تصویب قانون احساسی و عجولانه منع جذب بازیکن و مربی خارجی، اگرچه ممکن است ما را از شر ویلموتسها خلاص کند اما زمینه حضور مربیانی همچون کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ را هم از بین میبرد.
«مطابق انتظار، تصویب قانون منع جذب مربی و بازیکن خارجی توسط باشگاههای فوتبال در لیگ بیستم، واکنشهای منفی بسیار زیادی به دنبال داشته است. حقیقت آن است که قوانین انحصارگرایانه و ضد رقابتی با هر فلسفه و انگیزهای که تصویب شوند، خالی از فایده و محکوم به شکست خواهند بود.
مثالهای پرشماری در این مورد وجود دارد؛ از قانون منع جذب دروازهبان خارجی تا خانهنشین کردن مربیان بالای ۶۵ سال و البته قانون حذف بازیکنان بالای ۲۷ سال از تیم ملی که گل سرسبد همه اینهاست! قاعدتا انتظار میرود یک مجموعه هوشمند و صاحب قوه تحلیل، از گذشته درس بگیرد و اشتباهات قبلی را تکرار نکند، اما این قاعده به ندرت از سوی تصمیمسازان فوتبال ایران جدی گرفته شده است. آنها همچنان ترجیح میدهند در واکنش به التهابات مختلف، اولین و سریعترین انتخاب ممکن را انجام بدهند؛ در نتیجه حالا که پرونده همکاری با مارک ویلموتس با یک غرامت سنگین و تاریخی بسته شده، سازمان لیگ فورا جذب مربی و بازیکن خارجی را ممنوع کرده است، آنچه مصداق بارز پاک کردن صورت مساله به جای حل آن به شمار میآید.
پرواضح است که به جای منع جذب خارجیها، باید سازوکارهایی برای استفاده مناسب و مقرون به صرفه از دانش و مهارت وارداتی در نظر گرفته شود. این که چند مدیر ناکارآمد مرتکب اشتباه (یا بعضا سوءاستفاده) شدهاند و بازیکن و مربی خارجی را به بدترین شکل ممکن جذب کردهاند، نباید باعث خودانزوایی فوتبال ایران شود. در همین لیگ برتر، شش سال پیش یک مدافع مالیایی به اسم موسی کولیبالی با قرارداد شصت میلیون تومانی به استقلال خوزستان پیوست، به این تیم برای کسب عنوان تاریخی قهرمانی در لیگ برتر کمک کرد و هنوز هم در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی کشور حضور دارد. به جرات میتوان گفت همین حالا هم اگر درایت وجود داشته باشد، میتوان با صد هزار دلار یا کمی بیشتر، بازیکن به دردبخور خارجی جذب فوتبال ایران کرد. غیر از بیکفایتی مدیریتی، بخش دیگری از این مشکل ریشه در ساختار دولتی فوتبال ایران دارد؛ جایی که مدیران در سود و زیان تصمیماتشان سهیم نیستند و وسواس کافی را برای بهترین انتخابها به خرج نمیدهند. وقتی قرار است دولت پولش را بدهد، طبیعتا لازم نیست مدیران محترم به آب و آتش بزنند و بهترینها را با قیمت و شرایط مناسب به ایران بکشانند.
در مجموع تصویب قانون احساسی و عجولانه منع جذب بازیکن و مربی خارجی، اگرچه ممکن است ما را از شر ویلموتسها خلاص کند، اما زمینه حضور مربیانی همچون کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ را هم از بین میبرد. کیروش یکی از بهترین تیمهای ملی تاریخ را ساخت و برانکو معمار عصر باشکوه پرسپولیس لقب گرفت؛ هر دو هم با جذب پاداش ارزی ناشی از صعود به جام جهانی و موفقیت در لیگ قهرمانان آسیا، بخشی از هزینههای حضورشان در ایران را جبران کردند. ما اما تصمیم گرفتهایم دیگر از چنین خدماتی استفاده نکنیم. چرا؟ چون برخی مدیران ناکارآمدمان بلد نیستند قرارداد درست و حسابی ببندند. به همین راحتی!»
