جدای از کمبود اطلاعات ما در خصوص کروناویروس جدید، همین اطلاعات اندک از سرعت انتشار و میزان کشندگی آن نشان میدهد که استفاده از رویکرد مصونیت جمعی برای مهار آن ممکن است بیش از حد تصور زمان ببرد و جانهای زیادی را تلف کند.
:گسترش کروناویروس جدید در جهان و عدم موفقیت در یافتن درمانی برای آن، برخی از ناظران را بر آن داشته تا بر رویکردهای دیگری همچون مصونیت جمعی یا گلهای تأکید کنند. این افراد معتقدند که وقتی همه جمعیت قابل توجهی از افراد به این بیماری مبتلا شوند، سرعت انتشار ویروس کند خواهد شد چرا که افراد غیرمبتلای کمتری وجود خواهند داشت تا تبدیل به میزبان ویروس شوند. اما آیا رویکرد مصونیت جمعی یا گلهای در خصوص کروناویروس جدید عملی خواهد بود و میتواند در نهایت آن را مهار کند؟ خبرگزاری نیویورک تایمز، طی گزارشی به بررسی این مسئله پرداخته است.
کروناویروس جدید به سرعت توانست در سراسر جهان منتشر شود چرا که اعتقاد بر این است که انسانها هیچگونه ایمنی قبلی در برابر آن نداشتند. عدم بررسی شیوههای شیوع این ویروس و نوع عملکرد آن منجر به از بین رفتن فاجعه بار جانها خواهد شد. با این حال برخی از سیاستمداران، اپیدمیولوژیستها و متخصصان تأکید میکنند که عملیترین روش مبارزه با کروناویروس جدید، ایجاد ایمنی به اصطلاح «گله ای» یا همان مصونیت جمعی است.
مفهوم ایمنی گلهای به طور معمول در زمینه واکسنها توضیح داده میشود. وقتی افراد به اندازه کافی واکسینه شوند، یک عامل بیماری زا نمیتواند به راحتی در بین جمعیت گسترش یابد. برای مثال اگر به سرخک مبتلا باشید، اما تمام کسانی که با آنها ارتباط برقرار کرده اید واکسینه شده اند، انتقال بیماری در مسیرهای آن متوقف میشود.
میزان واکسیناسیون باید بالاتر از آستانه بیماری باشد که البته آن هم بستگی به سرعت و شیوه انتقال عامل بیماری زا دارد. ما هنوز دقیقا نمیدانیم قابلیت و سرعت انتقال کروناویروس جدید چقدر است، اما میگویند هر شخص به طور متوسط قادر است سه نفر دیگر را آلوده کند. این امر در زمینه مصونیت گلهای و یا جمعی یک معنای کاملاً مشخص دارد؛ این بدان معنی است که تقریباً دو سوم جمعیت برای مصونیت گلهای باید مصونیت پیدا کنند.
در صورت عدم وجود واکسن، ایجاد ایمنی و مصونیت در برابر بیماری مانند Covid-۱۹ نیاز به آلوده شدن با کروناویروس جدید دارد. در چنین رویکردی، ابتلا به ویروس باید مصونیت را در برابر عفونتهای بعدی به همراه آورد. اما دانشمندان هنوز امیدوار نیستند که این رویکرد عملی باشد و همچنین نمیدانند که در صورت ایجاد ایمنی، این مصونیت چه مدت میتواند ادامه یابد. آیا افرادی که به کروناویروس جدید مبتلا میشوند و سپس بهبود مییابند، امکان دارد دوباره به این ویروس مبتلا شوند و یا اینکه بدن آنها نسبت به آن مصونیت پیدا میکند؟ اگر بدن انسان دارای مصونیت میشود این مصونیت دائمی خواهد بود و یا همچون آنفولانزا فصلی و مقطعی خواهد بود؟ به عبارت بهتر دانشمندان هنوز اطلاعات کاملی درباره این ویروس که فقط چند ماه پیش کشف شده است، ندارند.
اما حتی با فرض اینکه مصونیتی که بدن در برابر این ویروس ایجاد میکند ماندگار باشد، تعداد بسیار زیادی از افراد باید برای رسیدن به آستانه ایمنی گله ای، آلوده شوند. با توجه به اینکه برآوردهای فعلی حاکی از آن است که تقریباً ۵ درصد از کل عفونتها کشنده است، در پیش گرفتن چنین رویکردی میتواند به معنی مرگ و میرهای بسیار بالا خواهد بود. اما مهمترین موضوع در این زمینه این است که شاید با در پیش گرفتن چنین رویکردی و رسیدن آستانه ایمنی گله ای، باز هم این ویروس از میان نرود.
