تیم ملی ایران در آخرین دیدار دوستانهاش پنجشنبه شب در سارایوو مقابل بوسنی به میدان رفت و با دو گل حریف اروپاییاش را شکست داد. برای ایران کاوه رضایی و مهدی قائدی موفق به گلزنی شدند.
این نتیجه در حالی رقم خورد که بوسنی چند ستاره خود از جمله ادین ژکو بهترین مهاجم حال حاضرش را در اختیار نداشت. در سمت ما هم سردار آزمون و مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش بزرگترین غایبان ایران بودند. حالا تیم تحت هدایت اسکوچیچ از دو بازی ابتدایی دو برد و دو کلینشیت دارد.
هیچ چیزی خوشحالکنندهتر از بردهای پیاپی تیم ملی در بازیهای دوستانهاش نیست؛ آن هم در خانه رقبای قدرتمندی نظیر ازبکستان و بوسنی. این بردها برای افزایش روحیه تیمی که نتوانسته در بازیهای نخست دور گروهی مقدماتی جام جهانی خوب عمل کند، بیاندازه ارزشمند است. تیمی که با باخت مقابل عراق و بحرین به شدت از لحاظ روحی آسیب دیده بود و به برنده شدن برای ریکاوری روحی احتیاج داشت. حال این پیروزیها و امیدواریها از راه رسیدهاند. با این حال آنچه در میانه شادیها نباید مغفول بماند، نقاط ضعفی است که باید برطرف شود.
تیم اسکوچیچ مقابل بوسنی با آرایشی کاملا متفاوت نسبت به سالیان گذشته وارد زمین شد. یک سیستم سه دفاعه پیشرفته که در آن نقش وینگرها و بازیساز به شدت مهم میشود. سه دفاع متمرکز ایران در بازی مقابل بوسنی حسین کنعانیزادگان، شجاع خلیلزاده و مرتضی پورعلیگنجی بودند. پشت سر آنها امیر عابدزاده یکی از بهترین گلرهای این روزهای لیگ پرتغال درون دروازه جا داشت. مقابل سه دفاع احسان حاجصفی و احمد نوراللهی حضور داشتند. وینگرهای تیم هم صادق محرمی و میلاد محمدی بودند. علی قلیزاده و وحید امیری وینگرهای تهاجمی بودند و پشت سر کاوه رضایی در نوک خط حمله قرار داشتند. سیستمی که اسکوچیچ در نظر گرفته بود، یکی از پیشرفتهترین سیستمهای سه دفاعه این روزهای فوتبال اروپاست. سیستمی که در زمانهای مختلف قابلیت تبدیل شدن به شکلهای متفاوت را دارد. آنچه در این میان مهم است وجود ابزارهای کارآمد برای استفاده از چنین سیستمی است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند در سیستم سهدفاعه اصلیترین وظایف را هافبک دفاعی و وینگرها برعهده دارند. هافبک دفاعی تیپیکال چنین سیستمی انگولو کانته است که در چلسی بازی میکند و بهترین عملکردش را زمانی که کونته در لندن بود به نمایش گذاشت. ویژگیهای کانته باکس تو باکس بودن، قدرت قطع توپ، سرعت بالا، بازیخوانی قوی، برتری در نبردهای تن به تن، دریبلینگ و ارسال پاسهای کلیدی است. کاسمیرو هافبک رئال مادرید نیز از جمله بازیکنانی است که چنین شرایطی را دارد. در تیم ملی ایران از میان نفرات فیکس تیم ملی هیچکدام از بازیکنان چنین ویژگیهایی ندارند.
نه احسان حاجصفی که بیشتر یک وینگر است چنین قابلیتهایی دارد نه احمد نوراللهی که در بعضی از این قابلیتها خوب است و در برخی دیگر ضعیف. احتمالا اسکوچیچ میخواست از ترکیب نوراللهی و حاجصفی یک انگولو کانته بیرون بکشد اما نتیجهاش این شد که تیم ملی مقابل بوسنی بازیکن محوری در خط میانی نداشت. حاجصفی تقریبا در بازی گم بود و نوراللهی بیشتر درگیر مهار پیانیچ هافبک بارسلونا بود که اتفاقا خیلی هم خوب از عهده کار برآمد.
وینگرهای تیم ملی هم در بازی با بوسنی مخصوصا در فاز تهاجمی عملکرد خوبی نداشتند. نفوذهای موفق محرمی و محمدی به تعداد انگشتان دست هم نرسید و اکثر پاسهای این دو بازیکن اشتباه بود. محرمی و محمدی بیشتر در کارهای دفاعی شرکت کردند. این در حالی است که وینگرها در تبدیل فاز تدافعی به فاز تهاجمی و بالعکس نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند.
