یکی از بزرگترین مشکلات و معضلات فوتبال کشورمان که هنوز که هنوز است با سابقه ۲۰سال برگزاری لیگ برتر فوتبال جدی گرفته نمیشود.
یکی از بزرگترین مشکلات و معضلات فوتبال کشورمان که هنوز که هنوز است با سابقه ۲۰سال برگزاری لیگ برتر فوتبال جدی گرفته نمیشود، مسائل حقوقی است که باعث شده همیشه تیمهای ایرانی در دعاوی بینالمللی حکم بازنده را در دست داشته باشند و با همین اتفاق هزینههای گزافی بابت این موضوع پرداخت کردهاند و شاید اگر بخواهیم دمدستیترین آنها را مثال بزنیم، پروندههایی نظیر مارک ویلموتس، مانوئل خوزه، کنستانت و بسیاری دیگر از بازیکنان و مربیان خارجی که بعد از عدمدریافت حق و حقوقشان به فیفا و سایر مراجع قضایی در فوتبال رجوع کردند.
با اینکه دیده میشود در چند سال گذشته نگاه باشگاهها به مسائل، حقوقیتر از قبل شده است اما بازهم میبینیم فوتبال ما نمیتواند حتی در پروندههایی که بهطور قطع حق با آنهاست هم کاری را از پیش ببرد و این برای فوتبال ما به یک عادت تبدیل شده که قرار است تمامی پروندههای بینالمللی را واگذار کنیم و شاید ترس از همین واگذاریهاست که در اختلافاتی مانند پرونده آنتونی استوکس میترسیم که شکایت خود را به فیفا ارائه کنیم.
زمانخریدن تنها استراتژی مدیران سابق پرسپولیس
در طول چند سال گذشته پرسپولیسیها مدیران زیادی را بالای سر خود دیدهاند. برخی از آنها روزهای موفقی را در این باشگاه سپری کرده و توانستهاند جایگاه خاصی در دل هواداران برای خودشان دستوپا کنند و برخی از آنها هم مدیرانی بودند که با توجه به عملکردشان از همان روزهای ابتدایی موردانتقاد هواداران باشگاه قرار داشتند و البته نتوانستند مدتزمان زیادی کار خود را در این باشگاه دنبال کنند.
اما موضوعی که بین تمامی این مدیران محبوب و غیرمحبوب دیده شد، این بود که همه آنها در قبال خارجیهای باشگاه نتوانستند دست به کار بزرگی بزنند و همیشه از همان ابتدا دستهایشان به علامت تسلیم در مقابل این بازیکنان و مربیان بالا بود و تنها موضوعی که درآنها به صورت مشترک دیده میشد، صحبتهایی درخصوص توافق با نفرات خارجی خارج از کمیته انضباطی فیفا و دیوان عدالت ورزش بوده که البته در اکثر مواقع در حد یک شعار باقی مانده است.
آنها برای مدیریت پروندههای حقوقی تنها یک استراتژی را در دستور کار خود قرار دادهاند و آنهم خرید زمان با کشدادن روند پیگیری پرونده بوده تا شانس خود را برای انداختن بدهی خارجیها بر گردن مدیر بعدی امتحان کنند یا اینکه با شعار از این ستون به آن ستون فرج است، به امید از راه رسیدن یک اسپانسر قلدر و پرشدن خزانه باشگاه و پرداخت این بدهیها بنشینند.
درخصوص پرونده بودیمیر هم به همین ترتیب بوده و مدیران سرخ که جای هیچگونه دفاعی از خود در این پرونده نمیدیدند به وکیل ابتدایی پرونده گفته بودند که تنها هدفشان از دفاعیاتشان خرید زمان برای باشگاه است تا آنها بتوانند در زمان مناسبی نسبت به تسویهحساب با این بازیکن کروات اقدام کنند.
وکیلی که وکالت نداشت!
اولین دفاعیات و لوایح پرسپولیس در قبال شکایت ماریو بودیمیر در پرسپولیس، زمان مدیریت محمدحسن انصاریفرد اتفاق افتاد و او که تازه و حدود دوماه بود که بر سر کار آمده بود با اعلام وصول شکایت این بازیکن کروات فصل هجدهم سرخها با چالشی جدی مواجه شده و بهدنبال راهحل برای حل این مشکل افتاد.
اما با توجه به خزانه خالی باشگاه، روزهای سخت باشگاه درقبال شکایت برانکو و دستیارانش و همچنین بدهیهایی که باشگاه به اعضای تیم داشت، او کمریسکترین کار را مدیریت این پرونده و خریدن زمان برای خودش قلمداد کرد و در این مسیر از یک وکیل حقوقی فوتبال که خارج از باشگاه حضور داشت، درخواست کرد وکالت این پرونده را در اختیار بگیرد و لایحه دفاعی باشگاه را برای دفاع آماده کند.
