اقبال واحدی، مجری قدیمی که هیچگاه لبخند از چهرهاش محو نمیشود، میگوید این شور و نشاط ویژگی ذاتی اوست و معتقد است با وجود تمام مشکلات، زندگی جریان دارد و این تداوم یعنی نشاط زندگی.
واحدی که به اجراهای پر شور و نشاط درمیان مردم به ویژه مردم مناطق روستایی شهرت دارد، درباره حفظ این روحیه در طول سالها اجرا و برنامه سازی،گفت: طبیعت شخصی من اینگونه است و فکر میکنم برخی از شخصیتها که با طبیعت ذاتی شان رشد پیدا میکنند، ماندگار میشوند، چون از صداقت نشأت می گیرد.
او در این زمینه به ذکر مثالی پرداخت و ادامه داد: چارلی چاپلین لباس معمولی خودش را دارد و در همه فیلمها تکرار میشود اما چون خودش است تکراری نیست؛ خودش است در سنین مختلف؛ اینکه خودش است مهم است. من هم سعی کردم خودم باشم و نمایش بازی نکنم. مثل یک آدم عادی که میرود در دل جامعه، با این تفاوت که فقط یک دوربین هم همراهش هست اما اگر دوربین هم نباشد با همین شرایط و با همین نگاه با مردم برخورد میکنم. من هر جا میروم به مطب دکتر یا بقالی یا میوه فروشی همه میگویند آقای واحدی انگار الان هم جلوی دوربین هستی. این عین خود بودن، یک مزیت است.
او با تاکید بر اینکه مجری اجتماعی باید این ویژگیها و این نشاط را داشته باشد و به مخاطب برنامه هم منتقل کند، افزود: مجری اجتماعی، واقعا اجتماعی است و نمایش بازی نمیکند. میرود کف خیابان و بازار و در میان اقشار مختلف مردم، عشایر و روستایی ها و کارخانه دارها زندگی میکند و بازتاب زندگی شان را منتقل میکند. زندگی بالا و پایین دارد و مجری به این بالا و پایین توجه میکند اما از آن مهم تر جریان زندگی است. من جریان زندگی را شاد و با نشاط میبینم. حتی اگر اتفاقات ناگواری هم باشد همین تداوم زندگی یعنی نشاط زندگی و اگر این نشاط وجود نداشت همه باید خودکشی میکردند؛ اگر نمیکنند یعنی همچنان امیدی دارند و ما در پی انعکاس این امید با وجود تمام مشکلات هستیم. بیماری هست، کرونا و مشکلات هست اما زندگی در جریان است؛ همان طور که در زمان دفاع مقدس و جنگ هم زندگی در جریان بود.
این مجری باسابقه با اشاره به اینکه در زندگی خصوصی خودش هم به گفته اطرافیانش آدم بانشاطی است و این نشاط را جلوی دوربین به مردم هم منتقل میکند، درباره کار در دیگر زمینههای هنری گفت: پیشنهادهای زیادی داشتم، حتی برای بازی در فیلم. بدم نمیآید که این کار را هم انجام دهم چون رشته تحصیلی خودم هم کارگردانی سینما است اما این کار (مستقیم آبادی) باید تمام شود؛ اگر گزارشهای روستایی و معرفی کشور تمام شود به آن کار هم میرسم اما آنقدر این کشور گسترده است و آنقدر حرف برای گفتن دارد که فکر نمیکنم عمرم کفاف دهد به تمام زوایایش بپردازم؛ زمانی که حس کردم دیگر وظیفه من در این موضوع تمام شده شاید به کارهای دیگر هم فکر کنم.
واحدی درباره حضور بازیگران به عنوان مجری برنامههای تلویزیونی که در سالهای اخیر باب شده است، توضیح داد: اصل این کار اشکال ندارد، اما تکرار این ماجرا آن هم بدون فکر کردن اشکال دارد؛ مثلا آقای مهران مدیری بازیگر خوبی است و اجرایش هم خوب است، چه اشکالی دارد، باید از ایشان استفاده شود یا آقای شهاب حسینی که از اجرا رفتند هنرپیشه شدند و الان دوباره به اجرا بازگشتهاند. فقط نباید در این موضوع اغراق شود و البته هر کسی هم نمیتواند اجرا کند. بحث اجرا بحث خوب صحبت کردن، ادبیات و خوب شعر خواندن نیست، مهم ترین بحث اجرا بحث ارتباط است؛ اگر کسی بتواند ارتباط قلبی را میان خودش و بینندهاش ایجاد کند و بیننده شیشه تلویزیون را حس نکند، آن شخص مجری خوبی است.
او در ادامه اظهاراتش درباره اجرای بازیگران، تصریح کرد: این اتفاق، به تهیهکننده برمی گردد؛ یعنی تهیهکننده ها حرفهای نیستند. به هنرپیشهها پیشنهاد داده میشود و اگر بیکار باشند، میپذیرند و این ایرادی ندارد. ایراد از تهیهکننده و مدیر گروه است. باید از آنها پرسید که چرا این تصمیم را گرفتید و نتیجه برنامه چه شد؟ ما مجریها هیچگونه مشکل و هیچ حسادتی به این موضوع نداریم و معتقدیم مخاطب مثل مشتری میماند که هرچه را بپسندد فروشنده میفروشد. اما این بحث یک بحث فرهنگی است باید توجه کرد جنسی که فروخته میشود جنسی بنجل یا جنس سالمی است. ما روی این موضوع تاکید داریم که سطح سلیقه مخاطب تنزل پیدا نکند. درست است که شادی، تفریح و سرگرمی قسمتی از برنامه تلویزیونی است اما همه آن نیست. برنامه باید طوی باشد که مخاطب در هر قسمت چیزی بیاموزد و چیزی به او اضافه شود.
واحدی در پایان این گفتوگو درباره شرایطی که به واسطه کرونا به وجود آمده است، گفت: من حس میکنم حکیم بودن خداوند شامل حال تمام جهان است و حتما در این بیماری هم حکمتی وجود دارد. باید ببینیم به کجا میرسد؛ اما با مقداری رعایت کردن میتوانیم از این بیماری بگذریم. مثل رانندگی میماند؛ رانندگیِ بی مهابا خطرساز است اما رانندگی صحیح آدم را به مقصد میرساند؛ اگر راننده بااحتیاطی باشیم خطرها را رد میکنیم و به مقصد میرسیم. اتفاقی است که در زندگیمان پیش آمده، باید از کنارش به آرامی بگذریم و مواظب باشیم از دیگران هم ضربه نخوریم.