اگر فردا خبرنگاران خارجی از برانکو و استراماچونی سوال کنند به لحاظ مدیریتی چه دیدگاهی درباره فوتبال ایران دارند، جواب آنها چه خواهد بود؟
مسئلهای که میان باشگاه پرسپولیس و برانکو ایوانکوویچ به وجود آمده، کمتر از یک آبروریزی گسترده و شرمآور نیست.
۱- کار به جایی رسیده که برانکو می گوید ۲ سال است به این آقایان مهلت داده ام اما باز هم زمان می خواهند و مشخص نیست این اتلاف وقت چقدر به درد آنها می خورد؟ مایه خجالت و آبروریزی است که مربی خارجی سابق پرسپولیس برای دریافت حق و حقوقش، وارد چنین چانه زنی های زشتی شود و در نهایت با شکایت او، پنجره نقل و انتقالاتی پرسپولیس بسته شود. زشت است هر بار از برانکو فرصت می خواهند و توقع گشاده دستی از مردی دارند که برای دریافت مطالباتش، اینقدر صبر کرده…
۲- وضعیت در باشگاه استقلال هم از این بهتر نیست؛ مدیرعامل باشگاه چند روز قبل از فینال جام حذفی به اروپا سفر می کند. بعدها از اهداف این سفر رونمایی و گفته می شود هیئت مدیره به دلیل مطالبات سنگین استراماچونی موافق بازگشت این مربی است. حالا که آب ها از آسیاب افتاده متوجه می شویم سفر آقای مدیرعامل به هیچ نتیجه ای نرسیده جز این که نخست فرهاد مجیدی بر باد رفت، دوم جام حذفی در ویترین تراکتور آرام گرفت و سوم نه تنها استراماچونی نیامد که استقلال وارد مرحله سخت انتخاب سرمربی شد. بگذریم از پولی که باید به این مربی پرداخت شود و معلوم است مبلغش آنقدر سنگین است که بعید می دانیم استقلال با این بدهکاری وحشتناک به شفر و استراماچونی، بتواند خودش را به همین زودی ها جمع و جور کند.
۳- این نوع مدیریت ها برای چهره های فوتبالی اصلا ناآشنا نیست. باشگاه هایی مانند استقلال و پرسپولیس به ناامیدی مطلق رسیده اند و فدراسیون که باید در رعایت مقرارت و موازین قراردادی، الگویی برای باشگاه ها باشد کل بودجه چندین ساله فوتبال کشور، خرج شکایت بی رحمانه ویلموتس می شود. این فوتبال ما به کجا می رود و چرا کارش به اینجا رسیده است؟