نکته جالب در این بین این بود که باشگاه از این وکیل فوتبال خواسته بود با توجه به زمان کمی که در اختیار دارند، ابتدا لایحه دفاعی را براساس مستندات تهیه کرده و دراختیار آنها قرار دهد تا مدیران سرخ این فرصت را داشته باشند که خیلی زود آن را به فیفا ارسال کنند و بعد از آن روند اعطای وکالت این پرونده به وکیل موردنظر داده شود.
وکیل بختبرگشته که به حرف مدیران پرسپولیس اطمینان داشت، در ۴۸ ساعت و گذاشتن تمامی وقت خود برای نوشتن لایحه دفاعی پرسپولیس، آن را به باشگاه تحویل داد اما نکته جالب اینجاست که او از فردای تحویل لایحه دفاعی به مدیران سرخ بهدنبال گرفتن وکالت برای پیگیری این پرونده اقدام کرد اما هربار توسط آنها به فردا و پسفردا کشید و درنهایت هم این وکالت به آقای وکیل داده نشد تا ناراحتی این فرد از انصاریفرد و همکارانش را در پی داشته باشد.
لایحه دوم توسط کارمند حقوقی باشگاه تنظیم شد
پرسپولیسیها که موفق شده بودند با لایحهای که از یکی از وکلای فوتبال دریافت کرده بودند، دفاعیات خود را در زمان مقررشده توسط فیفا به کمیته انضباطی ارسال کنند، در انتظار حکم این کمیته نشستند و خیالشان هم راحت بود که با توجه به قرارداد بودیمیر با لوکوموتیو کرواسی، میتوانند بخش قابلتوجهی از پول این بازیکن را نپردازند.
اما درنهایت آنها توسط فیفا نقرهداغ شدند و فیفا مابهالتفاوت قرارداد بودیمیر با تیم جدیدش را نسبت به قراردادی که با پرسپولیس داشت را هم محاسبه کرده و سرخها را به پرداخت ۴۷۵هزار یورو محکوم کردند.
مدیران سرخ که تصورش را نمیکردند درنهایت محکوم به پرداخت این مبلغ شوند، کار خود را برای اعتراض به این پرونده و بردن آن به استیناف فیفا آغاز کردند. اما با توجه به رفتاری که آنها با نگارنده لایحه اول کرده بودند، اینبار نوشتن لایحه جدید را به یکی از کارمندان معاونت حقوقی باشگاه واگذار کردند. جالب است که اینبار هم آنها در فاصله چند روز مانده به پایان مهلت دفاعشان کار را برای نوشتن لایحه جدید آغاز کردند.
موضوع زمانی عجیب و غریب میشود که بدانید کارمند حقوقی باشگاه این لایحه را بدون اینکه لایحه اول باشگاه را مطالعه کند، تنظیم کرده و دلیل این کار را هم نداشتن زمان کافی در اختیارش بیان کرده است تا دفاعیات سرخها در گام اول با گام دوم زمین تا آسمان متفاوت باشد!
هرچند این رویه تنها مربوط به پرسپولیس و مدیرانش نیست و تقریبا تمامی تیمهای ایرانی اعتقاد چندانی به وحدترویه در بخش حقوقی نداشته و با توجه به اینکه امیدی برای پیروزی در پروندههای بینالمللی ندارند، آنها را باری به هرجهت پیش میبرند.
لایحه سوم را وکیل نوشت
اینکه سرخها برای پیگیری یک پرونده بنابر دلایلی وکیل خود را عوض کنند اصلا موضوع بدی نیست و شاید این اتفاق در بسیاری از پروندهها هم رخ بدهد اما اینکه وکیل جدید بدون در نظر گرفتن دفاعیات وکیل قبلی اقدام به تهیه لایحه کند، موضوعی است که شاید بسیار آماتورگونه بوده و جای هیچ دفاعی را بر جا نمیگذارد.
پرسپولیسیها برای بردن پرونده به CAS بازهم اقدام به تغییر وکیل خود کردند و این بار مدیریت پرونده را به امیرساعد وکیل واگذار کردند تا بتواند با نوشتن لایحهای قوی این پرونده را در دیوان عدالت ورزش اعلام وصول کند.
البته آنها در این راه هم توفیقی نداشتند و CAS خیلی زود خودش را از روند بررسی این پرونده خارج کرد تا درنهایت حکم کمیته انضباطی فیفا بار دیگر به جریان بیفتد و سرخها تا ۱۲ بهمن فرصت پرداخت این بدهی را داشته باشند.
لازم به ذکر است مدیران پرسپولیس به حدی این پروندهها را سطحی نگاه میکنند که حتی متوجه این موضوع نشده بودند که وکیل بودیمیر در CAS تغییر کرده است و او از رادیچ به جای دارو بوشیچ بهعنوان وکیل خود استفاده کرده است!