پاسور لژیونر والیبال ایران گفت: نمیگویم کرونا خوب است، اما اینکه باعث تعویق المپیک شد، خوب بود.
متولد ۱۳۷۶ است و خیلی زود توانست نام خود را بر سر زبانها بیاندازد. او با ۲۰۲ سانتیمتر قد و البته حمایت خانواده به سمت والیبال آمد و پلهها پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کرد. در همان سالهای اول بازیاش، خیلی از کارشناسان گفتند که بعد از سعید معروف و مهدی مهدوی میتوان از او استفاده کرد.
جواد کریمی سوچلمایی که خیلی از اهالی والیبال توجهی به پسوند فامیلی او نمیکنند. او اهل سوچلما یکی از روستاهای شهرستان نکا در مازندران است. والیبال را از همان نوجوانی در آکادمی والیبال برادران کریمی در شهرستان نکا استارت زد. در ادامه هم با تشویقهای پدرش وارد پیش رفت و توانست جایگاه خود را در والیبال ایران تثبیت کند. از جمله افتخارات کریمی که حالا یک لژیونر در والیبال ایران به شمار میرود، میتوان به قهرمانی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹، قهرمانی آسیا همراه با تیم ملی نوجوانان، حضور مستمر در لیگ ملتهای والیبال، حضور در لیگ برتر و کسب عنوان پدیده لیگ در سال ۱۳۹۵ و… اشاره کرد.
شاید خیلیها نقدهای تند و تیزی به ایگور کولاکوویچ، سرمربی سابق تیم ملی والیبال داشتند، اما به جرأت میتوان گفت یکی از اقدامات مثبت او استفاده از جواد کریمی به عنوان پاسور در تیم ملی بزرگسالان بود. با وجود درخشش و عملکرد خیره کننده سعید معروف، کاپیتان و پاسور سرشناس تیم ملی، انتخاب یک پاسور جایگزینِ جوان برای او کار درستی بود که ایگور این کار را انجام داد و این فرصت را در اختیار کریمی گذاشت.
کریمی در رده باشگاهی در تیمهای ارتعاشات، کاله و پیکان توپ زد و حالا هم برای فصل پیشرو با تیم گرینیارد قرارداد امضا کرد. گرینیارد پرافتخارترین تیم لیگ والیبال بلژیک است که تاکنون ۱۶ بار قهرمان لیگ بلژیک شده است. ماسِیک در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نیز عنوان قهرمانی این رقابتها را به دست آورده و فصل آینده در لیگ قهرمانان اروپا حضور خواهد داشت. جواد کریمی این روزها در بلژیک به سر میبرد تا با پشت سر گذاشتن تستهای پزشکی و کرونایی، بتواند به تمرینات تیم باشگاهی جدیدش اضافه شود.
در ادامه متن گفتوگو جواد کریمی، پاسور تیم ملی والیبال ایران با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس را میخوانید:
خودت را کامل معرفی کن و بگو والیبال را از کجا شروع کردی؟
جواد کریمی سوچلمایی هستم و والیبال را از نکا آغاز کردم. من خانواده ای والیبالی دارم و از همان ابتدا پدرم مشوق اصلی من در این مسیر بود. او زمان زیادی را به ما سپری میکرد و میتوانم بگویم که اصول اولیه والیبال را از پدرم آموختم.
