گروه تئاتر «و ناگهان» درباره فعالیت این روزهای خود توضیح داد: اسفند سال گذشته اجرای عمومی تازهترین نمایش گروهمان را آغاز کرده بودیم: «الف کاف شین». سیما شکری بازیگر اصلی و ثابت این نمایش بود که آن را با همراهی دو گروه از بازیگران در روزهای زوج و فرد اجرا میکرد. نمایشی که او برای نوشتن و سیما شکری برای بازی نقشی بسیار دشوار نزدیک به یکسال زمان گذاشته بودند.
روزبه حسینی با یادآوری برگزاری رپرتوار «مونوگهان» در سال ۹۸ نیز افزود: این پروژه را سال ۹۷ آغاز کردم و در دل آن ۵ نمایش اجرا شد و تصمیم گرفتم دورهی دوم را در سال ۹۸ نیز با دختران گروه برگزار کنم. بدین ترتیب ۹ نمایش کوتاه را که با هنرجویان تمرین شده بود، دستهبندی و ترکیب کردیم که در قالب سه نمایش کوتاه اپیزودیک با داوری رؤیا نونهالی، اکتای براهنی و حمید پورآذری اجرا شدند. یکی از آنها تک اپیزودی نیمهبلند بود به نام «بخواب خوب میشی» نوشتهی ندا نیک از نویسندگان کارگاهمان با کارگردانی مریم خدمتی، دستیار من که نخستین تجربهی حرفهای خود را روی صحنه برد. لازم است بگویم این نُه نمایش البته فقط در بخش بازیها داوری شد چون در دیگر بخشها خودم دخالتهایی مستقیم داشتم و داوری آن بخشها درست نبود؛ اساسا هدف هم نبود و امیدوارم در ماههای آتی بتوانیم اختتامیهی آن رپرتوار را در سلامتی جامعه و مردمِ سرزمینمان، جشن بگیریم.
این کارگردان تئاتر در ادامه با اشاره به کارگاههای قصهنویسی که در این سالها به موازات کارگاههای بازیگری برگزار کرده، افزود: من از سال ۷۳ تا پایان ۷۵ این افتخار را داشته و دارم که تنها تئاتری هستم که شاگرد پیوستهی دکتر «رضا براهنی» در شعر و قصهنویسی بودهام و تربیت شدهی نگاه و روش کارگاهی بوده و هستم. تئاتر را هم در تمامی شاخهها تجربی و شخصی آموختهام و البته از خرد و لطف بسیار از بزرگان بهره بسیار بردهام. در این سالها متوجه شدم کلاسهای نمایشنامهنویسی زیادی برگزار میشود ولی عمده ضعف ما در قصهنویسی است و به همین دلیل مدام گفته میشود نمایشنامهها و فیلمنامههای با کیفیتی نداریم چون قصه را بهدرستی نمیشناسیم. نه متمایلان به قصهگویی، و نه کسانی که به کارهای قصهگریز تمایل دارند، نمیدانند اغلب، قصه چیست که قرار باشد تمایل کنند به سویش یا از آن بگریزند؛ به همین دلیل کارگاههای قصهنویسی را هم به موازات کارگاههای بازیگری برگزار کردم.
حسینی از ترکیب دو کارگاه بازیگری و قصهنویسی (با نگاهی به نوشتنِ نمایشنامهی تک پرسوناژ) سخن گفت و افزود: با پیوند این کارگاهها سه نمایش مذکور، آماده و اجرا شد و قرار بود نمایش «ای زهدان شوم» (نوشتهی مهرا معین یکی از نویسندگان گروه در کارگاه) هم با بازی و کارگردانی سیما شکری، عضو اصلی و مرکزی گروهمان، در اسفند ۹۸ اجرا شود که به دلیل کرونا از اجرا باز ماند.
او ادامه داد: ما از سوی دیگر قرار بود با آغاز اجرای نمایش «الف کاف شین» تمرین (برای اجرا) دیگر نمایش گروه یعنی نمایش «دیگه عاشق شدن فایده نداره» را با ترکیبسازی بدن، صدا و آواز آغاز کنیم و بچهها همگی دورههای ابتدایی و بعضا پیشرفتهتر سولفژ، تمرکز، بازی در سکوت، تخیل و ایدهسازی و … را هم که از قبل گذراندهبودند. پس با توجه به طولانی شدن ماجرای کرونا، تصمیم گرفتم تمرین این دو اثر را با اعضای گروه، با شیوهی بازی مینیمال در تصویر ادامه دهم.
