یک مربی فوتبال معتقد است که استعدادیاب باید عاشق باشد، نه کاسب.
داریوش هرمزی در مورد استعدیابی در فوتبال، اظهار کرد: استعداد به نبوغ ذاتی یا به تعبیری تبلور یک مشخصه بزرگ در افراد گفته میشود، مانند تسلط در رانندگی یا توانایی فراگیری دروس و … . استعداد به تنهایی کافی نیست و رشد و پرورش آن نیاز به همت، تلاش و انگیزه دارد. برای مثال یک شخص فربه نمیتواند یک دروازهبان و یا یک ژیمناست باشد، علیرغم این که او استعداد ذاتی را نیز در این زمینه دارا است.
استعدادیابی کار هر کسی نیست
وی با بیان اینکه کشف استعداد نیاز به حضور افراد متخصص در مدارس فوتبال دارد، افزود: باید استعدادیاب را یک فرد عاشق نامید، نه کاسب. اگر استعدادیاب عاشق باشد، موجب پیشرفت در فوتبال خواهد شد اما اگر کاسب باشد، باعث خروج استعدادها از میدان و ورود افراد بیاستعداد به میدان خواهد شد. پس استعدادیابی کار هر کسی نیست.
وی گفت: بازیکنان بزرگی در تاریخ فوتبال بودند که نتوانستند استعدایاب، مربی یا روانشناس خوبی باشند اما روانشناسان خوبی وجود داشتند که توانستند استعدادیاب باشند. همانطور که باشگاهی مثل بارسلونا بیش از یکهزار استعدادیاب در سراسر جهان دارد که در میان آنها اشخاصی هستند که اصلا سابقه فوتبالی ندارند.
استعدادیاب باید تجربه و علم فوتبال را توامان داشته باشد
هرمزی ادامه داد: زمانی درک مناسب به وجود میآید که استعدادیاب تجربه فوتبالی، دانش روز، علم روانشناسی و استعدادیابی را توامان داشته باشد و استعدادیاب باید بتواند فرد مستعد را در مسیر مناسب قرار دهد تا در نهایت این فرد کاملا شکل گرفته و در مسیر اشتباه نرود یا این که بعد از مدتی از فوتبال محو شود زیرا خروجی این روند و نگهداری استعداد در شرایط مناسب، بسیار مهمتر از پرورش آن است.
استعدادیاب باید روانشناس باشد
وی تاکید کرد: یک استعدادیاب در ابتدا باید یک روانشناس و جامعهشناس خوبی باشد تا بتواند افکار و رفتار فرد مستعد را اصطلاحا تسخیر کند و او را آن طور که شایسته است، پرورش دهد. همچنین یک فرد ۳۰ ساله مستعد، دیگر استعداد به حساب نمیآید زیرا او به خط پایان نزدیک شده و امکان پرورشش وجود ندارد، پس پرورش استعداد نیاز به فاکتورهایی دارد که در ابتدای آن وجود امکانات حائز اهمیت بوده که آن نیز شامل یک محیط مناسب تمرینی برای یک فرد است.
برای نتیجهگیری نیاز به امکانات مناسب است
سرمربی سابق تیم فوتبال استقلال ملاثانی افزود: پرورش استعداد و آیندهنگری نیاز به ابزارهایی از قبیل امکانات ورزشی مناسب و شرایط تمرینی خوب دارد. یک مثال ساده این که استان خوزستان سالیانه هشت ماه درگیر گرما است و نباید با مشکل کمبود آب در کنار زمین مواجه بود، بلکه بهتر است به جای دغدغه حل مشکل آب برای بازیکنان، مثلا با تقدیم هدایا یا البسه، استعدادهایمان را به ادامه کار تشویق کنیم. همچنین به عنوان مثال شما زمین تمرین فولاد خوزستان را از او بگیرید، آیا میتواند تمرین کند؟ یا برای انجام یک مسابقه در شمال کشور، تیم را به جای هواپیما با اتوبوس اعزام کنید، نتیجه چه خواهد بود؟ حتی اگر تیمملی را هم از خوزستان تا شمال با اتوبوس بفرستیم، نمیتواند موفق شود و بهتر است که شرکت نکنیم تا این که بازی ۳ بر صفر به سود تیم مقابل رقم بخورد. در نهایت، برای نتیجهگیری نیاز به سختافزار و امکانات مناسب داریم.
مربیان کاربلد از منابع مالی مناسب محروم هستند
وی گفت: همیشه گفتن این جمله که فوتبال بازی بچههای فقیر، مظلوم و بیبضاعت است و عموما بچههایی که از وضع اقتصادی خوبی برخوردار هستند، وارد رشته فوتبال نمیشوند؛ برای من عذابآور است، در حالی که شاهد این مهم هستیم. همچنین مربیان کاربلد و فنی از منابع مالی مناسب محروم هستند و این نیز یک درد است.
چرخه تولید بازیکن در خوزستان معیوب است
هرمزی در خصوص شرایط استعدادیابی در خوزستان نیز عنوان کرد: چرخه تولید بازیکن در استان خوزستان وجود دارد اما معیوب است. اصلا آیا استعداد در استان خوزستان وجود دارد؟ جواب اِلا ماشاءالله. در خوزستان کشف، تولید و بهرهبرداری وجود دارد اما چرخه آن معیوب است. در سالهای گذشته، ۲۸ بازیکن در ردههای پایه تیمملی داشتیم. اما الان چه طور؟ آیا اگر در حال حاضر این تعداد بازیکن ملیپوش را نداریم، دلیل آن کمبود استعداد است؟ خیر. در همین گذشته نزدیک که پورموسوی سرمربی تیمملی جوانان بود، خوزستان، پنج بازیکن ملیپوش در رده جوانان داشت اما الان چه طور؟ هر ساله خوزستان در رقابتهای ردههای سنی مختلف کشور مقام میآورد ولی چند بازیکن مثل مجتبی نجاریان به صف اول فوتبال ملی میرسد؟ چرا ما در مسجدسلیمان بازیکن وارد میکنیم، در صورتی که پتانسیل و استعداد در استان خوزستان بسیار زیاد است؟
خانوادهها باید توسط استعدادیاب توجیه شوند
وی همچنین درباره اصرار خانوادهها به فوتبالیست شدن فرزندانشان، گفت: ابتدا باید خانوادهها توسط همان استعدادیاب یا مربی سالم توجیه شوند که هر فردی استعداد فوتبال ندارد. شاید فرزند شما در رشته یا تخصص دیگری مستعد است که پنهان مانده است ولی در فوتبال نمیتواند موفق باشد زیرا فاکتورهای لازم را برای این رشته ندارد. اگر خانواده عاشق باشد، گوش فرا میدهد اما اگر اصرار به فوتبالیست شدن فرزندشان داشته باشند و آن فرد استعدادیاب یا مربی نیز خریدنی باشد، آن را میخرند و آن چرخه معیوب را معیوبتر میکند.