در رده نوجوانان و جوانان با وجود اینکه تیم خوبی داشتید، اما شانس با تو یار نبود تا قهرمانی جهان را تجربه کنی؛ نظر خودت درمورد آن دوران چیست؟
در رده نوجوانان تیم بسیار خوبی داشتیم و عنوان سوم را کسب کردیم، اما میتوانستیم فینالیست شویم. در آن مسابقات با قرعه سختی روبرو شدیم؛ در مرحله گروهی با لهستان همگروه بودیم و در مرحله نیمهنهایی هم یک بار دیگر با این تیم روبرو شدیم. لهستان در رده نوجوانان و جوانان قهرمان جهان شد و تیم بسیار خوبی داشت. خیلی از بازیکنان آن نسل حالا در تیم ملی بزرگسالان این کشور بازی میکنند. در رده جوانان هم همه چیز خوب پیش رفت، اما بازهم بدشانسی به سراغ ما آمد. در مرحله دوم آن مسابقات با تیمهای کوبا، چین و لهستان همگروه شدیم که توانستیم چین را شکست دهیم. کوبا را میتوانستیم شکست دهیم، اما این اتفاق برای ما رخ نداد و در نهایت تیمهای کوبا و لهستان فینالیست شدند. در آن مقطع تیمی بسیار منسجم داشتیم و تیممان واقعاً دوست داشتنی بود، اما گاهی همه چیز دست ما نیست. به هر حال تجربههای زیادی از بازی در این دو رده سنی کسب کردم.
چرا برخی از بازیکنان در رشتههای مختلف ورزشی بعد از حضور در رده نوجوانان و جوانان به صورت کامل محو میشوند؟
من نمونه خاصی در این خصوص در ذهنم نیست. شاید برخیها هیچ وقت به تیم ملی بزرگسالان نرسد و شاید برخی دیگر دیرتر به تیم ملی برسند. فکر میکنم از ۱۴ بازیکنی که در مسابقات ردههای پایه حضور پیدا میکنند تنها یک یا دو بازیکن محو شوند و سایر بازیکنان یا به تیم ملی بزرگسالان میرسند و یا اینکه به بازیکنان خیلی خوبی در لیگ تبدیل میشوند. اگر برنامهریزی درستی وجود داشته باشد کم پیش میآید که بازیکنان یک نسل محو شوند.
برنامه و هدف خودت برای ماندن در مسیر پیشرفت و رسیدن به تیم ملی چه بود؟
برنامه من این بود که در رده باشگاهی در هر تیمی که حاضر میشوم بتوانم در ترکیب فیکس حضور داشته باشم. عقیده دارم که با این کار هم خودم بیشتر پیشرفت میکنم و اینکه بیشتر دیده میشوم. به همین دلیل سالی که شروع کردم در ارتعاشات فیکس بودم، برای سال بعد از لیگ برتر پیشنهاد داشتم، اما چون حس میکردم باید پاسور دوم باشم به لیگ دسته اول رفتم. سال بعد از آن به تیم کاله آمدم و ۲ سال هم در این تیم حضور داشتم. پس از آن هم ۲ سال در خدمت تیم پیکان بودم. در تمام این تیم ها به عنوان پاسور اول بازی می کردم و هدفم هم همین موضوع بود. خوشبختانه این سیاستی که در پیش گرفته بودم به ثمر نشست و توانستم توانایی هایم را به مربیان تیم های ملی ثابت کنم.
در این مسیر چه افرادی بیشتر به تو کمک کردن؟
واقعیت این است که افراد زیادی در این مسیر به من کمک کردند که اگر بخواهم نام ببرم شاید نام برخی از آنها از قلم بیفتد. اول از همه پدرم بسیار به من کمک کرد و در ادامه مربیان باشگاهی و ملی تاثیر زیادی در پیشرفت من داشتند. من هیچ وقت فراموش نمی کنم که چه مربیانی در این مسیر حامی من بودند و تا همیشه خود را مدیون آنها می دانم.
