: هفت هفته از لیگ بیستم گذشته و مهاجمان استقلال در مجموع یک گل به ثمر رساندهاند. حال اگر پست بازی سبحان خاقانی را که در اصل هافبک هجومی به حساب میآید را هم مهاجم حساب کنیم و او را در دایره این بازیکنان قرار دهیم باز هم آمار گل های زده مهاجمان استقلال عدد چشمگیری نخواهد شد.
بعد از گلی که ارسلان مطهری روی پاس مهدی قایدی در بازی با مس رفسنجان به ثمر رساند، مهاجمان استقلال نتوانستند توپی را وارد دروازه حریفان کنند. این وضعیت حتی مهدی قایدی را هم که فصل پیش از جمله ارکان مهم گلزنی و موقعیتسازی استقلال بود عمیقاً تحت تأثیر خود قرار داده است.
قایدی فصل پیش بهتنهایی ۱۰بار در لیگ برتر برای استقلال گل زد. او پاسهای متعددی را هم برای دیگر بازیکنان مهیا کرد که منجر به فروریختن دروازه حریفان شد. ارسلان مطهری نیز بهرغم آنکه در نیمفصل دوم لیگ نوزدهم در ترکیب استقلال قرار گرفت اما گلهای ارزشمندی برای استقلال به ثمر رساند. او حتی در دربی نیز برای تیمش دبل کرد تا سهم بسیاری در به آتش کشیدن دروازه حریفان استقلال در لیگ داشته باشد.
همین ارسلان در لیگ بیستم بهرغم آنکه بیشتر در ترکیب تیمش قرار میگیرد و غالباً بهعنوان بازیکن فیکس برای فکری بازی میکند فقط یکبار موفق به گلزنی شده است.
آمار مهاجمان استقلال زمانی نگرانکنندهتر جلوه میکند که میبینیم شیخ دیاباته که فصل قبل با ۱۵ گل زده به کارش خاتمه داد تا پایان هفته هفتم یک گل هم برای استقلال نزده و بهدلیل مصدومیت زمان اندکی هم در ترکیب استقلال بوده است. سیر نزولی مهاجمان استقلال شاید بیارتباط با جدایی علی کریمی، جذب بازیکنان جدید و ایضاً تحولاتی که در روش بازی استقلال ایجاد شده نباشد اما نباید فراموش کرد که اصل گل نزدن مهاجمان استقلال ارتباط مستقیم دارد با میزان آمادگی و مسائل روحی-روانی آنها که به نظر میرسد در لیگ بیستم بهخوبی مهیای حضور در رقابتهای لیگ برتر نشدهاند.
در همین هفت هفته ارسلان مطهری در بازیهای متعددی صاحب موقعیتهای مسلم گلزنی شده. برای مثال آن موقعیت دقایق آخر مقابل صنعتنفت آبادان که ارسلان با ضربه سر دروازه حریف را هدف قرار داد اما ضرب و دقت او بهحدی نبود که دروازهبان حریف را تسلیم کند. مهدی قایدی نیز در همین بازی با ذوبآهن در یک موقعیت طلایی تکبهتک قرار گرفت اما نتوانست از آن استفاده کند.
شاید به گواه آمار استقلال در فاز موقعیتسازی نسبت به فصل قبل افت کرده باشد اما باید توجه داشت که فصل پیش مهاجمان استقلال از موقعیتهای حداقلی نهایت بهره را میبردند و دروازه حریفان را باز میکردند.
شاید در بسیاری از بازیهای فصل پیش استقلال مانند همین فصل صاحب موقعیتهای گلزنی آنچنانی نمیشد اما آمادگی فنی و ذهنی مهاجمان بهحدی بالا بود که میتوانستند دروازه را بهدرستی نشانه بگیرند و دروازه را باز کنند.
شاید یکی دیگر از دلایلی که این سیر نزولی را باعث شده تفکرات دفاعی سرمربی استقلال هم باشد. پرواضح است که محمود فکری بهواسطه تفکرات خود بیشتر بازی اقتصادی را در دستور کار قرار میدهد و مبنای خود را به امتیازگیری گمارده است، اما استقلال در فاز موقعیتسازی نیز آنقدر فاجعه نبوده که تصور کنیم با بنبستهای تاکتیکی در بخش هجومی خود مواجه است.
آنچه آینده این تیم را به خطر میاندازد علاوه بر روند کند مهاجمان، مصدومیتهای پیدرپی هم هست و سرمربی استقلال چنانچه میخواهد به دستاوردی مهم با استقلال دست یابد باید تحولی بزرگ در خط حمله تیمش ایجاد کند.
شاید با افزایش مسئولیتهای هجومی به برخی هافبکهای تازهوارد یا افزایش شعاع حرکتی بازیکنی همچون مهدیپور که نشان داده پتانسیل قابل توجهی دارد، بتوان این ایرادات را برطرف کرد، اما بیشک آنچه بیش از همه در این برهه برای استقلال گرهگشا خواهد بود تقویت روحیه و خودباوری است تا شاید بازیکنانی که فصل پیش ستارههای تیم خود بودند به شرایط عادی بازگردند. پذیرش اینکه مهدی قایدی با آن همه اثرگذاری به وضعی دچار شود که بهرغم بازیهای متعدد طی ۶۳۰ دقیقه هیچ گلی به ثمر نرساند یا ارسلان مطهری بهرغم حضور متعدد در ترکیب تیمش فقط یکبار موفق به گلزنی شود، دشوار است.
حال شاید بازگشت دیاباته به ترکیب اصلی تا حدی میانگین گلهای زده استقلال را بهبود ببخشد اما باید توجه داشت داشتن یک خط دفاع خوب صرفاً برای قهرمانی کافی نیست کما اینکه فصل پیش نیز استقلال با وجود داشتن خط آتشی تحسینبرانگیز بهواسطه ضعفهای دفاعی به قهرمانی نرسید. در واقع هر دو عنصر لازم و ملزوم یکدیگر هستند تا یک تیم به قهرمانی برسد.