بازهم بحث واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس داغ شده است.
یک بار دیگر بحث خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس داغ شده است. بحثی که حداقل طی دو دهه گذشته بارها و بارها در دولت های مختلف به میان کشیده شده و هرکدام وعده های پر آب و تابی در مورد این اتفاق داده اند اما در نهایت راه به جایی نبرده است.
این بار هم نوبت به مسعود سلطانی فر،وزیر ورزش و جوانان رسیده تا در آخرین ماه های عمر دولت دوازدهم، عملا کار خصوصی سازی سرخابی ها را تمام شده قلمداد کند:« امروز به شرایطی رسیدیم که این دو باشگاه آماده ورود به بازار سرمایه هستند. انتظار دارم اعضای هیئت مدیره و مدیران دو باشگاه، مراحل پایانی را با جدیت به سرانجام برسانند تا پیش از پایان سال، سرخابیها وارد بازار سرمایه شوند.»
فارغ از مقولات سیاسی و اجتماعی و پاسخ به این پرسش مهم که آیا دولت، باشگاه هایی با بیش از ۲۰ میلیون هوادار را به همین راحتی به بخش خصوصی واگذار خواهد کرد یا نه، از لحاظ اقتصادی و درآمدزایی هم می توان مسئله خصوصی سازی را به چالش کشید.
در فوتبال جهان، اصلی ترین منبع درآمدزایی برای باشگاه های فوتبال، حق پخش تلویزیونی است. کشورهای مختلف، شیوه های گوناگونی را برای توزیع این پول بین باشگاه ها در نظر گرفته اند. به عنوان مثال شیوه حاکم بر توزیع حق پخش در بوندس لیگای آلمان با آن چه در لیگ برتر انگلیس جریان دارد،متفاوت است. خروجی اما یکسان است و باشگاه ها هرساله سهم قابل توجهی از این درآمد را به خود اختصاص می دهند.
باشگاه لیورپول پس از پایان فصل قبل لیگ برتر انگلیس ۱۷۴ میلیون یورو از این طریق کسب درآمد کرد. همچنین در سال ۲۰۱۹ دو باشگاه بارسلونا و رئال مادرید به ترتیب ۱۳۰ و ۱۲۵ میلیون یورو از حق پخش تلویزیونی مسابقات شان به جیب زدند.
همین آمار و ارقام به خوبی اهمیت درآمدزایی از این حوزه را در فوتبال نشان می دهد و اگر قرار باشد فوتبال ایران به سمت و سوی خصوصی سازی پیش برود، هیچ چاره ای ندارد جز پذیرش استانداردهای بین المللی در این مورد که راهش از اصلاح و تغییر قوانین می گذرد.
همانطور که نیک می دانیم، سازمان دولتی صداوسیما، برای پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال پولی تحت عنوان حق پخش به باشگاه ها پرداخت نمی کند و باشگاه ها هم از این امر بسیار متضرر می شوند چرا که امکان درآمدزایی از این طریق را از دست می دهند.
بنابراین وقتی هم که دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خصوصی بشوند بدون اینکه امکان درآمدزایی از طریق پخش تلویزیونی بازی هایشان را داشته باشند، در بلندمدت با مشکلات بسیار زیادی از لحاظ درآمدزایی مواجه خواهند شد و عملا امکان رقابت و بقا را از دست می دهند چرا که سایر مکانیزم های درآمدزایی هم در این دو باشگاه چندان وجود ندارد و مدیریت منابع مالی هم به هیچ عنوان در این دو باشگاه قابل دفاع نیستند و درست به همین دلیل، این دو باشگاه مردمی با انباشتی از مشکلات مالی و بدهی ها مواجه هستند.
صداوسیما بالطبع هرگز حاضر نمی شود که از بودجه فربه خود، هزینه قابل توجهی را به حق پخش اختصاص دهد چرا که نیازی به این کار نمی بیند بنابراین تنها راهی که برای دو باشگاه فرضا خصوصی استقلال و پرسپولیس برای درآمدزایی از طریق حق پخش باقی می ماند، مراجعه به تلویزیون های خصوصی و دریافت پول از آن هاست.
این دقیقا راهی است که در تمام دنیا طی می شود و شبکه های خصوصی حق پخش مسابقات فوتبال را می خرند و اشتراک تلویزیون خود را به مخاطبان و بینندگان پرشمار خود می فروشند و به این طریق، چرخه کارآمدی برای گردش پول شکل می گیرد و همه به نوعی نفع می برند.
در ایران اما صخره ای بزرگ به نام «منع قانونی» در مقابل راه تاسیس تلویزیون خصوصی قرار دارد. طبق اصل ۴۴ قانون اساسی، رادیو و تلویزیون زیرمجموعه دولت به حساب می آیند و فراتر از چیزی که در قانون اساسی اشاره شده، شورای نگهبان در نظریه ای تفسیری در سال ۱۳۷۹ در خصوص این اصل می گوید:
« مطابق نص صریح اصل چهل و چهارم قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران رادیو و تلویزیون دولتی است و تأسیس و راه اندازی شبکههای خصوصی رادیوئی و تلویزیونی به هر نحو، مغایر این اصل میباشد. بدین جهت انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار فراگیر (همانند ماهواره، فرستنده، فیبرنوری و غیره) برای مردم در قالب امواج رادیوئی و کابلی غیر از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خلاف اصل مذکور است.»
همان طور که ملاحظه شد، امکان تاسیس تلویزیون خصوصی در ایران منتفی است و رویه عملی صداوسیما هم به این ترتیب بوده که بر خلاف تاکیدات قانونی(همانند ماده ۹۲ قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران) علاقه ای به پرداخت پول به فوتبالی ها ندارد.
بنابراین بهتر است که علاقه مندان به خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس در درجه اول موانع قانونی درآمدزایی های حرفه ای برای باشگاه های فوتبال را مرتفع کنند و به دنبال حل آن باشند تا این که بخواهند صرفا شعار خصوصی سازی بدهند و در آخر هم این بحث بی هیچ دستاوردی رها شود. درست مثل همیشه.