بعد از روزهای ملتهبی که باشگاه پرسپولیس پشت سر گذاشت، مهدی رسولپناه رسما از سمتش استعفا داد. به این ترتیب اعضای هیأتمدیره دور هم نشستند و جعفر سمیعی را بهعنوان مدیرعامل جدید انتخاب کردند. او هم ابراهیم شکوری، بازیکن پیشین پرسپولیس را بهعنوان مدیر ورزشی برگزید. این انتخاب از جهات مختلف قابل تامل است.
۱ـ جالب است که ساعاتی پیش از برگزاری جلسه هیأتمدیره، همه رسانهها از انتخاب قطعی سمیعی و حتی ابراهیم شکوری خبر داده بودند. به این ترتیب شائبه اینکه وزارت ورزش رأسا پشت این انتخاب بوده است، تقویت میشود. به علاوه فراموش نکنیم در هیأتمدیره ناقص پرسپولیس، رسولپناه و رغبتی هم استعفا داده بودند و روشن نیست کدام «جلسه» برای تعیین مدیرعامل برگزار شده است. بعد از معرفی سمیعی هم فقط محمد علیپور از هیأتمدیره در مورد او مصاحبه کرد.
۲ـ حالا کمکم تعداد مدیران پرسپولیس از تعداد جامهای این تیم بیشتر میشود! از آغاز اوجگیری و قهرمانیهای سرخپوشان، ۶مدیرعامل در این باشگاه عوض شده است. علیاکبر طاهری، حمیدرضا گرشاسبی، ایرج عرب، محمدحسن انصاریفرد، مهدی رسولپناه و جعفر سمیعی این ۶نفر بودهاند. همهجای دنیا ثبات و موفقیت به هم پیوند خوردهاند، اما خب به هر حال اینجا کلا قواعد خاص خودش را دارد.
۳ـ تاکتیک وزارت ورزش هم برای رهایی از دست مدیران باشگاه جالب است. در اینترنت جستوجو کنید و ببینید که تکتک مدیران پرسپولیس از سمت خود استعفا دادهاند؛ کنارهگیریهایی که بهاحتمال قریب به یقین در تمام موارد برخلاف میل باطنی بوده است. وزارت میخواهد مدیرش را بردارد، اما به او میگوید استعفا بده. طاهری، گرشاسبی، عرب، انصاریفرد و رسولپناه استعفا دادند. این در حالی است که واکنشهای بعدی بسیاری از آنها نشان میداد به ادامه حضور در منصب خود علاقه داشتند. یکی مثل گرشاسبی حتی تلاش گستردهای هم برای بازگشت انجام داد؛ تا جایی که نمایندگان مجلس برای حضور دوباره او در پرسپولیس امضا جمع کردند! به این ترتیب روشن نیست چنین آدمی چرا باید از مدیرعاملی پرسپولیس استعفا بدهد.
۴ـ طبیعی است که بین هواداران، استقبال چندانی از حضور سمیعی نشده باشد. او سابقه ورزشی روشنی ندارد، ظاهر و کارنامهاش هم چندان با فضای فوتبال حرفهای همخوان نیست و بعد از ایرج عرب دومین مدیرعامل حراستی پرسپولیس بهشمار میآید. بنابراین سمیعی کار سختی برای اثبات خودش دارد. از قرار او برای جبران این کمبود از ابراهیم شکوری استفاده کرده است. دوست داریم نسبت به شکوری خوشبین باشیم، اما وقتی به یاد میآوریم او هم بخشی از پروژه جانسوز حضور مارک ویلموتس در تیم ملی بوده، امیدهایمان کمرمق میشود. باشد که همه این تحلیلها غلط از آب دربیاید.
۵ـ سمیعی در نخستین مصاحبهاش ۵محور برای فعالیت در پرسپولیس تعریف کرده است. محور مبارزه با فساد او مورد استقبال قرار گرفته و امید میرود با توجه به مناصبی که سمیعی قبلا در اختیار داشته، موفقیتآمیز باشد. در عین حال اما وقتی آقای مدیر از «تشکیل کمیته فنی با حضور پیشکسوتان» خبر میدهد، پشت هواداران میلرزد. کدام کمیته فنی در تاریخ فوتبال ایران موفق بوده است؟ نخستین عارضه تشکیل کمیته فنی، تداخل وظایف آن با کادرفنی است. بعد شما ناچار به تعطیلکردن رسمی یا غیررسمی این کمیته میشوید، آنوقت اعضای آن تبدیل به منتقدان تیم میشوند و هر روز مصاحبه منفی میکنند. واقعا تا کی قرار است آزمودهها را بیازماییم؟