زمانی که در اردوی تیم ملی نوجوانان بودی عکسی از تو در کنار سعید معروف منتشر شد، اما حالا در کنار او بازی میکنی؛ از این اتفاق چه احساسی داری؟
در آن مقطع من در تیم ارتعاشات و تیم ملی نوجوانان بودم. سعید معروف هم خود را برای حضور در تیم زنیت کازان روسیه آماده می کرد. در آن زمان هر وقتی که معروف به تهران می آمد برای پیگیری تمریناتش به سالن فدراسیون می رفت و ما هم آنجا تمرین می کردیم. معروف حدود یک هفته با ما تمرین کرد و چون ما در رده نوجوانان بازی می کردیم خیلی ذوق کرده بودیم، چون به هر حال معروف بهترین پاسور جهان و الگوی خیلی از ما بود. در پایان یکی از تمرینات من و علی رمضانی (دیگر پاسور تیم ملی نوجوانان) در کنار معروف ایستادیم و با هم عکس یادگاری گرفتیم، چون می خواستیم راه او را ادامه دهیم. الان هم که کنار او بازی می کنم حس بسیار خوبی دارم؛ او بسیار با بازیکنان جوان تر توجه می کند و همیشه نکاتی را به من می گوید که برای من تازگی دارد. این روزها شاید زمان زیادی برای ملاقات با وی نداشته باشم، اما از طریق فضای مجازی با هم در ارتباط هستیم. هر مشکلی که داشته باشم با وی در میان می گذارم و هر سوالی که داشته باشم از وی می پرسم و او هم همیشه به من لطف داشته و همچون یک برادر بزرگتر من را راهنمایی کرده است.
نظرت درمورد ایگور کولاکوویچ چیست؟
همه می دانند که کولاکوویچ من را به تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد. او مربی بسیار خوبی بود و علاقه زیادی به جوانگرایی داشت. در دوران او چند بازیکن جوان به تیم ملی تزریق شدند. نکات زیادی از او آموختم. او بسیار با شخصیت و جنتلمن بود. در تمرینات بسیار وقت می گذاشت و نکات ریز و درشت والیبال را به بازیکنان جوان تر آموزش می داد. تیم ملی هم در زمان او نتایج خوبی گرفت؛ برای او هر کجا که هست آرزوی سلامتی و موفقیت می کنم.
چه شد که امسال تیم گرینیارد را انتخاب کردی؟
برای فصل پیش رو چند پیشنهاد داشتم که یکی از آنها تیم زاویرچه لهستان بود؛ همان تیمی که ایگور کولاکوویچ هدایت آن را برعهده گرفت، اما می خواستم در ادامه سیاستی که داشتم به تیمی بروم که بتوانم فیکس بازی کنم. یک پیشنهاد هم از لیگ فرانسه داشتم، اما ترجیح دادم تیم گرین یارد را انتخاب کنم، چون قهرمان بلژیک است و می تواند در رقابت های اروپایی هم حضور پیدا کند. این تیم از جمله تیم های ریشه دار بلژیک است و کادر فنی بسیار خوبی دارد. گرین یارد سال گذشته قهرمان شد و امسال باید از عنوان قهرمانی خود دفاع کند.
تو از معدود بازیکنانی هستی که زود ازدواج کردی؛ فکر میکنی این موضوع چقدر به تو در مسیر پیشرفتت کمک میکند؟
خیلی زود هم ازدواج نکردم. حدود ۲۳ سال سن داشتم که تصمیم گرفتم ازدواج کنم. در تیم ملی بازیکنان دیگری هم هستند که در همین سن و سال ازدواج کردند. تصمیم گرفتم که این کار را بکنم که زندگی ام روی برنامه و اصول باشد و با خیال راحت تر بتوانم برای آینده برنامهریزی کنم. از ازدواجم بسیار راضی هستم و همسرم بسیار به من کمک می کند. در دنیای حرفه ای ورزشکاران زیادی را می شناسم که در همین سن ازدواج کردند و در رشته ورزشی خود هم بسیار موفق هستند. با این موضوع که برخی میگویند ازدواج مانع پیشرفت در ورزش قهرمانی است مخالفم، چون نمونه ها نقض آن را بسیار دیده ام.
نظرت درمورد تعویق مسابقات المپیک چیست؟
فکر می کنم تعویق المپیک برای تیم ملی والیبال ایران خوب بود، چون ما بازیکنانی در تیم ملی داریم که چند سال است به صورت متوالی در مسابقات مختلف حضور پیدا می کنند. احساس می کنم آنها برای نشان دادن توانایی واقعی خود نیاز به کمی استراحت داشتند که این اتفاق فراهم شد. در این مدت خیلی از بازیکنان کارهای درمانی انجام دادند و دردهای قدیمی خود را برطرف کردند. اصلاً دوست ندارم بگویم شیوع کرونا اتفاق مثبتی بود، اما اینکه المپیک به تعویق افتاد اتفاق خوبی برای تیم ملی ایران بود. در این بین برنامه ریزی برای مسابقات لیگ داخلی هم بسیار مهم است که قطعاً فدراسیون بهترین تصمیمات را خواهد گرفت تا ملی پوشان با اوج آمادگی روانه المپیک شوند.
