فدراسیون فوتبال ایران روزهایی بحرانی را تجربه میکند؛ این بحران که پیش از این فقط میتوانست ورشکستگی بهدلیل بستن قرارداد عجیب و غریب با مارک ویلموتس بلژیکی باشد، حالا جایش را به سوژه دیگری هم داده و قرار است ساختمان این نهاد در مزایده به فروش برسد؛ اگرچه این مزایده به عقب افتاده تا مشکلات فدراسیون با شستا حلوفصل شود، ولی مدرکی در دست نیست که نشان دهد مسئولان کنونی فدراسیون توانایی تأمین بدهی به شستا را داشته باشند و دوباره اگر دولت به داد این ساختمان نرسد، احتمالا باید شاهد فروشش بود.
در این بین حیدر بهاروند، سرپرست کنونی سازمان لیگ هم بعد از مدتها سکوتش را شکسته و آنهایی را که از فدراسیون انتقاد کردهاند، به بیدانشی متهم کرده و دست آخر هم خطونشان کشیده که «احدی حق انتقاد از اعضای مجمع را ندارد». چه بهاروند و دوستانش در فدراسیون خوششان بیاید چه نه، آنها با کمدانشی در مدیریت فوتبال، این نهاد را به سمتی بردهاند که دیگر امیدی به نجاتش نیست، مگر با ورود چهرههای جدیدتر و البته توانا.
فارغ از اینکه در این چند سال اسامی مختلفی برای ریاست بر فدراسیون فوتبال ذکر شده، همواره از علی دایی، کاپیتان سابق تیم ملی ایران، بهعنوان یکی از گزینههای جدی ریاست بر این فدراسیون نام برده شده است. دایی اگرچه هر بار این موضوع را رد میکند، ولی بهصورت مکرر، هر زمان که به انتخابات فدراسیون فوتبال نزدیک میشویم، نامش مطرح میشود؛ او البته بهدلیل بندهای عجیب و غریب تکمیلی که در اساسنامه قبلی فدراسیون فوتبال گنجانده شده بود، توانایی شرکت در این انتخابات را نداشت؛ اما حالا با اصلاح اساسنامه، نهتنها علی دایی بلکه چند چهره ورزشی دیگر هم فرصت این را دارند تا در انتخابات شرکت کنند.
حالا که قرار است ۱۰ اسفند دوباره انتخابات فدراسیون فوتبال برگزار شود، نام علی دایی مطرح و شایعه شده که او قرار است برای انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کند؛ اما دایی همین روز گذشته و در گفتوگویی که با میزان داشته این موضوع را برای بار چندم رد کرده است. «از طرف بزرگان فوتبال آسیا در خارج از ایران و همچنین بزرگان فوتبال در داخل ایران با من صحبت شد که در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کنم و برنامههای خود را هم به فدراسیون بدهم، اما هرگز حاضر به حضور در چنین انتخاباتی نیستم و بههیچعنوان قبول نمیکنم در انتخابات شرکت کنم. من به درد ریاست فدراسیون فوتبال نمیخورم».
اتفاقا اگر کسی از بین چهرههای ورزشی به درد ریاست فدراسیون فوتبال بخورد همین علی دایی است؛ تأثیر پررنگ علی دایی در عرصه بینالمللی و نفوذش در فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا میتواند فدراسیون به قهقهرا نزدیکشده فوتبال ایران را به یکی از بهترین فدراسیونهای آسیا تبدیل کند؛ بهویژه اینکه علی دایی با روابط اقتصادی مهمی که دارد میتواند بحران بیپولی را یک بار برای همیشه از سر فدراسیون فوتبال بردارد.
البته علی دایی باهوشتر از آن است که اسیر چنین اتفاقی شود؛ او هر آن که اراده کند میتواند رئیس فدارسیون فوتبال ایران شود، به شرط آنکه فضا برای رقابت سالم مهیا باشد. دایی بهخوبی میداند جریانی قوی علیه او در فوتبال کشور به راه افتاده که دستش از رسیدن به صندلی سرمربیگری در تیمهای مختلف را هم کوتاه کرده است، چه برسد به آنکه بخواهد اجازه فعالیت دایی در سطحی بالاتر را دهد. علی دایی همین چند وقت پیش تأیید کرد که مهدی تاج برای انتخاب او بهعنوان سرمربی دو بار مذاکره مستقیم داشته، ولی یکباره غیب شده و دیگر سراغش نیامده است.
برای پیداکردن علتش نیاز به جستوجوی زیادی نیست؛ چراکه بسیاری ماجرای محرومیت علی دایی از فوتبال در ایران را میدانند. پیشتر البته «شرق» در گزارشی تحت عنوان «چرا علی دایی نباید رئیس شود»، به سختیهای پیشروی شهریار فوتبال ایران در این مسیر اشاره کرده است و اصرار برای رئیسشدن دایی و انکار از سوی او دیگر مورد چندان پیچیدهای نیست.
واقعیت این است که علی دایی این روزها پیشنهادهای خارجیاش را سبکسنگین میکند و به احتمال زیاد اگر با اورتون به توافق برسد، راهی انگلیس میشود تا از فضای فوتبال ایران فاصله بگیرد؛ البته دایی نشان داده بهسختی تصمیم به انجام کارهای متفاوت میگیرد و باید پیشنهاد اورتون به او آنقدری جذاب و مهیج باشد که دایی را راغب به سفر انگلیس کند. تا آن زمان اما بعید است او خودش را به مهرهای سوخته در فوتبال بیقاعده ایران تبدیل کند.
دایی بهخوبی میداند حتی اگر بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال ایران هم در این برهه انتخاب شود، باز آنقدر موانع بر سر راهش وجود دارد که ممکن است تصویر چندان درخشانی از او در آینده باقی نگذارد. فارغ از اینکه او اصلا تمایلی به نشستن روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال ندارد، به نظر میرسد ریاست این مجموعه برای او کوچک است! دایی یکی از برجستهترین چهرههای فوتبالی ایران در دنیاست و هنوز هم بسیاری، فوتبال ایران را با نام علی دایی میشناسند. رابطهاش با فدراسیون کشورهای عربی آنقدر خوب است که اگر بخواهد بهراحتی میتواند برای ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا هم اقدام کند.
از طرفی او ارتباطهایی بسیار قوی در فیفا دارد که در پستهای مدیریتی (باز هم اگر بخواهد) این نهاد بینالمللی هم میتواند بهراحتی مشغول شود. حالا برای کسی که میتواند رئیس AFC شود، آیا صندلی ریاست فدراسیون فوتبال ایران وسوسهکننده است؟