محمدی قدرت بدنی بسیار خوبی دارد و همانطور که دیدیدم حتی در لحظات آخر بازی هم استارتهای چند ده متری میزد. اما به دلیل اینکه شکل تیمی جا نیفتاده بود، تلاشهای محمدی هم به جایی نرسید. هر دو گل تیم ایران هم بدون کمک وینگرهای تیم به دست آمد. آمدن سعید عزتاللهی مشکل هافبک دفاعی بازیساز را حل کرد. سعید که واقعا از استایل و هوش بسیار خوبی برخوردار است دقیقا همان بازیکنی است که برای پست هافبک دفاعی محوری به درد تیم ملی میخورد. عزتاللهی تنها ۱۳ دقیقه زمان نیاز داشت تا خودش را به اسکوچیچ ثابت کند. با یک توپربایی و پاس تکضرب (دقیقا همان ویژگیهای هافبک دفاعی مدنظر سیستم سهدفاعه) مهدی قائدی را در موقعیت تک به تک قرار دارد تا گل دوم هم به ثمر برسد؛گلی که البته قبل از کار خوب عزتاللهی محصول فشار شدید خط حمله برای بازپسگیری توپ بود.
علاوه بر مزیت موقعیت گل ندادن به بوسنی که حاصل کار تیمی بود، یکی از موفقیتهای تیم در بازی با بوسنی پرس بازیکنان حریف در یکسوم دفاعی خودشان بود. وحید امیری و کاوه رضایی و قلیزاده این وظیفه را برعهده داشتند و گل سرسبدشان امیری بود.
امیری ساخته شده برای دوندگی بیامان و تحت فشار گذاشتن بازیکنان حریف. او در ابتدای نیمه دوم به بهترین شکل توپ را از بازیکن بوسنی گرفت و بدون معطلی کاوه رضایی را در محوطه جریمه صاحب توپ کرد. کاوه هم با یک ضربه تماشایی گل نخست تیم ملی را به ثمر رساند. در بازیهای بزرگ خیلی مهم است که مهاجمان تیم بتوانند از تکموقعیتها نهایت استفاده را ببرند. کاری که رضایی با بازی در فوتبال اروپا به خوبی آن را فرا گرفته و استفاده میکند. مهدی قائدی هم در چند دقیقهای که به بازی آمد، توانست از تکموقعیتی که نصیبش شده بیشترین استفاده را ببرد. درخشش مهاجمان تیم ملی در غیاب آزمون و طارمی خبر بسیار خوبی برای اسکوچیچ است.
مساله بعدی تعویضهای اسکوچیچ است. جز تعویض عزتاللهی و قائدی سایر تعویضیهای تیم ملی کمکی به روند بازی نکردند. سیامک نعمتی تقریبا در بازی گم بود و امید نورافکن توی دست و پای عزتاللهی. کریم انصاریفرد هم چیز خاصی به نمایش نگذاشت. با این حال جواب دادن دو تعویض از ۵ تعویض هم میتواند نمره قبولی برای اسکوچیچ باشد.
تیم ملی فقط با یک جلسه تمرین با سیستم جدید مقابل بوسنی قرار گرفت و ضعفهای زیادی داشت هر چند گزارشگر بازی به شکل عحیبی تاکید میکرد تیم ملی بسیار با برنامه است و البته بعد از بازی هم در شبکههای اجتماعی دیدیم که هواداران چقدر به نحوه گزارش او معترض شدند! علاوه بر ضعفهایی که گفته شد، عدم مشارکت مدافعان در بازیسازی و حمله، عدم شروع بازی از باکس مقابل دروازه، تعداد پاس اشتباه بالا، سردرگم بودن برخی بازیکنان و چیزهایی از این دست که پرداختن به آنها از حوصله متن خارج است از جمله مشکلات تیم ملی بود. مساله مهم برطرف کردن این مشکلات در آینده است. همانطورکه گفته شد مشکل هافبک محوری با بازی دادن به سعید عزتاللهی بهطور کامل برطرف میشود. مشکل وینگرها نیز با توجیه درست محمدی در سمت چپ حل خواهد شد. با این حال برای وینگر راست اسکوچیچ باید فکری بکند.
معلوم نیست تیم ملی مقابل بحرین و عراق با همین سیستم بازی میکند یا نه؟ اگر چنین چیزی باشد آن وقت احتمالا شاهد حضور سردار به جای کاوه و طارمی به جای قلیزاده خواهیم بود. تیم ملی دو بازی پیاپی برده و این جای امیدواری دارد. اما همین سوالها و پیشنهادات و ابهامات برای برطرف کردن مشکلات سیستمی که نخستینبار در تیم ملی استفاده شده یکی از ترسهای طرفداران تیم ملی است. همه میدانیم که هیچ فرصتی برای آزمون و خطا وجود ندارد. از دو حال خارج نیست یا اسکوچیچ صرفا تصمیم گرفته یکبار از این سیستم استفاده کند تا ببیند جواب میدهد یا نه و در بازیهای مقدماتی جام جهانی به سیستم سابق خودش برمیگردد یا اینکه کلا قرار است از این به بعد تیم ملی را این شکلی ببینیم.
در هر دو حالت این سوال پیش میآید که آیا نمیشد بعد از بازیهای مقدماتی جام جهانی دست به تغییرات بنیادی بزنیم؟ به هر حال برای همه فوتبالدوستان مهم صعود تیم ملی به دور بعدی انتخابی جام جهانی است و اصلا هم اهمیت ندارد که از چه طریقی این کار صورت بگیرد.