او برخی از این نقاط ضعف را نیز برشمرد: الان به شکل جزئی یادم نیست؛ اما تعدد کاراکترها در این مجموعه با آن زمان فشرده مجال پردازش و معرفی درست شخصیتها را به مخاطب محدود میکرد و به نظرم به زمان بیشتری برای پردازش و معرفی نیاز داشت. یا وزن دادن به کاراکترها از حیث دراماتیک دچار تعادل نبود و برخی از آنها پررنگتر و برخی کم رنگتر در قصه حضور داشتند یا برخی از آنها کمی لوس از کار درآمدند. یکی از ویژگیهای مجموعه «نون و ریحون» استفاده از لهجه و زبان قومیتها مثل آذریها و شمالیها بود که در آن زمان با انتقاداتی هم همراه شد. دیدگاه آئیش در این باره اینگونه است: به نظرم این مسئله به یک بدبینی تاریخی و اجتماعی و در واقع عوامل برون متنی ربط دارد که گمانم میکنیم اگر لهجه در یک کار کمدی و طنز مورد استفاده قرار بگیرد به معنای تمسخر آن است. اتفاقا کارکرد لهجه به دلیل آن شیرینی و ملاحتی است که در آن وجود دارد و به جذابیت نقش و کاراکتر کمک میکند. ما بسیاری از نقشهای ماندگار کمدی را با لهجه آن به یاد میآوریم و ستایش میکنیم. ضن اینکه در «نون و ریحون» از لهجههای مختلفی استفاده شده تا به این پیش فرضهای غلط دامن زده نشود. در واقع از لهجه برای رنگ و لعاب بخشیدن به قصه استفاده شده تا تنوع بیشتری در روایت و فرم ایجاد شود.
وی افزود: وقتی کمدی و طنز را صرفا ابزار سرگرمی و خنده بدانیم، ممکن است دچار این سوءبرداشتها شویم. در حالی که یکی از کارکردهای مهم کمدی نقد و خودآگاهی است تا در نهایت از زاویه دید بهتری به زندگی و چالشهای آن فکر کنیم. از سوی دیگر با خنده میتوان بهتر مشکلات را حل کرد تا با اخم و ترشرویی. قطعا آنکه خردمندتر است، بیشتر میخندد و آنکه بیشتر و راحتتر میخندد، بهتر میتواند فکر کند. به عبارت دیگر وقتی ما به ضعفها و دشواریها میخندیم آنها را آسانتر میکنیم. آن وقت راحتتر هم آنها را حل میکنیم. ما زمانی میتوانیم از پس یک مشکل بربیاییم که بتوانیم به آن بخندیم و کمدی میتواند این موهبت را به ما هدیه کند. نگاه ما در «نون و ریحون» به کمدی مبتنی بر همین نظر بود. حضور آئیش، علاوه بر مشاور کارگردان و بازیگردان و بازیگری، به عنوان راوی در «نون و ریحون» نیز موضوع بخش دیگری از این گفت و گو بود که آئیش در مورد آن اینچنین اظهار کرد: البته ایده راوی از من نبود، ولی من به شدت به روایت کردن و قصه تعریف کردن علاقه دارم که این یک عقبه فرهنگی هم دارد. ما ایرانیها عاشق قصه شنیدن هستیم و مادربزرگهای ما جزو مهمترین راویان قصه در زندگی ما بودند. به همین خاطر یکی از بخشهای سریال که من از آن راضی بودم و خوشم آمد همین روایت قصه از زبان راوی بود، به ویژه اینکه خود راوی یکی از شخصیتهای درون قصه است و این به ارتباط مخاطب با وی کمک زیادی میکند. او ادامه داد: این ساختار کمک کرده تا کمدی آن گل درشت و اگزجره نشود و در عین احترام به هوش و احساس مخاطب به او باج ندهد. از سوی دیگر کمدی موقعیت این ظرفیت را دارد که در بستر آن به نقد طنازانه هم دست بزنیم. «نون و ریحون» یک کمدی شیرین و در عین حال یک کمدی اجتماعی است. به هر حال این سریال اولین تجربه من در یک مجموعه مناسبتی بود و خیلی خوشحالم که این حضور را در کنار فرزاد موتمن تجربه کردم. نقش خان عمو را هم که بازی کردم دوست داشتم. نقشی مرموز و پیچیده که برخی از گرههای داستان با او خلق میشود و البته در ارتباط با دیگران معنا پیدا میکرد.