محمدرضا لطفی (کارگردان و منتقد سینما)
طولانی و به تفضیل سخن نخواهم گفت… شرح، تحلیل، تفضیل و سخن طولانی متعلق به زمانی است که تاثیر و روزنه ای در آن دیده شود.. پس چند سطر قلمی خواهم کرد که همین چند سطر خود گویای تمام واقعیتهای موجود است.
در وهله اول خودمان را گول نزنیم… با خود صادق باشیم… همه ما خوب میدانیم که جشنواره امسال به این شکل و شیوه برگزاری نه قرار است نفسی به پیکره بی جان سینما بدهد و نه شوکی به آن وارد کند.
تکلیف از همین حالا مشخص است… عملا جشنواره برای درون سازمان سینمایی قرار است برگزار شود، نه برای مردم و مخاطب و جامعه و سینماگران… امسال بی شک همان طور که دبیر جشنواره هم وعده داد شور و نشاط وصف ناشدنی در ایام جشنواره شکل خواهد گرفت… اما در پیکره سینما و جامعه سینمادوست… بلکه در دفتر جشنواره فجر واقع در خیابان ولیعصر.
فراموش نکنیم که سالهای گذشته که پانصد هزار چشم، ناظر فیلمها و آثار بودند، باز ردپای سیاستها گاهی پنهانتر و گاهی آشکارتر به وضوح به چشم میخورد… حالا که آن پانصدهزار تن هم حذف شدهاند و نه کسی میتواند حرفی بزند و نه اعتراضی بکند… پس سیمرغها به راحتی آن طور که خواست و نیاز علاقه و سیاست است تقسیم میشوند و به موازات آن صاحبان آثار قدرتمندتر و ثروتمندتر و به رسانهها نزدیکتر با نمایشهای خصوصی پی در پی در این ده روز برای آثارشان پروپاگاندا میکنند و در مقابل فیلمهای مستقل و مهجورتر هم بدون آنکه کسی چیزی ببیند یا متوجه چیزی بشود به راحتی زیر چرخ دندههای فیلمهای پولدار و قدرتمند حذف، نابود و له میشوند.
فکر میکنم داستان آنقدر اظهر من الشمس هست که در همین چند سطر هم زیادهگویی کردهام… خلاصهتر کنم، کل داستان سینما در این ده ماه همین دو جمله است و بس:
جشنوارههای به هر شکل و تحت هر شرایطی باید برگزار شوند چون بودجه دارند.
انگیزهای برای حمایت از خود سینما و بدنهاش نیست چون بودجه میخواهد.