الان هر کسی بگوید میتواند بیاید ورود کند و کار را به سرانجام برساند، قطعاً آدم آگاهی نیست، چون مشکلات آنقدر بزرگ و زیاد است که به راحتی و با حضور یکی دو نفر حل نمیشود
چه آن زمانی که بازی میکرد و چه حالا که به جرگه مربیان پیوسته، همیشه حرفهای منطقی و جالبی به زبان آورده است. او که در این ماههای اخیر روزه سکوت گرفته و برخلاف برخی دیگر از پیشکسوتان روی امواج فضای مجازی سوار نشده، این بار حرفهایی را میزند که میتواند مشکلات باشگاه را ریشهای حل کند. او معتقد است استقلال باید خصوصی شود، این تنها راه موفقیت باشگاه از نظر مجتبی جباری است. کاپیتان سابق استقلال که درباره اتفاقات اخیر، البته به صورت کلی حرف میزند.
شکست در فینال جام حذفی، حذف از لیگ قهرمانان آسیا و حالا هم تغییرات مدیریتی در استقلال. به نظر شرایط استقلال بحرانی است. نظر شما چیست؟
شرایط اینقدر بد و مشکلات به اندازهای زیاد شده که نمیدانم چه حرفی باید بزنم.
شما سالها در فوتبال حضور داشتید. چه به عنوان بازیکن و چه مربی. آیا با چنین شرایطی مواجه شده بودید؟
ما چنین شرایطی را در گلگهر هم شاهد بودیم که یکسری مربیان با هم حرف نمیزدند و تیم تنش داشت و درگیری به وجود میآمد. من خیلی دوست داشتم این مشکل حل شود، چون بازیکنان میدانستند و همین مسأله تمرکز آنها را هم بر هم میزد. در چنین شرایطی بازیکنان هم تمرکزشان را از دست میدهند و در صحبتهایی که انجام میدهند یکجور خشم، عصبانیت و فشار وجود دارد. همینها تبدیل به بهانه هم میشود و در نهایت باشگاه ضرر میکند. وقتی وضعیت یک باشگاه نابسامان باشد، بار روی دوش بازیکنان گذاشته میشود، چون آنها همیشه با تماشاگران رودررو هستند و باید جوابگو باشند. من برخی اوقات حواشی فعلی را با زمانی که خودمان بازی میکردیم مقایسه میکنم. به هیچ وجه با زمان ما قابل مقایسه نیست و فشار روی بازیکنان زیاد است و شرایط برای آنها سختتر از قبل شده. وقوع این اتفاقات در باشگاه بازیکن را هم تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود مسائل دیگری رخ بدهد. برای باشگاه استقلال در درجه اول مهم است که یک تیم یا یک گروه منسجم بیایند و کار را آغاز کنند. حتی اگر حرفهای این گروه با هم یکی نباشد، باید به موقع ایرادها را برطرف کنند و مشکلات گوشزد شود. نگذارند کار از کار بگذرد و بعد مشکلات بازگو شود. من برای آگاهی تماشاگران این حرفها را میزنم، چون معتقدم کسانی که مسئولیتشان اینقدر بزرگ است، تصمیمگیریهایشان باید مدبرانه باشد.
متأسفانه در این چند سال نفراتی آمدند و رفتند که یا اهداف شخصی داشتهاند یا نمیدانستند کجا هستند و باید چکار کنند. نتیجه این میشود که برای مدتی فکر میکنند میتوانند اوضاع را درست کنند، در صورتی که اگر فضا را بشناسند متوجه میشوند تا وقتی خصوصی سازی به بهترین شکل پیش نرود، درگیر این مشکلات خواهند بود. فوتبال میتواند صنعت افتخارآفرین و پولسازی باشد و حتی قادر است به اقتصاد جامعه هم کمک کند. البته اگر الگوی درستی وجود داشته باشد و اگر محدودیتی ایجاد نشود. آن وقت است که همه از اتفاقات خوبش بهرهمند میشویم. از وقتی من وارد شدم، مشکل زمین چمن و سایر موارد وجود داشته و ببینید تا الان چقدر سرمایه از بین رفته.
