با توجه به ممنوعیت استخدام بازیکن و مربی خارجی برای قرمز و آبی، چشم یحیی باید تنها در بازار داخلی باشد و در میان مهاجمان فعلی کسی که بیشترین شباهت به علیپور را دارد، پیدا کند.
پرسپولیس لیگ پانزدهم را روز آخر از دست داد، آن هم نه به خاطر امتیاز و بلکه با تفاضل گل. استقلال خوزستان هم مثل سرخها ۵۷ امتیاز کسب کرد و با ۳۳ گل زده و ۱۴ گل خورده و با تفاضل ۱۹+ بالاتر از پرسپولیس ایستاد که ۵۰ گل زد، ولی با ضعف دروازه و دفاع وسط ۳۴ گل خورد و با تفاضل ۱۶+ جام را به حریف آبیپوش داد.
آن تجربه برای برانکو- در سال اول حضورش- درس عبرتی بزرگ شد. مرد باهوش کروات در اولین قدم سوشا مکانی را- که به تنهایی لااقل ۱۰ امتیاز از تیمش گرفت- رد کرد و بیرانوند را آورد. بعد محسن بنگر رفت تا سیدجلال برگردد و حاصل این تغییرات شد قهرمانی قاطعانه لیگ شانزدهم؛ جایی که پرسپولیس ۶۶ امتیاز جمع کرد، ۴۶ گل زد و تنها ۱۴ گل خورد و با تفاضل ۳۲+ چند سروگردن بالاتر از بقیه ایستاد. تیم دوم استقلال بود که ۵۷ امتیاز جمع کرد، ۴۵ گل زد و ۲۷ گل خورد و تفاضل ۱۸+ آورد.
پروفسور کروات با همان فرمان جلو رفت و دست به ترکیب برنده نزد، حاصلش قهرمانی لیگ هفدهم و هجدهم شد. در لیگ هفدهم ۶۴ امتیاز گرفت، باز هم ۹ امتیاز بیشتر از تیم دوم و با ۴۸ گل زده و ۱۵ گل خورده و تفاضل ۳۳+ برابر ذوبآهن که برای ۵۵ امتیاز ۴۶ گل زد و ۳۰ گل خورد (۱۶+).
لیگ هجدهم، اما یک زنگ خطر بود. پرسپولیس فقط ۶۱ امتیاز جمع کرد و به اندازه یک بازی از تیم دوم ۳ امتیاز جلو افتاد. فقط ۳۶ گل زد و همان ۱۴ گل را خورد تا به تفاضل ۲۲+ برسد. سپاهان ۵۸ امتیازی، اما ۴۶ گل زد و ۲۰ گل خورد و در تفاضل- مثل لیگ پانزدهم- سرخها را جا گذاشت (۲۶+).
شک نکنید اگر مرد کروات میماند، همان زنگ خطر تابستان ۹۵ را میشنید و دستی به سروگوش تیمش میکشید. منتها این بار نه در ساختار دفاعی که همان ۱۴، ۱۵ گل همیشه را خورده بود و کارش را به نحو احسن انجام داد. پروفسور این بار سراغ خط حمله میرفت و فکری برای حملهورانش میکرد. این بار آنها بودند که ضعیف عمل کردند…
البته اشتباه نکنید! استراتژی برانکو پیروزیهای اقتصادی در خانه با حداقل انرژی- گل- فاصله (یعنی یک بر صفر) بود و تساوی بیرون از خانه با تمایل به ضد حمله و رسیدن به گل. او به خوبی از ابزارهایی که داشت- خط دفاع و گلر قدرتمند به علاوه وینگرهای زهردار و سرعتی و مهاجم دونده و گلزن- استفاده میکرد و گواه موفقیت او سه قهرمانی متوالی و دبل کردن در فصل آخر حضورش بود. برانکو قرار نبود دست به تغییر روش بزند، او پتانسیل مردانش را میشناخت و ظرف چهار سال اندیشه و تفکر برتریطلبی را به آنها تزریق کرده بود. برانکو اگر بود، فکری به حال مردان خط آتش میکرد!
در تمام فصول قهرمانی پرسپولیس، جنس این تیم در حمله هم جور بود. زوج طارمی و علیپور عالی بودند و ۳ فصل متوالی عنوان آقای گلی به اردوی سرخها میرسید. زمانی که طارمی محروم شد یا رفت، برانکو روش تیمش را تغییر و به وینگرهایش آزادی عمل بیشتری داد و ترابی و امیری هم (در تیم فعلی) این پتانسیل را به خوبی داشتند.
حالا نکته اینجاست؛ با توجه به احتمال بالای جدایی علیپور و ترابی در پایان فصل، یحیی برای سال آینده چه میکند؟
آوردن یک زوج برای خط حمله یا استخدام یک تکمهاجم و آوردن وینگرهای قدرتمند؟ با توجه به ممنوعیت استخدام بازیکن و مربی خارجی برای قرمز و آبی، چشم یحیی باید تنها در بازار داخلی باشد و در میان مهاجمان فعلی کسی که بیشترین شباهت به علیپور را دارد، پیدا کند. چرا؟ چون این ترکیب در ۵ سال بازی کنار هم به خوبی با ویژگیها و شرایط فردی و تیمی یکدیگر آشنا شده و برای به هم زدن تفکر و عادت به شرایط جدید لااقل ۶ ماه زمان لازم است و در تیمی مثل پرسپولیس، شش ماه زمان به مربی ناکام نمیدهند!
زنگ خطر برای یحیی هم به صدا درآمده. پرسپولیس اگر چه در لیگ نوزدهم ۱۰ امتیاز از تیم دوم فاصله دارد، اما دیگر صاحب بهترین خط حمله نیست و اگر یک بال نباشد، پراز ممکن نخواهد بود. سرخها برای ۴۷ امتیاز فعلی ۳۱ گل زده و ۱۰ گل خوردهاند و همین حالا سپاهان، استقلال و تراکتور مدعی عنوان بهترین خط حمله لیگ هستند. حالا فکر کنید نیمه دفاعی تیم هم با رفتن بیرانوند متزلزل شود…