با ایجاد ایمنی کافی در جمعیت، هر فرد مبتلا کمتر قادر خواهد بود افراد دیگر را آلوده کند و بنابراین یک بیماری همه گیر جدید نمیتواند از نو شروع شود. اما اپیدمی که قبل از این شرایط در جریان بود، همچنان گسترش خواهد یافت. به عبارت دیگر اگر ۱۰۰۰۰۰ نفر در اوج بیماری آلوده باشند و هر کدام ۰.۹ نفر را آلوده کنند، هنوز هم ۹۰۰۰۰ عفونت جدید وجود دارد و آنها نیز به نوبه خود تعداد دیگری را آلوده خواهند کرد. در واقع ایجاد مصونیت گلهای به سرعت عملی نخواهد شد چرا که سرعت انتقال این ویروس بسیار زیاد است و به نظر نمیرسد به محض دستیابی به سیستم ایمنی گله، متوقف شود.
برای مثال اگر این بیماری همه گیر در ایالات متحده کنترل نشود، ممکن است ماهها پس از رسیدن به مصونیت گلهای ادامه یابد و میلیونها نفر دیگر را در این روند آلوده کند. در واقع با پایان یافتن اپیدمی، بخش بزرگی از جمعیت آلوده میشوند که بسیار بالاتر از آستانه ایمنی مورد انتظار گلهای خواهد بود. این ابتلاهای های اضافی همان چیزی است که اپیدمیولوژیستها از آن به عنوان «جهش اضافی» یاد میکنند.
نمودار نیویورک تایمز از وضعیت افزایش احتمالی مبتلایان بعد انجام مصونیت گلهای
برخی از کشورها در تلاش هستند تا راهکارهایی را برای «ایمن» سازی جمعیت از کروناویروس، بدون استفاده از واکسن را در پیش بگیرند. به عنوان مثال سوئد از افراد مسن و افراد دارای مشکلات بهداشتی و اساسی درخواست کرده تا خود را قرنطینه کنند، اما بسیاری از مدارس، رستورانها و کافهها را باز نگه میدارد. بسیاری از مفسران اظهار داشته اند که این نیز میتواند برای کشورهای فقیرتر مانند هند سیاست خوبی باشد. اما با توجه به میزان تلفات معمول در این بیماری، هیچ راهی برای انجام این کار بدون تعداد زیاد تلفات وجود ندارد. کشور سوئد نمونه بارز این ادعاست چرا که هم اکنون کشتههای بسیار بیشتری نسبت به همسایگان خود دیده است.
در چنین شرایطی به نظر میرسد در حال حاضر بسیار زود است که تلاشهای خود برای مهار این اپیدمی را رها کنیم و منتظر باشیم تا اکثریت عظیمی از مردم جهان، پیش از دست یابی به واکسن، به ویروسی آلوده شوند که حداقل ۵ درصد مبتلایان را میکشد. علاوه بر این، ما نباید درباره توانایی خود در کشف واکسن و کنترل بیماری را با وجود همه تلاشهای فوق العاده جهانی در طی این مدت را دست کم بگیریم و از آن عقب نشینی کنیم.
از اوایل بیماری همه گیر، ما از اقدامات مربوط به فاصله اجتماعی برای صاف کردن منحنی ابتلا استفاده کرده ایم. این اقدامات میتواند فشار بر سیستم مراقبتهای بهداشتی را کاهش دهد. این کاهش فشار، زمان لازم را در اختیار جامعه علمی برای توسعه درمانها و واکسنها و همچنین ایجاد ظرفیت آزمایش و ردیابی قرار میدهد. شاید برخی معتقد باشند که چنین اقداماتی در خصوص ویروس پیچیدهای همچون کروناویروس جدید عملی نخواهد بود، اما تجربه کشورهایی همچون نیوزیلند و تایوان نشان داد که اقدامات مربوط به فاصله گذاری اجتماعی میتواند روند ابتلا را به طور قابل توجهی کاهش دهد و این امر باعث کاهش فشار بر کادر درمان این کشورها شده است؛ بنابراین مدیریت شیوع کروناویروس با استفاده از فاصله گذاری دقیق اجتماعی غیر ممکن نیست و با استفاده از تجربه چنین کشورهایی میتوان زمینه را برای مطالعات بر روی تولید واکسن این ویروس فراهم کرد.
در واقع سخن گفتن از ایجاد مصونیت گلهای برای بیماری همچون COVID-۱۹ و بدون در اختیار داشتن واکسن یا دارویی برای درمان قطعی آن، عواقب مشخصی دارد. سرعت انتشار این ویروس و میزان کشندگی آن تاکنون، مشخص است و شمار افرادی که تاکنون در جهان به آن آلوده شده اند هم معلوم است؛ بنابراین یک واقعیت تلخ در مسیر ایجاد مصونیت جمعی بدون واکسن وجود دارد و آن پذیرش تلفات قابل توجه انسانی برای رسیدن به هدفی نامعلوم و دور از دسترس است.