کمیته فنی باشگاه استقلال که عنوان کمیته فنی پیشکسوتان بیشتر برازندهاش است و یکشبه تشکیل شده و اعضای آن نیز بدون مطالعه و با ردیف کردن نامها انتخاب شدهاند، نمیتواند یک کمیته حرفهای برای تصمیمات بهتر در یک باشگاه باشد.
استقلال به باشگاهی تبدیل شده که میدانیم مدیرانش قدرت و دانایی لازم برای تصمیمات مهم مثل انتخاب سرمربی و بازیکنان ندارند و بعد برای جبران این ناتوانی کمیته فنی پیشکسوتان تشکیل میشود که یک نهاد تصمیمگیر تازه در باشگاه باشد.
در این تردیدی نیست که باشگاه استقلال باید مدیر فنی یا نهادهایی مثل کمیته فنی داشته باشد، اشخاص یا کمیتههایی که بتوانند دورنمای فنی تیم را بسازند، در انتخاب سرمربی و حتی بازیکنان صاحبنظر باشند و بر اساس منافع امروز و فردای باشگاه در مهمترین تصمیمات نقش بازی کنند اما آنچه به عنوان کمیته فنی گاهی در باشگاهها شکل میگیرد، فقط نهادی برای گذراندن یک دوران کوتاه یا یک بحران است. شریک پیدا کردن برای تصمیمات بد، یکی از دلایل اصلی تشکیل چنین کمیتههایی است. مدیرانی که میدانند قرار است در آینده نزدیک آثار ویرانگر تصمیماتشان روی سر تیم آوار شود، کمیته فنی را مسیر خوبی برای اعلام تصمیمات میبینند.
کمیته فنی پیشکسوتان استقلال چه اهدافی را برای آینده استقلال تعیین و تبیین کرده است که بخواهد انتخابکننده سرمربی باشد؟ چه دورنمای فنی در ذهن آنهاست که بر اساس آن مربی انتخاب کنند؟
آیا کمیته فنی استقلال با شناخت از ویژگیهای فنی مربیان، با شناخت از نیروی انسانی باشگاه و شناخت از وضعیت آینده اقتصادی میخواهد تصمیم بگیرد یا یکی از جمع کمیته فنی یکباره قرار است به عنوان مدیر فنی یا سرمربی در عرصه ظاهر شود؟
در باشگاه استقلال هرگز شخصی غیر از مدیرعامل یا رئیس مجمع باشگاه در انتخاب سرمربی نقش ندارد، مگر اینکه اینبار بخواهند این مسئولیت را در بدترین روزهای باشگاه بین کسانی تقسیم کنند که در آینده مقابل این تصمیم وظیفه پاسخگویی نیز نخواهند داشت.
در حالی که اعلام شده بود کمیته فنی پیشکسوتان انتخابکننده سرمربی آینده خواهد بود اما مذاکرات بیسر و سامان با باشگاه نساجی برای حضور محمود فکری ادامه داشته و اکنون چند گروه مختلف در فکر انتخاب سرمربی برای استقلال هستند. در چنین شرایطی میتوانیم باور کنیم که چند روز پیش باشگاه استقلال به مهدی رحمتی نیز پیشنهاد سرمربیگری داده باشد.
کمیته فنی پیشکسوتان استقلال نه در چارت باشگاه وظایف و مسئولیتهای تعیینشدهای دارد، نه اعضایش با دقت مشخص شدهاند، نه خود اعضای مشخص و نامشخص به وظایف خود آگاهند. نه آنها میدانند چرا آمدهاند و نه باشگاه میداند از آنها چه میخواهد. همه چیز در حد یک جلسه و نوشیدن چای در کنار هم پیش رفته است و اطلاعات دقیق درباره مسئولیتها وجود ندارد.
روزگار استقلال بحرانیتر از این حرفهاست که با دور هم نشستن پیشکسوتان و تشکیل کمیته فنی پیشکسوتان اتفاق تازهای در این باشگاه رخ دهد.