این روزها برای پرسپولیسیها هیچ چیز مهمتر از قهرمان شدن در آسیا نیست. تنها جامی که در ویترین بزرگ افتخارات باشگاه جایش خالی است. شاید اگر حق انتخاب داشته باشند لیگ برتر، جام حذفی و سوپرجام را یکجا میدادند تا دستشان به جامی برسد که نزدیک به ۳۰ سال است هیچ تیم ایرانی فتح نکرده است.
احتمالاً گلمحمدی قبل از بازی به بازیکنانش میگوید این بازی را ببرید و بعد هر چقدر دلتان خواست ببازید، اصلاً بشار رسن این بازی رو ببر و بعد هر جا خواستی برو!
تیرماه ۱۳۹۶ وقتی خبر پیوستن بشار رسن به پرسپولیس منتشر شد، هنوز خیلیها تصویر چندانی از او در ذهن نداشتند، سایتهای عربی را جستوجو کردم و چند ویدئو از او دیدم.
بعد در یادداشتی با تیتر «همه چیز درباره بشار پرسپولیسیها» آوردم: «او یک بازیکن راست پاست. تکنیک بسیار خوبی دارد. توپ معمولاً به ندرت از پایش جدا میشود و هنگام دریبلزنی به خوبی از پای چپش هم برای مهار توپ استفاده میکند. بشار با قد ۱۷۵ سانتیمتری با جسارت در درگیریها شرکت میکند، تکلهای سریع در جا میزند و در نفوذ از جناح راست مهارت دارد. این هافبک که برانکو ایوانکوویچ بازیاش را از سال پیش پسندیده است بیش از آنکه گلزن باشد، یک فانتزی باز است که پاسهای نهایی سالمی را به هافبکها و دیگر مهاجمان
میرساند».
او به عنوان یکی از سهمیههای زیر ۲۳ سال پرسپولیس جذب شد و خیلی زود جایش را در دل هواداران چنان باز کرد که برایش شعار اختصاصی ساختند. افتخاری که نصیب هر بازیکنی نمیشود.
او در قهرمانیهای مکرر به پرسپولیسیها کمک کرد و در دو شهرآورد هم موفق به گلزنی شد. نقش بشار در صعود پرسپولیس به فینال آسیایی با یحییگلمحمدی غیرقابل انکار است. بشار نه حاشیههای جاسم کرار را داشت و نه مثل عماد رضا گاهی عصیان میکرد. او عضوی آرام، محجوب و فروتن از پرسپولیسی شد که تا مدتها از آن حرف خواهیم زد.
اما درست در روزهایی که پرسپولیس برای فتح این فینال لحظهشماری میکرد و احسان پهلوان و وحید امیری را به دلیل محرومیت ناشی از کارت زرد و قرمز و عیسی آلکثیر را به دلیل تنبیه انضباطی در اختیار نداشت، او هم اعلام کرد از پرسپولیس میرود.
بشار که حالا فارسی را هم خوب یاد گرفته است گفت «مشکلات خانوادگی» دارد و باید از ایران برود. این مشکلات خانوادگی وقتی کنار پیشنهاد قطریها نشست خیلیها را یاد جدایی فرهاد مجیدی از استقلال انداخت. سال ۱۳۹۰ فرهاد مجیدی به یکباره استقلال را رها کرد و به امارات رفت. او گفت که دخترش تیام آنجا تنهاست و نمیتواند دوری از او را تحمل کند. ماجرایی که حتی بسیاری از استقلالیها باورش نکردند و هنوز هم در محافل خصوصی از آن به عنوان یک بیوفایی گله میکنند. حالا همه میدانند که «مشکلات خانوادگی» به یک رمز- بهانه تبدیل شده است. بشار پیشنهاد خیلی خوبی دارد و میخواهد برود. ۲۳ سال دارد و با توجه به پتانسیلهایش چه بسا که چشم به لژیونر شدن هم داشته باشد.
باشگاه پرسپولیس، کادر فنی و هواداران با این جدایی مخالفت کردند. آنها گفتند بشار هنوز قرارداد دارد و باید بماند. در این میان کسانی با اشاره به موارد مشابه در کشورهای اروپایی عنوان کردند که وقتی از نقل و انتقال یک بازیکن پول خوبی به باشگاه میرسد چرا نباید او را قبل از تمام شدن موعد قرارداد و تبدیل شدن به بازیکن آزاد فروخت؟ این یک روال معمول در تمام دنیاست که برای باشگاهها درآمدزایی دارد. آن هم برای پرسپولیسی که هر روز با یک شکایت تازه در فیفا گوشت تن هوادارانش میریزد!
اما باشگاه کوتاه نیامد و قرار شد تا نیمفصل بشار بماند. حالا زمزمههایی شنیده میشود که بشار با دوستانش در تهران خداحافظی کرده و حتی وسایل شخصیاش را هم از ایران خارج کرده است، این یعنی بازی او در فینال لیگ قهرمانان آسیا گودبای پارتی او خواهد بود.
بازیکنی که دلش جای دیگری است اگر با ضرب و زور قرارداد هم بماند دیگر آن کیفیت سابق را ندارد. در دراز مدت هم خودش افت میکند و هم به تیم کمکی نمیکند. بشار کبوتری شده که خیلی زود از بام پرسپولیس میپرد، هواداران از او میخواهند در فینال جوری بازی کند که انگار آخرین مسابقه عمرش است. خداحافظی با جام قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا بشار را به لیست بازیکنان جاودانه و تاریخساز پرسپولیس میبرد. انتخاب با خود اوست وگرنه پرسپولیسیها با یا بدون جام هنوز بشار را میخواهند.