حسینی در ادامه از برگزاری کارگاهی دیگر با موضوع نوشتن بر اساس موسیقی به عنوان یکی دیگر از فعالیتهای گروه خود نام برد و توضیح داد: در این کارگاه، طی سه/چهار ماه فشرده اتودها و بداهههای هنرجویان را استخراج کردیم و روایتهای عاشقانه از زندگی حقیقی اینها به دست آمد که با یکدیگر ترکیب شدند و دراماتورژی شدند. باید گفت این گونه نیست که هر کس نقش خود را بازی کند بلکه ترکیب این روایتها ما را به کلیتی رسانده که تئاتری قائم به ذات، نتیحه نهایی خواهد بود مانند پازل به هم ریختهای که هر کس قطعهای از آن را کامل میکند؛ نمایش: «دیگه عاشق شدن فایده نداره ۲».
این کارگردان درباره این نمایش توضیح داد: تصور ما این بود که تمرین این نمایش را اسفند آغاز میکنیم و تا پایان بهار به اجرا میرسیم و احتمال میدادیم آن را در عمارت روبرو اجرا کنیم. این نمایش که ترکیبی از بدن، صدا و آواز به شکلی خاص است و هم بازیگر تکنفره در دل جمع در اجرای آن حضور دارد.
حسینی اضافه کرد: متأسفانه اسفند سال گذشته، علاوه بر مشکل کرونا، برای بازیگر اصلی گروه سیما شکری اتفاقات ناگواری پیش آمد و چند تن از عزیزان از جمله مادرش را از دست داد که تحمل آن در وضعیت قرنطینه بسیار دشوار بود ولی از آغاز سال جدید تصمیم گرفتیم تمرینهایمان را به صورت «تصویری» و تحلیل صوتی و بازسازی هر تمرین با هنرجویان از سر بگیریم. به این صورت که دستور تمرین بدن را که در طول یکی دو سال از خانم شکری آموختهاند، خود روزانه انجام میدهند و بعد تکلیف ویدیویی، ارسال، اعلام نکات مورد نظر را و ارسالِ دوبارهی ویدیوی اصلاحشده.
او تاکید کرد: سیما شکری در یک سال گذشته کاملا در کنار اعضای گروه بود و آموزش بدن، صدا، تنفس و بیان را با آنان دنبال میکرد و نمیخواستیم نتیجه زحماتش هدر شود.بسیار ضروری ست که بگویم، در تمام این سالها (یک دههی اخیر) رؤیا نونهالی با مشاورهها و همراهیهای خود در کنار ما بوده و نقش بسزایی داشته و لازم میدانم از ایشان نیز قدردانی کنم.
روزبه حسینی اضافه کرد: این روند را با حدود ۱۵ نفر ادامه دادیم تا به فراخوان جشنواره «تئاتر در خانه» به دبیری محمودرضا رحیمی رسیدیم و از آنجا که هنرجویان تجربهای یک ساله در زمینه تئاتر تکنفره را با گروه ما داشتند، از آنان خواستم بر اساس ایده کرونا، قصهای را طراحی کنند و تکهای از احوال شخصیت را بازی و ویدیو بگیرند. سپس این ویدیوها را به کلاس نویسندگی بردم و هنرجویان آن کلاس (که سال چهارم همراهی و حضورشان کنار من است)، هر کدام به انتخاب خود، برای هر یک از ایدهها شروع به نوشتن کردند و تمرینها تا نگارش نهایی متنها ادامه پیدا کرد، روخوانی و ضبط صدا و بازنویسی متن و لباس و نور و صحنه و در نهایت ۵ کار را آماده کردیم و به جشنواره فرستادیم که با بازی نیره غفاری و مریم اسماعیلی، نوشتهی نسترن خدادوست و ندا نیک، همه از بچههای کارگاه، به مرحلهی نهایی راه یافتند.