خبرگزاری ایسنا: تصویب قانون احساسی و عجولانه منع جذب بازیکن و مربی خارجی، اگرچه ممکن است ما را از شر ویلموتسها خلاص کند اما زمینه حضور مربیانی همچون کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ را هم از بین میبرد.
«مطابق انتظار، تصویب قانون منع جذب مربی و بازیکن خارجی توسط باشگاههای فوتبال در لیگ بیستم، واکنشهای منفی بسیار زیادی به دنبال داشته است. حقیقت آن است که قوانین انحصارگرایانه و ضد رقابتی با هر فلسفه و انگیزهای که تصویب شوند، خالی از فایده و محکوم به شکست خواهند بود.
مثالهای پرشماری در این مورد وجود دارد؛ از قانون منع جذب دروازهبان خارجی تا خانهنشین کردن مربیان بالای ۶۵ سال و البته قانون حذف بازیکنان بالای ۲۷ سال از تیم ملی که گل سرسبد همه اینهاست! قاعدتا انتظار میرود یک مجموعه هوشمند و صاحب قوه تحلیل، از گذشته درس بگیرد و اشتباهات قبلی را تکرار نکند، اما این قاعده به ندرت از سوی تصمیمسازان فوتبال ایران جدی گرفته شده است. آنها همچنان ترجیح میدهند در واکنش به التهابات مختلف، اولین و سریعترین انتخاب ممکن را انجام بدهند؛ در نتیجه حالا که پرونده همکاری با مارک ویلموتس با یک غرامت سنگین و تاریخی بسته شده، سازمان لیگ فورا جذب مربی و بازیکن خارجی را ممنوع کرده است، آنچه مصداق بارز پاک کردن صورت مساله به جای حل آن به شمار میآید.
پرواضح است که به جای منع جذب خارجیها، باید سازوکارهایی برای استفاده مناسب و مقرون به صرفه از دانش و مهارت وارداتی در نظر گرفته شود. این که چند مدیر ناکارآمد مرتکب اشتباه (یا بعضا سوءاستفاده) شدهاند و بازیکن و مربی خارجی را به بدترین شکل ممکن جذب کردهاند، نباید باعث خودانزوایی فوتبال ایران شود. در همین لیگ برتر، شش سال پیش یک مدافع مالیایی به اسم موسی کولیبالی با قرارداد شصت میلیون تومانی به استقلال خوزستان پیوست، به این تیم برای کسب عنوان تاریخی قهرمانی در لیگ برتر کمک کرد و هنوز هم در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی کشور حضور دارد. به جرات میتوان گفت همین حالا هم اگر درایت وجود داشته باشد، میتوان با صد هزار دلار یا کمی بیشتر، بازیکن به دردبخور خارجی جذب فوتبال ایران کرد. غیر از بیکفایتی مدیریتی، بخش دیگری از این مشکل ریشه در ساختار دولتی فوتبال ایران دارد؛ جایی که مدیران در سود و زیان تصمیماتشان سهیم نیستند و وسواس کافی را برای بهترین انتخابها به خرج نمیدهند. وقتی قرار است دولت پولش را بدهد، طبیعتا لازم نیست مدیران محترم به آب و آتش بزنند و بهترینها را با قیمت و شرایط مناسب به ایران بکشانند.
در مجموع تصویب قانون احساسی و عجولانه منع جذب بازیکن و مربی خارجی، اگرچه ممکن است ما را از شر ویلموتسها خلاص کند، اما زمینه حضور مربیانی همچون کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ را هم از بین میبرد. کیروش یکی از بهترین تیمهای ملی تاریخ را ساخت و برانکو معمار عصر باشکوه پرسپولیس لقب گرفت؛ هر دو هم با جذب پاداش ارزی ناشی از صعود به جام جهانی و موفقیت در لیگ قهرمانان آسیا، بخشی از هزینههای حضورشان در ایران را جبران کردند. ما اما تصمیم گرفتهایم دیگر از چنین خدماتی استفاده نکنیم. چرا؟ چون برخی مدیران ناکارآمدمان بلد نیستند قرارداد درست و حسابی ببندند. به همین راحتی!»