به نظرت آیا ایران میتواند در المپیک روی سکو برود؟
به هر حال المپیک میدان بزرگی است. حضور در این مسابقات برای هر تیمی آرزو و افتخار است. خوشبختانه والیبال ایران توانست خود را در جمع مدعیان قرار داده و المپیکی شود. تمام تیمها با بهترین تدارکات و به قول معروف تا دندان مسلح به المپیک می آیند؛ البته ایران هم از این موضوع مستثنی نیست. والیبال ایران دومین دوره حضور در این رقابتها را تجربه خواهد کرد. کار بسیار سختی پیش رو ایران است، اما قطعاً تمام بازیکنان تلاش خواهند کرد تا پرچم ایران را بالا ببرند. نمیتوانم مسابقات را پیشبینی کنم، اما فکر میکنم حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم.
سرمربی آینده تیم ملی باید داخلی باشد یا خارجی؟
ایرانی یا خارجی بودن سرمربی آینده تیم ملی موضوعی نیست که من بخواهم درمورد آن نظر بدهم. بازیکنان جوانی مثل من باید فقط به تمرین و مسابقه فکر کنند. بدون شک اگر بزرگترهای تیم نظر بدهند بهتر است. ضمن اینکه در نهایت فدراسیون تصمیمگیر است و باید به نظر مسئولان فدراسیون احترام گذاشت.
زمانی گفته میشد کمی چاق هستی و باید بیشتر تمرین کنی. اطرافیات هم میگویند علاقه زیادی به غذا خوردن داری، اما با این حال توانستی خودت را به شرایط ایدهآل برسانی و به تیم ملی برسی.
یک سوال دارم؛ چه کسی از غذا خوردن بدش میآید؟ همه عاشق غذا هستند، تنها تفاوت من با بقیه این است که من کمی استعداد چاقی دارم (باخنده). خوشبختانه این روزها به شرایطی رسیدهام که اگر در زمان برگزاری اردوها اضافه وزن داشته باشم، با برنامه غذایی و تمرینی مناسب خود را به شرایط ایدهآل می رسم. ضمن اینکه اعتقاد دارم چاق نیستم، بلکه استخوانبندیام درشت است و این موضوع از زمان تولد با من بوده و ارثی است. این موضوع از جمله مواردی است که من دخالتی در آن ندارم و همه چیز در اختیار خدا بود و البته من هم از شرایطم رضایت دارم.
اهل رشتهای غیر از والیبال هم هستی؟
قبل از اینکه وارد والیبال شوم، دفاع آخر فوتبال بودم. بعد از مدتی که اطرافیانم را در والیبال دیدم کم کم به سمت این رشته گرایش پیدا کردم. همین حالا هم وقتی می خواهم تمرینات هوازی انجام دهم و ببینم کسی در حال فوتبال بازی کردن است برای دقایقی با او بازی میکنم، چون فوتبال را هم خیلی دوست دارم.
استقلالی هستی یا پرسپولیسی؟
یک استقلالی متعصب هستم. تمام بازی ها و اخبار این تیم را پیگیری می کنم. برای تماشای خیلی از بازی ها به ورزشگاه هم می روم.
با وجود پوکر قهرمانی پرسپولیسیها، بازهم متعصبانه استقلالی هستی؟
در اصطلاح به افرادی مثل من میگویند «خون آبی»؛ فارغ از هرگونه کری خوانی من استقلال را واقعاً دوست دارم. قدمت و افتخارات این تیم به قدری زیاد هست که نتوانم تیم دیگری جز استقلال را دوست داشته باشم. شاید خیلی از هنرمندان و ورزشکاران سایر رشتهها وارد این مسائل نشوند و علاقه خود به این تیمها را مخفی کنند، اما من ترسی ندارم و با افتخار خود را یک استقلالیِ صد آتیشه میدانم.
