نزدیکی و وابستگی عاطفی بین زوج ها برای داشتن یک رابطه سالم و تربیت بچه ها لازم است. این احساس به شما کمک می کند که خود و همسرتان را بعنوان یک واحد ببینید. با این حال، هنگامی که این وابستگی افراطی شود، به شما، به همسر و به ارتباط تان اسیب می رساند.
وابستگی عاطفی به همسر
وابستگی عاطفی به همسر اعتماد به نفس شما را تخریب می کند و نمی گذارد که حقیقتا خودتان باشید! وابستگی عاطفی با حس خشم، تردید نسبت به خود ، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، احساس عدم امنیت، شرم، کوچکی یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است.
شخصی که از وابستگی عاطفی رنج می برد، تنها برای افراد دیگر زندگی می کند و خود را نادیده می گیرد. زمانی که با دوستانش است، خود را فراموش می کند، زمانی که سرگرم کاری می شود، خود را تمام و کمال وقف آن کار می کند تا مورد پسند و قبول سایرین قرار گیرد و یا ذره ای از وی قدردانی کنند.
ولی خوب است بدانیم میل به نادیده گرفتن خود به نفع افراد دیگر از کجا ناشی می شود؟ مطمئنا آنرا از جایی یاد گرفته ایم، اینطور نیست؟ شاید یکی از علل آن والدینی هستند که محبّت چندانی نسبت به فرزندانشان نشان نداده اند و یا هیجانات و احساسات آن ها را سرکوب کرده اند.
وابستگی بیمارگونه چه علامت هایی دارد؟
– تنهایی برای شان تحمل ناپذیر و ناامیدکننده است.
– اغلب این اشخاص در زندگیشان مسئولیت های اصلی را به سایرین می سپارند.
– این اشخاص به تصمیم ها و اعمال خویش اعتماد ندارند و نیازمندند دائما در طول زندگی و کار درستی اعمالشان از طرف دیگران تائید شود.
– برای حفظ کردن اشخاص در کنار خود از هیچ کاری دریغ نمی کنند حتی به اعمالی تحقیرآمیز و ناخوشآیند دست می زنند.
– این اشخاص به محض جدایی از کسی که آن ها را حمایت کرده و تکیه گاه آن ها بوده است یا دچار افسردگی شده یا سریعاً خود را وارد رابطه دیگری می کنند تا حمایت های لازم را از طریق او کسب کنند و در چنین شرایطی احتمال ارتکاب اشتباه بسیار بالاست.
– موقع صحبت و بحث با افراد دیگر حتی اگر با نظر طرف مقابل مخالف باشند وی را تائید می کنند تا مبادا با ابراز مخالفت باعث ناراحتی و از دست دادن طرف مقابل شوند.
– به شدت حس نیاز به مراقبت دارند و از تحت سلطه قرارگرفتن هراسی ندارند.
شیوه هایی برای تغییر وابستگی
متوجه مشکل باشید
انسان زمانی که دشمنش را نمی شناسد به میدان جنگ نمی رود! اگاهی نسبت به وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمی دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترس ها و نگرانی هایتان، شما همواره روی پاهای خودتان می ایستید. شما قوی هستید و هم اکنون با استفاده از این قدرت ترس هایتان را پشت سر می گذارید. همین قدرت است که به کمک آن دنیایی شخصی بنا می نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در ارامش به سر خواهید برد.
« نه» گفتن را بیاموزید و تمرین کنید.
باید یاد بگیرید که در موقعیت های خاصی به اطرافیان خویش نه بگویید. مدام مهیا و دردسترس نباشید.
نگذارید کسی از قبل روی پاسخ « بله» شما حساب باز کند. تمرین نه گفتن برای زنانی که خیلی پذیرا بار آمده اند، اصلاً کار آسانی نیست ولی واقعیت این است که چنانچه در زندگی امروز به خوبی بلد نباشید در پاسخ خواسته های دیگران،« نه” بگویید، کلاهتان پس معرکه خواهد بود.
خواه این خواسته ها، خواسته های نا به جا و بی شرمانه باشند، خواه ریختن وظایف کاری بی اندازه روی سرتان یا مسوولیت هایی که شما قادر به انجام آن ها نیستید.
صداقت و برقراری ارتباط با خود
شیوه دیگر برای مقابله با وابستگی ناسالم به شریک زندگی، راستگویی و برقراری ارتباط است؛ ولی در این باره خاص، یعنی وابستگی شدید عاطفی، شخصی که باید با وی روراست باشید خودتان هستید نه همسرتان.
هرقدر بیشتر با خودتان روراست باشید، راحت تر میتوانید نیازهایتان را به زبان بیاورید. چه توقعی از همسرتان دارید که برآورده نمی کند؟ هنگامی که این نیازها را به زبان می آورید، خودتان بیش از پیش متوجه منطقی یا غیرمنطقی بودن آن ها می شوید.