راهکار چیست و چه کار باید کرد تا به هدف رسید؟
الان هر کسی بگوید میتواند بیاید ورود کند و کار را به سرانجام برساند، قطعاً آدم آگاهی نیست چون مشکلات آنقدر بزرگ و زیاد است که به راحتی و با حضور یکی دو نفر حل نمیشود. راهکار همان خصوصی سازی است که گفتم. اگر باشگاه استقلال این کار را انجام بدهد، همه مشکلات یکشبه از بین میرود. ارزش باشگاه استقلال آنقدر زیاد است که اگر همین الان به بخش خصوصی واگذار شود، به ثبات میرسد و زودتر از حد تصور مشکلات از بین میرود. وقتی تیم اصلی یک باشگاه مشکلات یک تیم معمولی را دارد، چطور میتواند حرفهای باشد و رشدی صورت بگیرد؟ وقتی آکادمی و زیرساخت نداشته باشد، چطور باید به کار خودش ادامه بدهد؟ همه جای دنیا اگر میخواهید باشگاهی حرفهای داشته باشید، باید الگویی در اختیارتان باشد.
ما حالا میخواهیم هیچیک از این کارها را انجام ندهیم و فقط یک مدیر بیاوریم که همه موارد را جلو ببرد. اگر این کار درست بود که بهترین تیمهای جهان هم انجامش میدادند. در باشگاههای بزرگ دپارتمانهای مختلفی وجود دارند که امور را پیش میبرند. متأسفانه برخی مصاحبه میکنند و میگویند من اگر بیایم همه این مشکلات را حل میکنم. این برای من ناراحتکننده است که برخی چقدر دنبال این هستند که ورود کنند. باشگاه در این مقطع آنقدر دچار مشکلات شده که هر کسی اگر ورود کند، نمیتواند تمرکزش را روی مسائل فنی بگذارد. تا وقتی ما درگیر این مسائل و مشکلات هستیم، نمیتوان به برطرف شدن ایرادها امید بست.
اگر بحث خصوصیسازی پیش نرود، چکاری باید انجام داد؟
استقلال نیاز به جراحی دارد و با آمپول و قرص نمیتوان مشکلات را برطرف کرد. نظر من این است که اگر این کار را انجام ندهیم، ۱۰، ۲۰ سال دیگر هم درباره مشکلات حرف خواهیم زد چون نفرات را میشناسم، فضا را میدانم و اگر قرار بود با این روش مشکلی حل شود، در این چند سال اخیر اتفاق مثبتی میافتاد. مجموعه باشگاه استقلال یکسری بازیکن داشته که در مقطعی کمک کردند و در این تیم به بازی مشغول بودند. با بازیکنان فعلی در ارتباط هستند و مشکلات باشگاه را میدانند.
از شما سؤال دارم که کدامیک از آنها الان در باشگاه مشغولند؟ کدام عضو هیأتمدیره هستند و کدام در آکادمی فعالیت دارند؟ آیا آنها نمیتوانند به مدیریت مشورت بدهند و کمک کنند؟ همه جای دنیا بزرگترها وارد میشوند و از تجارب آنها استفاده میکنند. اگر این اعتماد وجود داشته باشد و بخواهند باشگاه به سمت بهتر شدن حرکت کند، میتوان از این پتانسیل سود برد اما وقتی چنین چیزی نمیبینیم، نمیتوان به آینده دلخوش و امیدوار بود. الان یک مدیر با وعدههای جدید میآید و نمیتوانیم بگوییم که اتفاقات قبلی رخ نخواهد داد. افرادی آمدند و با این باشگاه شناخته شدند و رفتند. الان هم احتمالاً چنین اتفاقی رقم خواهد خورد. فقط این وسط هواداران نمیدانند دست نیاز به سوی چه کسی بلند کنند.
شاید به همین خاطر هم هست که دنبال یک ناجی میگردند و در این مسیر استراماچونی را بهترین گزینه میدانند.
