در بحبوحه نزاعهای کلامی میان موافقان و مخالفان واگذاری اختیارات وزارت ارشاد در شبکه نمایش خانگی به سازمان تلویزیون، به نظر میرسد قرار نیست حاشیههای این صنعت نمایشی تمام شده و پیچیدگیهای این کلاف سردرگم به پایان برسد.
مشکلات حوزه نمایش خانگی در ماههای اخیر در حالی هر روز بیشتر و بیشتر شده که سردرگمی شرایط فعلی، بسیاری از سازندگان سریالهای خانگی را کلافه کرده است.
تاخیر در ارایه و صدور مجوزهای ساخت و نمایش و تردید و سردرگمی سازندگان در مراجعه به وزارت ارشاد یا صداوسیما، تنها یکی از مجموع هزاران مشکلات موجود بر سر راه تولیدکنندگان شبکه نمایش خانگیست.
به نظر میرسد برای یافتن دلایل استمرار این اوضاع نابسامان در حوزه سینمای ایران و شبکه نمایش خانگی باید به شکل گذرا به موارد زیر اشاره کرد:
ابتدا اینکه گویا با اطمینان یافتن حسین انتظامی از پایان زودهنگام دوره ریاستش در سازمان سینمایی و معضلات گریبانگیر سینما که ناشی از فراگیری ویروس کروناست، باید به تحلیل رفتن توان مدیریتی شاغلان و تصمیمگیران در سازمان سینمایی اشاره کرد.
از سوی دیگر تعارض میان این سازمان با صداوسیما در حقانیت داشتن و مرجعیت یافتن یکی از این دو سازمان دولتی برای در دست گرفتن اختیارات حوزه نمایش خانگی، باعث شده که عقبنشینیها و سکوت سازمان سینمایی، نشانهای از خالی بودن دست ارشاد در این مجادله حقوقی باشد.
حکایت عجیبوغریب حوزه شبکه نمایش خانگی با وجود بیشتر «رو» شدن مشکلات پنهانش، اما همچنان داغ یک معضل بزرگ و حل نشده را بر پیشانی خود دارد؛ ورود افسار گسیخته پولهای بادآورده!
بحث خرج شدن پولهای هنگفت در برخی از پروژههای نمایش خانگی که از زور بیمحتوایی و کشدار بودن، روی سریالهای مبتذل ترکیهای را سفید کردهاند، بحث قدیمی و کهنهایست که حرف دیروز و امروز هم نیست.
در همین روزگار و در این وانفسای حاکم بر فضای شبکه نمایش خانگی و سینمای ایران، شنیدن خبر خرج شدن بودجه چند ده میلیارد تومانی برای یک پروژه سریال نمایش خانگی بخصوص، بر میزان بدبینی منتقدان و مخالفان شیوه کنونی ساخت و تولید سریالهای نمایش خانگی افزوده است.
از قرار معلوم، بودجه یکی از پروژههایی که با وجود آماده بودن و کسب مجوزهای لازم بنا به دلایلی هنوز پخش نشده، مبلغی بین ۳۲ تا ۳۵ میلیارد تومان بوده است. جالب اینکه با احتساب نرخ تورم، این بودجه در شرایط فعلی بالغ بر ۷۰ میلیارد تومان است!
اینکه یک سریال کمتر از بیست قسمتی، با بودجه ۳۲ تا ۳۵میلیارد تومانی تولید شود، به عبارتی در واقع برای هر قسمت سریال، رقمی بین ۱/۸ تا ۲ میلیارد تومان هزینه شود شاید به خودی خود مشکلی نداشته باشد اما زمانی که بدانیم بخش عمدهای از این بودجه میلیاردی، تنها صرف پرداخت دستمزدهای شخص کارگردان و بازیگران سریال شده است، بدگمانیها درباره منبع ورود این سرمایهها به بخش تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی، بیشتر و بیشتر میشود!
تردیدهای برخی از کارشناسان در اعلام میزان واقعی دستمزد برخی از عوامل سریالهای نمایش خانگی و بودجه خرج شدهشان، بر ابهامهای موجود در مورد چگونگی و نحوه تامین منابع مالی و -احیانا- مشکوک بودن پولهای این پروژههای میلیاردی افزوده است.
هنوز جای پرسشهای اساسی در مورد چرایی ورود سرمایههای میلیاردی در بخش تولید و نمایش باقیست؛ اینکه چطور میشود صنعتی مانند صنعت نمایش فیلم و سریال که کل رقم گردش مالی سالانهاش، کمتر از ارزش یک دستگاه آپارتمان لوکس لاکچری در بالای شهر تهران است، چه ارزش مادی و توجیه اقتصادی برای پذیرش سرمایههای چندصد میلیاردی و غالباً سرگردان دارد؟!
با اینکه میدانیم خیلیها از کارشناسان و منتقدان، پاسخهای دقیقی برای این پرسشها دارند اما انگار برای پاسخگویی به افکار عمومی جامعه، ارادهای فراتر از دانایی و آگاهی و خرد جمعی فعلی نیاز است!
شاید مشکل از جای دیگری باشد(!) و صرفا ربطی به میزان شجاعت دانایان و آگاهان نداشته باشد چون به هر حال، حرف، حرف صدها میلیارد تومانیست که سفرههای خیلیها با آن رنگین و رنگینتر میشود!!