امیر دژاکام از اجرای نمایش محیطی «ایوب خان» در فضاهای بیرونی مختلف از جمله کنار دریاچه چیتگر و پارک نهجالبلاغه خبر داد و یادآور شد اجرای این اثر نمایشی نیازمند بهداشت صوتی و فضایی آرام است.
امیر دژاکام نویسنده و کارگردان تئاتر درباره اجرای نمایش «ایوب خان» گفت: با وضعیتی که برای تئاتر به وجود آمده و شرایطی که همه ما را درگیر کرده است چارهای نداریم و باید صبر کنیم تا این وضعیت به پایان برسد. با وجودی که میدانیم هیچ چیز جای اجرای زنده تئاتر را نمیگیرد اما معتقدم تا زمانی که واکسن کرونا تولید نشده و به دست مردم نرسیده است نمیتوان به سراغ تئاتر و سینما رفت.
وی ادامه داد: در این میان نمایش «ایوب خان» نیز به سرنوشت تئاترهای دیگر دچار شد البته این نمایش قابلیت این را داشت که شرایط اجرایی متفاوتی را تجربه کند و میتوانست در این دوران اجرا برود که این امکان هم برایش فراهم شد. این اثر نمایشی در فضای باز مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد کنار ایوان عطار اجرا شد و خوشبختانه با وجودی که به دلیل شرایط کرونا پذیرای بیشتر از ۴۰ تماشاگر نبودیم، کار با استقبال مخاطبان نیز روبرو شد. در حال حاضر نیز صحبتهایی برای اجرای نمایش در دریاچه چیتگر شده است که توافقهای اولیه انجام گرفته و قرار است ۱۰ اجرا نیز کنار دریاچه داشته باشیم.
دژاکام درباره زمان اجرای نمایش بیان کرد: به محض اینکه ستاد ملی مقابله با کرونا اجازه تجمع تا ۴۰ نفر را بدهد «ایوب خان» با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی در فضای باز به صحنه میرود. این نمایش، تئاتر بیرونی است نه تئاتر خیابانی به همین دلیل برای اجرا احتیاج به فضایی امن و محیطی آرام و ساکت دارد. همچنین با مسئول فرهنگی منطقه ۲۲ تهران نیز صحبتهایی صورت گرفته که بتوانیم در باغ «راز هستی» نیز اجرا داشته باشیم. بوستان «نهجالبلاغه» و «آبشار تهران» نیز از دیگر مکانهای مورد نظر برای اجرای «ایوب خان» هستند. تلاشم این است که نمایشی در مکانهایی که چشمانداز ویژهای دارند به صحنه برود.
کارگردان نمایش «پنجرهای رو به آسمان» در پایان درباره داستان نمایش عنوان کرد: نمایش در اواخر دهه ۴۰ و اوایل ۵۰ میگذرد و ماجرای زنی را روایت میکند که قرار است همسرش که چند مامور ژاندارمری را زده است، اعدام کنند. این زن از گلبافت آمده جلو خانه ایوب خان که فرد ورزشکار و خیری است تا با کمک او برای شوهرش پول دیه جمع کند و او را از اعدام نجات دهد. اما ماجرا از این قرار است که ایوب خان سه روز است پیدایش نیست و حالا همه مردم از جمله امیر پسر کوچک ایوب خان به دنبال او میگردند که در این مسیر سراغ هرکس که میروند داستان خودش را هم روایت میکند…