الگوی والیبالی تو در ایران و جهان کیست؟
الگوی خاصی ندارم. فیلم بازی بازیکنان شاخص را میبینم و از هر کدام یک نکته برای خودم برمیدارم. معروف، رزنده، جیانلی و … همگی افرادی هستند که با دیدن بازیهایشان نکات زیادی یاد میگیرم.
هدفت در رده باشگاهی چیست؟ دوست داری در چه تیمی بازی کنی؟
هدفم این است که پله پله به لیگ ایتالیا راه پیدا کنم. کسب عنوان قهرمانی لیگ اروپا همراه با تیم باشگاهیام یکی از آروزهای من است. نمیتوانم از یک تیم خاص نام ببرم، اما تیم های مطرح و سرشناس زیادی هستند که دلم می خواهد روزی در آنها حضور داشته باشم.
آرزوی والیبالی و غیر والیبالیات چیست؟
آرزوی والیبالی ام کسب مدال المپیک است. آرزوی کنونیِ غیروالیبالیام هم رهایی مردم جهان از شر ویروس کرونا است.
همتیمیها و دوستانت میگویند در پلیاستیشن کری زیاد میخوانی!
به هر حال فکر میکنم تسلط زیادی به پلی استیشن دارم و میتوانم خیلی از دوستانم را شکست بدهم. در این مدت هم چون زمان بیکاری زیادی داشتم، بعد از تمرین پلیاستیشن بازی میکردم.
از ماجرای قرارداد ویلموتس و جریمه فدراسیون فوتبال ایران خبر داری؟
پیشتر هم گفته بودم که اخبار فوتبال را دنبال می کنم. مگر می شود کسی از این اتفاقی که افتاده خبر نداشته باشد؟ متاسفانه مشاوره های غلط و برخی اشتباهات موجب شد تا فوتبال ایران در خطر تعلیق قرار بگیرد. خوشبختانه در والیبال شاهد این اتفاقات نیستیم، چون مدیران با دقت تمام با مربیان قرارداد میبندند. واقعاً نمی دانم چه باید بگویم؛ شاید خوب هم نباشد من به عنوان یک والیبالیست بخواهم درمورد فوتبال حرف بزنم، اما با چند درصد پولی که خرج ویلموتس و پرونده اش شد میشد سر و سامان اساسی به برخی تیمهای باشگاهی والیبال داد. امیدوارم دود این اتفاق بد به چشم تمام ورزش کشور نرود.
در روزهای کرونایی چگونه تمرین میکردی؟
در خانه پدریام یک اتاق را با وسایل بدنسازی پر کرده بودم و در خانه تمرین می کردم. برای تمرینات هوازی هم به جنگل می رفتم و در آنجا می دویدم. زمانی که سالن های ورزشی باز شد همراه با تیم هراز تمرین میکردم. باید از عطایی تشکر کنم که با وجود کرونا و سخت گیریهای زیاد اجازه داد تا من با تیمش تمرین کنم. شنیدهام که این اجازه به برخی دیگر از بازیکنان در شهرهای دیگر داده نشد.
فکر میکنی کرونا چه زمانی از بین برود؟
کسی از آینده خبر ندارد. دعا میکنم همه مردم جهان هرچه زودتر از شر این ویروس خلاص شوند.
حرف پایانی…
یک بار دیگر از همه کسانی که برای من زحمت کشیدند تشکر میکنم. میثم جعفری، مدیر تشریفات فدراسیون والیبال در راه رسیدن من به بلژیک بسیار تلاش کرد که از او ممنون هستم. علیرضا طلوع کیان از جمله مربیانی است که همیشه به من مشاوره می داد و حامی من بود که باید از او هم تشکر کنم. مربیانی همچون عطایی هم همیشه نگاه ویژه ای به من داشتند و قدردان زحمات آنها هستم. برای تمام مردم ایران، مخصوصاً خانواده خودم آرزوی سلامتی و سربلندی میکنم.