«برای متاهل شدن، منتظرم تا نیمه گم شدهام از راه برسد»، «هنوز عاشق نشدم»، «دلم نلرزیده» و. به احتمال زیاد شما هم شبیه این عبارتها را از بعضی جوانان مجرد امروزی شنیدهاید. در یکی از جدیدترین قسمتهای پخش شده از برنامه دورهمی، مهران مدیری از جواد کاظمیان درباره دلیل ازدواج نکردنش پرسید.
انتظار برای عاشقشدن مسئلهساز میشود
عاشق شدن و سپس ازدواج نه تنها ایرادی ندارد که میتواند برای ازدواجی که در کنار این عشق، معیارهای دیگر هم در آن لحاظ شده، یک امتیاز تلقی شود، اما انتظار برای عاشق شدن و سپس ازدواج، در برخی موقعیتها مسئلهساز است. اولین مورد زمانی است که افراد خود را چنان محدود به این تصور میکنند که موقعیتهای دیگر را نادیده میگیرند و در نتیجه بعد از چند سال متوجه میشوند که کمکم دارند وارد محدوده سنی میشوند که به اصطلاح دوره تجرد قطعی توصیف میشود.
مورد دوم، اما زمانی است که این تصور برای برخی به صورت ضمنی سوءتفاهم دیگری را ایجاد میکند؛ اینکه «عشق برای ازدواج کافی است». در نتیجه همین تصور نادرست هم شاهد ازدواجهایی هستیم که با احساساتی آتشین آغاز میشود، اما بعد از گذشت مدت زمانی کوتاهی، ازدواج به نقطه پایانی خود میرسد و همسران از هم جدا میشوند.
چرا که افراد بدون در نظر گرفتن معیارهای دیگر و به صرف تجربه احساسی آتشین و خوشایند ازدواج کردهاند، اما به رغم همه این حرفها نمیشود نگرانی بسیاری از جوانان درباره رابطه عشق و ازدواج را هم در نظر نگرفت. بسیاری از جوانان میگویند خب اگر من بدون تجربه عشق ازدواج کنم، آن وقت برای همیشه از تجربه عشق محروم خواهم ماند، اما این نگرانی چقدر به جاست؟
عشق سراغ ما میآید یا میشود آن را ساخت؟
برای پاسخ به نگرانی جوانانی که میترسند بدون عشق ازدواج کنند و هیچوقت هم عشق را تجربه نکنند، بهتر است سراغ یکی از نظریات مطرح در زمینه عشق برویم. «رابرت جی استرنبرگ» صاحبنظر در حوزه عشق، یکی از معروفترین نظریات در این حوزه را ارائه کرده است. طبق این دیدگاه، عشق در بهترین حالت خود سه مولفه دارد: شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد. وقتی هر سه این مولفهها در رابطهای حضور داشته باشند میتوانیم از عشقی کامل صحبت کنیم.
در غیر اینصورت در زمان حضور تنها یک یا دو مورد، دیگر نام آن عشق نیست و میشود از دوست داشتن (حضور به تنهایی صمیمیت)، شیفتگی (حضور به تنهایی شور و اشتیاق) یا عشقی ابلهانه (حضور شور و شوق بدون دیگر فاکتورها) صحبت کرد. در این ترکیب سه مولفهای، تنها عاملی که میتواند بدون هیچ پیشزمینهای شکل بگیرد، شور و اشتیاق است و دو مورد دیگر در طول زمان و به واسطه آشنایی افراد با همدیگر، شکل میگیرند و رشد میکنند. البته درباره شور و اشتیاق هم هر چند این مولفه میتواند در همان نگاه اول، افراد را جذب هم کند، اما تجربه نشان داده که این مسئله میتواند بعد از آشنایی بیشتر افراد با همدیگر هم شکل بگیرد و تقویت شود.
بعد از متاهل شدن، عاشقشو
حالا که دیدی کلی درباره دیدگاه استرنبرگ به دست آوردهاید، میتوانید حدس بزنید که تجربه کردن عشق بعد از ازدواج هم ممکن است؛ به شرط این که افراد با معیارهایی درست ازدواج کنند و در عین حال برای تقویت هر سه مولفه عشق در رابطه خود با همسرشان، وقت و انرژی بگذارند.
طبق نظر متخصصان برای تقویت صمیمیت در رابطه، لازم است با همدیگر وقت صرف کنید، فعالیت مشترک انجام دهید و به دنبال خوشحال کردن همسر خود باشید. برای تعهد، مهم است که در رابطه با همسر خود صداقت داشته باشید و برای نیازهای همسر خود اولویت قائل شوید. تلاش برای مراقبت از همسر در جنبههای مختلف از دیگر موضوعاتی است که در افزایش تعهد نقش دارد، اما درباره شور و اشتیاق چه؟ چطور میتوانیم آن جذب شدن عمیق به همدیگر را در رابطه با همسرمان تجربه کنیم؟ در نظر داشته باشید که توجه به ظاهر خود و تلاش برای آراستگی در مقابل همسر (چه از جانب زن و چه از جانب مرد) از مهمترین عوامل تقویت این مولفه است. پس برای آراسته بودن در خانه، وقت بگذارید و بدانید که با این کار در تقویت رابطه خود با همسرتان سرمایهگذاری کردهاید.