قطعاً به همین دلیل است و من وقتی هفت میلیون کامنت زیر پست استراماچونی دیدم تعجب کردم. استراماچونی محترم اما من از تماشای این اتفاقات خجالت میکشم. استراماچونی با تمام اتفاقات خوب و بدی که برای استقلال رقم زد، باید فراموش شود چون باشگاه کارهای مهمتر و اصولیتر از استخدام استراماچونی پیش رو دارد که باید انجام بدهد. البته اینها همان دست نیازی است که هوادار بلند میکند. اگر از شخصی دیگر امیدی ببینند، سراغ او میروند. در صورتی که باشگاههای بزرگی چون استقلال همیشه بزرگتر از مربی، بازیکن و مدیر هستند و میتوانند این افراد را مورد حمایت قرار بدهند. باشگاه استقلال باید به فکر این هم باشد که گروهی از مربیان آیندهدار را بسازد تا آنها در مقاطع بعدی به تیم کمک کنند.
قرار است مدیران استقلال ظرف ۴۸ ساعت آینده مربی بعدی خود را انتخاب کنند. سرمربی جدید باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
مربی جدیدی که باشگاه استقلال انتخاب میکند باید نگاه بلندمدت داشته باشد. او باید خوب فکر کند، شناخت داشته باشد و خریدهای مناسبی انجام بدهد. حقیقتاً در حال حاضر گزینه خاصی به ذهنم نمیرسد. من همیشه معتقدم مربیان جوان باید بیایند و کار کنند اما متأسفانه یکسری از آنها به لحاظ فنی، ارتباطی، کلامی و رفتاری نتوانستند جایگاه خوبی به دست بیاورند و باعث شدند مدیران دوباره سراغ همان قدیمیها یا امتحان پس دادهها بروند چون خودم مربی جوانی هستم، اینها را نگفتم. فوتبال دنیا دارد به این سمت میرود که مربیان جوان وارد شوند چون حضور آنها در ارتباط گرفتن با بازیکنان میتواند کمک کند. اگر به مربیان جوان اطمینان کنند و بستر برای آنها فراهم شود و البته آهسته آهسته وارد شوند، میتواند در درازمدت به سود یک باشگاه باشد.
به عنوان سؤال پایانی، شما همیشه حرفتان را زدهاید، حتی در شرایطی که به ضررتان هم تمام شده است. همین انتقادها باعث شد تا به شما لقب هشت شاکی بدهند، در حالی که قریب به اتفاق صحبتهایتان از سر دلسوزی بود و اتفاقات آماتوری که در تیم رخ میداد. الان هم مثل برخیها سوار موج نمیشوید و این اتفاق فوقالعادهای است. از صحبتهای قبلیتان پشیمان نشدهاید، چون شاید اگر سوار بر موج میشدید الان موقعیت بهتری در مربیگری داشتید؟
ببینید من وقتی وارد لیگ برتر شدم، نکتههایی دیدم که واقعاً شوکهام کرد. از زمان ابومسلم که تیم از کنار زمین به عنوان رختکن استفاده میکرد و البته تیمسار ملاحی زحمت کشید و مهمانسرای خوبی را برای بازیکنان تدارک دید.
این اتفاقات را از همان زمان دیدم تا وقتی وارد استقلال شدم. در تمام این سالها چیزی درست نشد و من هم اگر دنبال منافع شخصی بودم آن را با مدیریت حل میکردم. ایرادها را گفتم و در رسانهها عنوان کردم. وقتی خودم را در خطر انداختم، یعنی انتقادهایم جنبه دلسوزی دارد و نمیتواند شخصی باشد. حتی در آن سالها چند بار جریمه مالی شدم یا محرومم کردند اما روی حرفم ماندم و گفتم که برخی اتفاقات اشتباه است و باید درست شود.
وقتی به قطر رفتم و بعد از چهار سال برگشتم، دیدم بدتر از قبل باشگاهداری میکنیم. وقتی میبینم همهاش دنبال دوز و کلک هستیم ناراحت میشوم. همان زمان هم میتوانستم بگویم همه چیز خوب است و مدیریت عالی. محبوب این و آن میشدم و بیشتر میماندم اما چنین آدمی نبودم. دروغها را میشناختم و نمیتوانستم خیلی از اتفاقات را تحمل کنم. احساس میکردم نسبت به بازیکنان جوانی که در تیم حضور دارند، مسئولیت دارم و باید ایرادها را بگویم. برای استقلال دنبال شرایط خوب بودم و خوشحالم باعث میشدم آنهایی که هستند، حواسشان به تیم و تصمیمهایشان باشد. الان یک مقدار کارم سختتر شده اما هرگز از گفتههایم پشیمان نیستم.