دکتر دارا بوشمن( Dara Bushman) روانشناس بالینی معتقد است:ازدواجی که با وابستگی شدید عاطفی همراه باشد معمولاً سبب از میان رفتن « احساس خود و هدف» می شود؛ یعنی باید فردیت خودتان را حفظ کنید و مواظب باشید که در جریان وابستگی شدید عاطفی از بین نرود.
همینطور، حفظ فردیت به شما کمک می کند که کم تر در عمق وابستگی عاطفی فرو بروید. یکی از راهها برای حفظ فردیت، گذاشتن مرزهای فیزیکی است. برای این کار باید سعی کنید فعالیت ها ، دوستی ها و سرگرمی های پیش از ازدواجتان را ادامه دهید.
این راه حل به شما کمک می کند تا قدری از توقعاتی را که از همسرتان دارید، کم کنید و برای براوردهکردن نیازهایتان به منبع های دیگر تکیه کنید. هنگامی که دیگر به همسرتان وابسته نباشید، میتوانید بار فشار و استرس را از رابطه تان بردارید و رابطه ای زیبا و سالم را تجربه کنید.
شفای کودک درون
اسیب های روانی در بچگی، هرقدر هم که جدّی باشند، معالجه پذیر هستند. البته شخصی متخصص باید در این راه کمک کند؛ ولی در پایان ، این ما هستیم که باید این آسیب ها را به خوبی درمان کنیم؛ زیرا اگر در بچگی اسیب دیده باشیم، اکنون بعنوان فردی بزرگسال باید خودمان آن کودک را که هنوز در درونمان زندگی می کند درمان کنیم.
همسرمان، هرقدر هم که دوستش داشته باشیم و به وی نزدیک باشیم، به کودک درون مان دسترسی ندارد. پس، این ماییم که باید به صورت مستقل به آن کودک بی ثبات ، عصبی و مردد اطمینان خاطر بدهیم.
خود را از حس گناه رها کنید
خانمی را در نظر بگیرید که وقتی صبح ها از خواب بیدار می شود حس می کند شوهرش از دنده چپ بلند شده است. به طورناخودآگاه از خود می پرسد« چه کار کرده ام؟» زمانی که پیش دوستانش میرود و آن ها روی خوش نشان نمی دهند، حس می کند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور وی باعث رنجش آن ها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب باعث می شود شخص سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.
همینطور حس گناه شبیه دور باطل عمل می کند و اثر گلوله برف را دارد؛ از خود می پرسیم که به چه دلیل چنین چیزی برایمان پیش آمده است و در آخر متقاعد می شویم که مطمئنا کار بدی انجام داده ایم و بعد در وجودمان به دنبال عیب ها و خطاهای خیالی می گردیم و باز هم حس گناه بیشتری می کنیم و …حس گناه به کلسترول خون شباهت دارد؛ کلسترول خوب و کلسترول بد.
حس گناه بد بطور پیوسته از شما یک گناهکار می سازد و بدون آنکه بتوانید این حس را به یک اشتباه معلوم ارتباط دهید، دچار حس مبهم گناه می شوید. از این نوع حس گناه باید دوری کنید!
در عوض، حس گناه خوب، به حس مسوولیت ارتباط دارد. این حس به امور معلوم و واقعی مربوط می شود که وجدانتان به شما ندا می دهد؛ دروغ، غیبت، نیش زبان و …. خصوصیت حس گناه خوب آن است که میتوانید به آن پایان دهید. بدین سبب باید بین حس گناه خوب و بد مرز مشخصی بگذارید.
اعتماد به نفس داشته باشید
زنان بهتر است پیش از هر چیزی بدانند که این وابستگی چه آسیبی به خودشان و زندگی شان می زند. وابستگی هرروز بیش از روز قبل به شما آسیب وارد می کند پس بهتر است در قدم اول اعتماد به نفس خودتان را افزایش دهید. هنگامی که شما اعتماد به نفس کافی داشته باشید دیگر نیازی نیست یک نفر دائم کنار شما باشد و به محض این که ترکش می کنید حس نا امنی تمام وجودتان را بگیرد.
از ازادی همسرتان نترسید
خیلی از زن ها و مردها از این که همسرشان ازادی داشته باشد و با دوستان خودش برنامه های تفریحی بگذارد شاکی میشوند و به محض این که همسرشان پای خود را از در بیرون می گذارد، ترس و لرز وارد زندگی شان می شود. این شکل ناسالم از وابستگی پیش از همه خودتان را اذیت می کند و سبب می شود به شخصی تبدیل شوید که شریک زندگیتان دوست ندارد.
این رفتار شاید روزهای نخست آشنایی و ازدواج احساس اهمیت داشتن و دوست داشته شدن به طرف مقابل بدهد ولی پس از چند سال قطعاً این رفتار شما آزاردهنده خواهد شد.