متاسفانه فوتبال ایران این روزها وضعیت ناگواری را تجربه میکند؛ این جمله را آنقدر شنیدهایم که شاید دیگر گوشی برای شنیدنش نمانده باشد.
متاسفانه فوتبال ایران این روزها وضعیت ناگواری را تجربه میکند؛ این جمله را آنقدر شنیدهایم که شاید دیگر گوشی برای شنیدنش نمانده باشد. سالهاست فوتبال ایران به پدیدههای شومی همچون مشکلات اقتصادی و دلالیسم گره خورده و در این میان علاوه بر مشکل بزرگ تحریم، گزینش غلط مدیران و در نتیجه سوءمدیریت در تمام این سالها در بروز مشکلات اقتصادی نقشی انکارنشدنی داشته است.
در یک دهه اخیر مدیران زیادی به استقلال و پرسپولیس آمده و رفتهاند و تقریبا هیچ کدام از آنها کارنامه خوبی از خود به جای نگذاشتهاند اما بیشک وضعیت مدیریت در استقلال و پرسپولیس هیچگاه به اندازه دوره ۴ ساله وزارت مسعود سلطانیفر بحرانی و بغرنج نبوده. برای اثبات این ادعا نیازی نیست خیلی به عقب برگردیم و فقط مرور اتفاقات ۱۰ روز اخیر به خوبی گویای این واقعیت است که در دوران سلطانیفر چه بر سر ۲ تیم بزرگ پایتخت آمده است.
اتفاقاتی که در دوران مدیریت احمد سعادتمند در باشگاه استقلال رخ داد و درنهایت منجر به برکناری او شد حالا به نحو دیگری در پرسپولیس و با مدیریت مهدی رسولپناه در حال تکرار است. ۲ انتخاب عجیب وزیر ورزش برای استقلال و پرسپولیس با وعدههای بزرگ اما پوچ، کار خود را در ۲ قطب فوتبال کشور آغاز کردند. فقط یکی از وعدههای خندهدار مدیر محبوب وزیر ورزش این بود که قصد داشت کاری کند باشگاه استقلال به هوادارانش وام ازدواج بدهد. در این میان برخی از رسانههای معلومالحال به حمایت از مدیران سرخابی پرداختند اما هواداران و کارشناسان قدیمی و باتجربه استقلال همان موقع فهمیده بودند کسانی که چنین وعدههای بیاساس و غیرقابل انجامی را میدهند خیلی زود از استقلال و پرسپولیس و فوتبال خواهند رفت.
این اتفاق هم افتاد و عمر مدیریت سعادتمند در استقلال بیش از ۶ ماه طول نکشید و احتمالا همین سرنوشت هم در انتظار رسولپناه خواهد بود. اگر نایبقهرمانی در لیگ و جام حذفی و البته حذف از لیگ قهرمانان آسیا، استقلال را به بحران کشاند، در پرسپولیس چهارمین قهرمانی متوالی و رسیدن به فینال آسیا باعث ایجاد بحران شده است. چند بازیکن قدیمی پرسپولیس خواستار افزایش قراردادشان شدهاند و باشگاه سعی دارد تا جایی که میتواند در مقابل خواسته آنها مقاومت کند.
از طرفی رسولپناه با یحیی گلمحمدی، سرمربی تیم هم اختلافات عدیدهای دارد؛ اختلافاتی که تا چند روز پیش توسط رسولپناه انکار میشد اما با انتشار یک فایل صوتی عجیب، دیگر نمیشود انکارشان کرد. رسولپناه در این فایل صوتی گفته است: «میدانید الان دعوا سر چیه؟ بوی ۲میلیون دلار در دماغ یه عده پیچیده و گیج شدن! این پاداش رو یک سال دیگه میگیریم اما فکر کردند صبح میگیریم گیج شدن! این همه پیشکسوت که اُرد میدن بیان خرج کنن!»
دکتر رسولپناه در این فایل صوتی به هیچ کس رحم نکرده و با ادبیاتی کوچه خیابانی از خجالت کادر فنی و بازیکنان پرسپولیس درآمده است؛ ادبیاتی که نه مناسب یک مدیر است و نه سنخیتی با جامعه پزشکی دارد! نتیجه انتشار این فایل صوتی هم چیزی نبود جز تصمیم نهایی شجاع خلیلزاده و انتشار عکس او با پیراهن الریان قطر؛ عکسی که قطعا میتواند یکی از تلخترین قابهای چند سال اخیر برای هواداران پرسپولیس باشد. البته این پایان داستان تلخ سرخها نخواهد بود و قطعا انتشار فایل صوتی رسولپناه تبعات دیگری هم خواهد داشت. تمامی این اتفاقات در استقلال و پرسپولیس در حالی رخ داده که صاحبنظران قرن بیستویکم را قرن مدیران میدانند اما در فوتبال ایران مدیران معمولا به جای ضابطه بر اساس رابطه انتخاب می شوند و چهکنم چهکنمهای این فوتبال تمامی ندارد.
در فوتبال ایران مدیرانی بر اساس رابطه سر از استقلال و پرسپولیس در میآورند که حتی با الفبای مدیریت هم آشنایی ندارند و اصلیترین اصول مدیریت را هم رعایت نمیکنند. دادن وعدههای پوچ، برملا کردن اصرار باشگاه و حتی حراج اسناد محرمانه باشگاه در خبرگزاریها اتفاقاتی است که در ۴ سال اخیر به اتفاقی تکراری و حالا عادی در استقلال و پرسپولیس تبدیل شده و مسعود سلطانیفر نیز با چشم بستن به روی تمامی حقایق تلخ ۲ باشگاه با افتخار از ۴ سال رویایی ۲ تیم سخن میگوید و عنوان میکند که نتایج و دستاوردهای ۲ تیم در ۴ سال اخیر بیسابقه بوده است. شاید همین اظهارنظر کافی باشد تا متوجه شویم چرا حال و روز فوتبال، استقلال، پرسپولیس و ورزش کشور اینقدر وخیم است!